کیومرث صابری (گل آقا)
درباره شهید رجـایی
خط رجایی؛ یاد یار
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : صابری، کیومرث (گل آقا)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

خط رجایی؛ یاد یار

   ‏روزنامه اطلاعات ـ 6 / 6 / 1376‏

‏... تنها بودی. یاران انقلاب، همه تنها بودند و تو تنها تر. روز های‏‎ ‎‏سختی و بحران بود. هر یاور انقلاب، باری سنگین از کار و تعهد و‏‎ ‎‏تکلیف بر دوش داشت و... زبان و قلمی را مجال و پروای آن نبود تا از‏‎ ‎‏تو که از هر سو آماج کینه دشمنان بودی، دفاع کند. دشمن از مرز به‏‎ ‎‏درون خانه آمده بود. انقلاب، مظلوم بود و مظلومیت تو در چشمها،‏‎ ‎‏جلوه ای نداشت. تو از خود گذشته بودی: «از نام چه پرسی که مرا ننگ‏‎ ‎‏ز نام است» ‏

‏امروز، نام تو چون بر زبان می آید و از قلم می تراود، بر اعتبار قلم و‏‎ ‎‏نام گوینده، می افزاید. دیروز چون امروز نبود. روز غربت بود. ایام تقرب‏‎ ‎‏وقتی فرا رسید که تو از آتش گذشتی. اوراق کتاب تاریخ، همه از آب و‏‎ ‎‏آتش گذشته اند. نام و یاد تو از صیقل آتش گذشت و صافی شد، تا‏‎ ‎‏تصویر تو نقش آینه دل های مردم شود. بهای آن؟ ‏

‏... تنها بودی، اما استوار چونان کوه. می گفتی: «روزنامه های ما»، و چه‏‎ ‎‏کم بودند «روزنامه های ما». تا نام تو از میان نام ها سر بر کشد، می بایست‏‎ ‎‏از جویبار دهان های معطر به عطر تکبیر امت بگذرد و در زلال دریای‏‎ ‎

کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 101

‏کلام امام جاری شود. و چون گفتم: «نام تو در خطبه جمعه گفته شد»،‏‎ ‎‏گفتی: «یک تار موی خامنه ای بر رجایی شرف دارد.»‏

‏کجایی ای آموزگار خاکساری، ای پاسدار حریم وفاق و رفاقت، ای‏‎ ‎‏شهید راه حقیقت... ای عزیز. ‏

‏از روزنامه کیهان باز می گشتیم. دیدار خاتمی را از نخست وزیری، در‏‎ ‎‏بازدید از کیهان پاسخ گفته بودی. در جمع کارکنان روزنامه، نماز ظهر را‏‎ ‎‏به او اقتدا کردی، چون تنها شدیم، گفتی «روزنامه های ما»... از زمهریر‏‎ ‎‏تنهایی وغربت می گذشتیم، آرام و باوقار. خدا با ما بود. امام هنوز بود،‏‎ ‎‏انقلاب بود، تو بودی و... امروز تو نیستی، اما راه و راهنما هست... ‏

‏شعار را من نخستین بار در کرج شنیدم، تا منشأ آن از کدام دیار باشد‏‎ ‎‏و نخستین بار از کدام زبان بر متن تکبیر مردم کدام شهر، جاری: ‏

‏«درود بر سه سید فاطمی‏ ‏خمینی و خامنه ای، خاتمی»‏

‏امروز ششمین روز از ماه شهریور است و تا تو از آتش بگذری، یک‏‎ ‎‏روز در میانه است و... یک روز، آتش بر ابراهیم(ع) گلستان شد... خدا با‏‎ ‎‏ماست. ‏

* * *

‎ ‎

کتابخاطرات کیومرث صابری (گل آقا)صفحه 102