مجله کودک 472 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 472 صفحه 16

معلم نهضت ننه جون یواشکی به مامانم گفته بود ننه جون با این شیوه و روش درس خواندن حتماً مردود میشود اما مامانم و همگی ما و معلم نهضت از ترس جرأت نمیکردیم این را به ننه جون بگوییم. ننه جون که جثه تقریباً بزرگی هم داشت روی نیمکت اول کلاس مینشست، مبصر کلاس شده بود، همهکاره مدرسه بود و البته به خیال خودش شاگرد اول، چرا که همه نمرههایش را از ترس بیست میدادند! مدتی بعد ننه جون تصمیم گرفت به کلاسهای کنکور برود و تست بزند تا آماده دانشگاه و لیسانس یا به قول خودش لیزانز شود اما آقام که فکر میکرد با رفتن ننه جون به کلاس کنکور اوضاع خیلی خرابتر میشود و درست هم فکر کرده بود، به ننه جون پیشنهاد کرد، درس را رها کند تا او برایش یک فکری بکند. ننه جون اما قبول نمیکرد. او رشتهاش و دانشگاهش را هم انتخاب کرد. بالاخره از آقام اصرار و از ننه جون انکار تا اینکه بعد از ده بار تبدیل شدن آقام به بیوک 1938 میلادی

مجلات دوست کودکانمجله کودک 472صفحه 16