مجله کودک 505 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 505 صفحه 7

زود میگفتند: این کار خداست پرسوجو از کار او کاری خطاست  هرچه میپرسی، جوابش آتش است آب اگر خوردی، عذابش آتش است  تا ببندی چشم، کورت میکند تا شدی نزدیک، دورت میکند  کج گشودی دست، سنگت میکند کج نهادی پای، لنگت میکند  تا خطا کردی، عذابت میکند در میان آتش، آبت میکند...  با همین قصه، دلم مشغول بود خوابهایم، خواب دیو و غول بود  خواب میدیدم که غرق آتشم در دهان شعلههای سرکشم  در دهان اژدهایی خشمگین بر سرم بارانِ گُرزِ آتشین  محو میشد نعرههایم، بیصدا در طنین خندهی خشمِ خدا...  نیت من، در نماز و در دعا ترس بود و وحشت از خشم خدا  هرچه میکردم، همه از ترس بود مثل از بر کردن یک درس بود  مثل تمرین حساب و هندسه مثل تنبیه مدیر مدرسه  تلخ، مثل خندهای بیحوصله سخت، مثل حل صدها مسئله مثل تکلیف ریاضی سخت بود مثل صرفِ فعل ماضی سخت بود  چشمه و فریدون کیسهها را خالی کردند روی زمین. عروسکهای یک چشم و یک پا و کچل، ماشینهای بدون لاستیک و بدون بار، دو تا فرفره چوبی، یک شمشیر رنگ و رورفته پلاستیکی، مدادهای قد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 505صفحه 7