فصل هفتم: مسائل و حقوق زنان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : رجایی، غلامعلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل هفتم: مسائل و حقوق زنان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

          فصل هفتم: مسائل و حقوق زنان 

‏ ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 265


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 266

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

رسالت من همین است

‏وقتی امام در پاریس بودند، تلفن می شد چرا به زنان اجازه می دهند به خیابانها بیایند، این‏‎ ‎‏کار، انقلاب را مخدوش می کند و ایشان به نام یک مرجع نباید اجازۀ چنین کاری را‏‎ ‎‏بدهند. اما امام در جواب این عده می فرمودند:‏

‏     «رسالت من همین است و من مسئولیت دارم به زنان بگویم در راهی که تاکنون‏‎ ‎‏رفته اید باید تجدید نظر کنید، به صحنه بیایید، در خراب کردن بنیان شاهنشاهی‏‎ ‎‏مشارکت کنید، درس بخوانید و به دانشگاه بروید».‏‎[1]‎

‏ ‏

الآن سفارش شما را کردم 

‏یک روز که مسئولین محترم حوزۀ علمیۀ قم به اتفاق جناب آقای موسوی اردبیلی به‏‎ ‎‏حضور امام رسیدند. ملاقات امام که با آنها تمام شد، من به خدمتشان رسیدم. ایشان با‏‎ ‎‏همان قیافۀ مهربان و صمیمی شان فرمودند: «الآن با آقایان داشتم سفارش شماها را‏‎ ‎‏می کردم». من کنجکاو شدم که بدانم سفارش چه بوده، بعد که پرسیدم فهمیدم امام به‏‎ ‎‏آنها فرموده اند: «شما سعی کنید امکانات تحصیل برای خانم ها فراهم کنید. به اینها در‏‎ ‎‏طول تاریخ ظلم بسیار شده، حال آنکه برخی از آنها را که من می بینم استعدادهای خوبی‏‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 267

‏دارند که باید شکوفا شود و در حقیقت حیف است که هدر بروند».‏‎[2]‎

‏ ‏

بیایید سؤالاتتان را مطرح کنید

‏در فرانسه که عده ای دانشجوی دختر و پسر از کشورهای مختلف آمده بودند تا امام را‏‎ ‎‏زیارت کنند، مردها جلو نشسته بودند و خانم ها پشت سرشان. وقتی امام می خواستند‏‎ ‎‏تشریف ببرند، خانم ها به ایشان گفتند: آقایان جلو نشسته بودند و ما نتوانستیم سؤالاتمان‏‎ ‎‏را طرح کنیم. امام به اطاق عقبی رفته و فرمودند: «من چند دقیقه اینجا می نشینم تا شماها‏‎ ‎‏بیایید و سؤالاتتان را طرح کنید». این کار امام برای من خیلی جالب بود. با اینکه وقتشان‏‎ ‎‏تمام شده بود، ولی برای اینکه حق خانم ها پایمال نشود، این حرکت را کردند. بعد‏‎ ‎‏خانم ها آمدند و یکی یکی سؤالاتشان را مطرح کردند. یکی از آنها گفت، می خواهد‏‎ ‎‏ادامۀ تحصیل بدهد، ولی بچه و شوهر دارد و آنها مایل هستند که او بیشتر در خانه باشد.‏‎ ‎‏امام فرمودند: «این مسائل نمی تواند مانع از یکدیگر باشند، شما آن را به نحو احسن‏‎ ‎‏انجام دهید، ولی تحصیل هم بکنید».‏‎[3]‎

‏ ‏

همین ها شاه را بیرون کردند

‏در ابتدای پیروزی انقلاب که امام در مدرسۀ رفاه بودند، در مورد ملاقات خانم ها وقتی‏‎ ‎‏به حضور ایشان عرض کردم، چون هر روز تعداد زیادی از خانم ها غش می کنند (به دلیل‏‎ ‎‏فشار زیاد جمعیت خواهران) اجازه بفرمایید، دیدار خانم ها را تعطیل کنیم. با قاطعیت‏‎ ‎‏فرمودند: «فکر کردید اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرد؟ نخیر، همین ها شاه را بیرون‏‎ ‎‏کردند. بگذارید آزاد باشند.»‏‎[4]‎

