
تصویر دوست این هفته،چند قطعه از عکسهایی را میبینید که
از این دوستم گرفتهام.
دوست من به من نگاه میکند. با نگاهاش به سوالهای من
جواب میدهد، اما اگر با نگاهاش از من سوالی بپرسد چه جوابی
دارم که به او بگویم؟ دوربینام را جمع میکنم، سرم را پایین
میاندازم، اما هنوز نگاهاش را احساس میکنم. ای فلامینگوی
دوستداشتنی، ای قزل غاز با وقار، ای درنا قوی زیبا، ای مرغ
آتشی،قول میدهم برای کودکان بنویسم که باید هرچه بیشتر و
بیشتر و بیشتر به طبیعت احترام بگذاریم،
احترامی، آن چنان که شایسته طبیعت است.
در طبیعت ایجاد میکنیم گاه تاثیرات بسیار بد و خسارتهای فراوانی
از خود به جای میگذارد. اکنون، تالاب زیبای بختگان، این سفره
طبیعت که برای پذیرایی از مهمانان عزیزی گسترده بود...
... حالا، آب شورتر شده است. خیلی خیلی شورتر. آن قدر که
هزاران فلامینگو در رسوب نمک تلف شدهاند.
دلم میسوزد، دلم برای دریاچهها، برای فلامینگوها، برای
آسمان، برای مردم،برای خودم، و برای کودکم میسوزد. آیا در
آسمانِ روزگار کودکِ کودکم، فلامینگو پرواز خواهد کرد؟
به یاد فلامینگوهایی که جان خود را از دست دادند، در بخش
با پایان جنگ دوباره رنگ آبی و سیاه به صورت راه راه بر پرچم
و لباس ورزشی اینترمیلانیها نقش بست. علاوه بر این لقب هایی
مانند «مار» نیز به دنبال نام اینترمیلان مطرح شد. مار در فرهنگ
میلان جای خاص دارد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 355صفحه 12