‏ ‏

مشتاق هستم آنها را زیارت کنم 

‏در روزهای اول پیروزی انقلاب در مدرسۀ رفاه چون خانم ها با بچه هایشان برای دیدن‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 268

‏امام می آمدند پذیرایی از آنها برای کمیتۀ استقبال تولید اشکال می کرد. هم به دلیل وجود‏‎ ‎‏بچه های آنها و هم اینکه بالاخره حضور آقایان هم در آن مکانها لازم بود به این دلیل‏‎ ‎‏خدمت امام عرض کردیم، اگر اجازه بفرمایید به خاطر کم شدن این مشکلات رفت و‏‎ ‎‏آمد خانم ها برای دیدار شما کمتر شود. ایشان در جواب فرمودند: «واجب است خانم ها‏‎ ‎‏بیایند. البته برای من دردناک است که ببینم خانم ها و بچه هایشان در این رفت و آمدها‏‎ ‎‏صدمه می خورند و دچار مشکل می شوند، اما به دلیل اینکه خود خانم ها بدانند که‏‎ ‎‏شخصیت خاصی دارند که من مشتاق هستم آنها را زیارت کنم شما تحمل کنید و خانم ها‏‎ ‎‏رفت وآمد کنند. بیایند و بروند». بعد از آن، رفت و آمد خانم ها بیشتر شد. امام حتی یک‏‎ ‎‏بار هم اجازه ندادند که ما بین خانم ها و آقایان تفاوتی قائل باشیم.‏‎[5]‎

‏ ‏

بگذارید آزاد باشند

‏در مدت اقامت امام در مدرسه رفاه صبحها آقایان می آمدند و بعد از ظهر خانم ها. آقایان‏‎ ‎‏که به خاطر ازدحام جمعیت بیهوش می شدند، برای ما مسأله ای نبود چرا که مرد بودند و‏‎ ‎‏حمل و نقل و مداوایشان آسان بود، ولی بعد از ظهر که خواهرها می آمدند در روز اول‏‎ ‎‏بیش از 200 نفر، روز دوم بیش از 400 نفر و روز سوم 817 نفر از ملاقات کنندگان‏‎ ‎‏بیهوش شدند! وقتی که اینها بیهوش می شدند اورژانس تهران که در آنجا مستقر بود‏‎ ‎‏مجبور می شد داخل جمعیت شود و این خواهرها را روی برانکارد بگذارد و به سالن یا‏‎ ‎‏چادرهای پزشکی منتقل کند. ما از این موضوع ناراحت بودیم. من خدمت آیت الله ‏‎ ‎‏منتظری رسیدم و از ایشان خواهش کردم اگر امام اجازه می دهند ما ملاقات خانم ها را‏‎ ‎‏قطع کنیم. بعد به اتفاق حضرت آیت الله منتظری خدمت امام رسیدیم. ایشان به امام‏‎ ‎‏گفتند: بچه ها چنین پیشنهادی می کنند. آقا فرمودند: «خیال می کنید اعلامیه های من و‏‎ ‎‏سخنرانیهای شما شاه را بیرون کرد؟ همین خانم ها شاه را بیرون کردند. بگذارید آزاد‏‎ ‎‏باشند اینجا را بهتر کنترل کنید که کمتر لطمه به خانم ها بخورد».‏‎[6]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 269

این مردم شاه را بیرون کردند

‏آن اوایل که امام در مدرسۀ علوی تشریف داشتند، عصرها خانم ها با ایشان ملاقات‏‎ ‎‏می کردند. یک روز ساعت 3 بعد از ظهر که درب مدرسه باز شد بر اثر ازدحام زیاد،‏‎ ‎‏خواهران با فشار به مدرسه وارد شدند و تعدادی از آنها زیر دست و پای بقیه آسیب‏‎ ‎‏دیدند. برانکاردها را آوردند و خواهران را بردند. یکی از خواهران در حالی که روی‏‎ ‎‏برانکاردی افتاده بود در اثر فشار جمعیت از جلوی جایگاه امام عبور کرد و به هنگام‏‎ ‎‏عبور با همان وضع مصدوم و آشفتۀ خود گفت: ما همه سرباز توییم خمینی ـ گوش به‏‎ ‎‏فرمان توییم خمینی و شروع کرد به گریه کردن. امام که این صحنه را دیدند به حدّی متأثر‏‎ ‎‏شدند که در اثر این تأثر نتوانستند بایستند. اشک در چشم همۀ آقایان حلقه زده بود و‏‎ ‎‏جوّی معنوی ایجاد شده بود. و همه گریه می کردند. یکی از علما به امام گفت، اگر اجازه‏‎ ‎‏بدهید دیگر خواهران به ملاقات نیایند چون هم از کار و زندگیشان می افتند و هم با توجه‏‎ ‎‏به رقّت قلبی که شما دارید باعث ناراحتی تان می شوند. امام با تعجب به ایشان فرمودند:‏‎ ‎‏«شما خیال می کنید اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرده است؟ شاه را این مردم بیرون‏‎ ‎‏کرده اند. اینها باید بیایند.»‏‎[7]‎

‏ ‏

این طرح توطئه است 

‏ظاهراً در سال 1341 بود که لایحه ای را به مجلس بردند که در آن رفتن خانم ها مطرح‏‎ ‎‏شده بود. امام در آن زمان رفتن زنان را به مجلس حرام اعلام می کنند، چون خوب‏‎ ‎‏می دانستند که این طرح توطئه ای است برای اینکه زن را به بی بند و باری بکشند.‏‎ ‎‏همانطور که خود ایشان اشاره داشتند چون زن مربی جامعه است اگر فاسد شود همه‏‎ ‎‏افراد جامعه فاسد خواهند شد و اگر از شخصیت سالمی برخوردار باشد جامعه سالم‏‎ ‎‏می شود لذا با این دید امام جلوی آن کار را گرفتند. اما در سال 57 می بینیم زنان همدوش‏‎ ‎‏و حتی در بعضی مواقع پیشاپیش مردان حرکت می کنند.‏‎[8]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 270

وظیفۀ زنها هم دخالت در سیاست است 

‏در جریان انتخابات مجلس اول تلاشهای فراوانی انجام گرفت که زنها از شرکت در‏‎ ‎‏انتخابات محروم بشوند. اما مقاومت و پافشاری امام این توطئه را با شکست مواجه‏‎ ‎‏ساخت. در جریان انتخابات عدۀ معدودی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامه ای‏‎ ‎‏خدمت امام نوشتند و امضاء کردند و تقاضا کردند که زنها را از انتخابات و رفتن به‏‎ ‎‏مجلس نهی و منع کنند که امام پاسخ این نامه را در یک سخنرانی دادند و فرمودند:‏‎ ‎‏«دخالت در سیاست نه تنها وظیفۀ همه هست، وظیفۀ زنها هم هست، زنها هم باید در‏‎ ‎‏صحنه باشند.» شورای نگهبان نماینده ای خدمت امام فرستاد که ما می خواهیم زنها را از‏‎ ‎‏رفتن به مجلس منع کنیم، امام فرمودند: «این کار را نکنید زنها باید به مجلس بروند و از‏‎ ‎‏نظر شرع هم هیچ اشکالی ندارد».‏

‏     بعد آن نمایندۀ شورای نگهبان وقتی بلند شد از اتاق برود بیرون، امام او را صدا کرد و‏‎ ‎‏فرمودند: «به شورای محترم نگهبان از قول من بگویید که مبادا زنها را از دخالت در‏‎ ‎‏مسائل انتخابات منع کنند، اگر این کار را کردند من موضع می گیرم و برخورد می کنم!»‏‎[9]‎‎ ‎

مگر امکان دارد زنها در خانه بنشینند

‏در اول انقلاب یکی از این آقایان که می شناسید، ولی من نامش را نمی برم، نزد امام‏‎ ‎‏آمدند و گفتند: شما الآن خیلی قدرت دارید و هر کاری که می خواهید، می توانید در‏‎ ‎‏ایران انجام دهید. بیایید از این قدرتتان استفاده کنید و دستور دهید تمام خانم ها از‏‎ ‎‏ادارات به خانه هایشان برگردند و کار نکنند. البته این یکی از خواسته های ایشان بود. یادم‏‎ ‎‏است که این مسأله به نحوی به من مربوط می شد که امام آن را با من مطرح کردند. گفتند:‏‎ ‎‏«الآن فلان آقا اینجا بود و چنین خواسته ای در مورد شما زنان داشت». من خندیدم و‏‎ ‎‏گفتم: این آقا با آن وجهه آمده بود تا این خواسته را طرح کند. گفتند: «بله، ولی واقعاً‏‎ ‎‏چطور اینها متوجه نیستند؟ مگر از نظر اداره مملکت امکان دارد که فردا بگویند همه‏‎ ‎‏زنها در خانه بنشینند؟ برخی وزارتخانه ها نصف پرسنلشان زن است. اینها چون توجه به‏‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 271

‏مسائل ندارند، یک مرتبه حکم می کنند.»‏‎[10]‎

‏ ‏

خانم ها باید در تمام مراحل شرکت داشته باشند

‏بعضی از آقایان از تهران و قم به امام در نجف پیام داده بودند که به هر حال ممکن است‏‎ ‎‏خانم هایی که در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کنند، دستگیر شوند هتک حرمت‏‎ ‎‏شوند و از این رو از امام خواسته بودند: شما بفرمایید که خانم ها در راهپیمایی ها شرکت‏‎ ‎‏نکنند. اگر نظر شما به آنها برسد، قطعاً اطاعت می کنند. امام با شنیدن این پیام به شدت‏‎ ‎‏برآشفته و عصبانی شدند چون معتقد بودند مبارزه و حرکت سیاسی و اسلامی بدون‏‎ ‎‏حضور خانم ها قطعاً ناقص است و به ثمر نمی نشیند. هر کس نیز که چنین اعتقادی ندارد‏‎ ‎‏اعتقادش فاسد است و انحراف و اعوجاج دارد. پس از آن نیز پیام دادند:‏

‏     «خانم ها دوش به دوش مردان و در کنار آقایان در تمام مراحل شرکت داشته باشند و‏‎ ‎‏هیچکس حق ندارد که نظر و صحبتی نسبت به مسأله جدا کردن خانم ها از حرکتهای‏‎ ‎‏سیاسی و اجتماعی و فرهنگی داشته باشد».‏‎[11]‎

‏ ‏

بر خانم ها تکلیف است

‏تا آنجا که یادم می آید در دور دوم انتخابات، ظاهراً یازده نفر از آقایانی که معتقد بودند‏‎ ‎‏زنان نبایستی در فعالیتهای سیاسی وارد شوند نامه ای را محرمانه به امام نوشتند. ـ که در‏‎ ‎‏بین آنها هم از آقایان روحانی بودند و هم افراد شخصی ـ و خصوصی نزد ایشان برده‏‎ ‎‏بودند و نوشته بودند که نباید خانم ها در انتخابات شرکت کنند و دلیلشان هم همان نظر‏‎ ‎‏امام در سال 42 بود که ایشان فرموده بودند حرام است. امام گویا جواب اینها را نداده‏‎ ‎‏بود. اما فتوکپی آن نامه را دست بعضی ها دیدیم و خود من هم یک نسخه از آن را داشتم‏‎ ‎‏که همۀ این افراد آن نامه را امضاء کرده بودند. یکی از همان آقایان عضو کمیسیون‏‎ ‎‏رسیدگی به سؤالات بود که من هم عضو همان کمیسیون بودم. ایشان ناراحت بود از‏‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 272

‏اینکه امام این نامه را به بیرون انتقال داده اند در حالی که اینها نامه را به دست خود امام‏‎ ‎‏داده بودند. البته من در اینجا نمی خواهم بگویم که بعضی از این آقایان اگر نگوییم همۀ‏‎ ‎‏آنها، به آنچه که نوشته بودند معتقد نبودند. چون اگر معتقد بودند نباید ناراحت‏‎ ‎‏می شدند از اینکه امام این نامه را به بیرون انتقال داده و به دست مردم رسیده تا مردم از‏‎ ‎‏این مسائل آگاه شوند. من به آن آقا گفتم این موضوع از دو حال خارج نیست یا شما‏‎ ‎‏معتقدید که زن نباید در مجلس و فعالیتهای سیاسی وارد شود یا موافق هستید که اگر‏‎ ‎‏موافقید بگذارید نظر شما به اطلاع مردم برسد و تکلیفشان را بدانند. همان سال امام پیام‏‎ ‎‏دادند و فرمودند، بر خانم ها تکلیف است. نفرمودند، خانم ها می توانند، بلکه فرمودند:‏‎ ‎‏«بر خانم ها تکلیف است که در مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و صنعت‏‎ ‎‏فعالیت داشته باشند (نقل مضمون)» در اینجا صنعت برای من سؤال بود که چرا امام در‏‎ ‎‏جریان انتخابات از مسأله صنعت اسم بردند. بعد که یک مقدار مطالعه کردم فهمیدم در‏‎ ‎‏آن شرایط بعضی از آقایان و حتی گروهی از روشنفکرمآبهای ما معتقد بودند که در‏‎ ‎‏بعضی از رشته های تحصیلی خانم ها وارد نشوند و استدلالشان هم منطقی بود.‏‎ ‎‏می گفتند، بنابر وضع اقتصادی و نیازهای جامعه بعضی از رشته های تحصیلی را به جهت‏‎ ‎‏اینکه به درد خانم ها نمی خورد و یا اینکه از بُعد فیزیکی زنان توانایی ادامۀ تحصیل‏‎ ‎‏ندارند و همین طور از بُعد اقتصادی، پس مانع ورود زنان به این رشته ها شویم اگر چه‏‎ ‎‏استدلالشان به نظر قانع کننده می آمد. اما آنچه که امام می دید و آنها نمی دیدند بعد‏‎ ‎‏سیاسی قضیه بود.‏‎[12]‎

‏ ‏

حضور خانم ها در مجلس لازم است 

‏در فرانسه به اطلاع امام رسانده بودند که بانوان در تظاهرات شرکت نکنند. امام در پاسخ‏‎ ‎‏فرموده بودند که خیر، شرکت نمایند و چنانچه کشته شدند، شهید به حساب می آیند.‏‎ ‎‏امام پس از بازگشت به وطن هم ملاقاتهایی نیز برای خانم ها گذاشتند. برنامۀ ملاقات‏‎ ‎‏طوری بود که صبحها آقایان به حضور امام می رسیدند و خانم ها بعد از ظهرها که به طور‏‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 273

‏مرتب به حضور امام مشرف می شدند و با شمدی که روی دست مبارکشان بود برخی به‏‎ ‎‏دست بوسی ایشان رفتند. در رابطه با آموزش نظامی خواهران، امام رسماً دستور دادند‏‎ ‎‏که باید آموزش ببینند و این در حالی بود که عده ای تلاش داشتند خانم ها، خانه نشین‏‎ ‎‏باشند و از صحنۀ جامعه منزوی و طرد شوند. به یاد دارم عده ای از نمایندگان نوشته‏‎ ‎‏بودند که خانم ها در انتخابات شرکت نکنند. امام با صراحت فرمودند: «حضور خانم ها‏‎ ‎‏در مجلس لازم است».‏

‏     همچنین به خاطر داریم که به محض با خبر شدن امام از اینکه در دانشگاه بین آقایان‏‎ ‎‏و خانم ها دیوار یا چادر نصب شده دستور دادند بلافاصله خراب شود. چون منظور‏‎ ‎‏منزوی کردن خانم ها بود.‏‎[13]‎

‏ ‏

حجاب اسلامی باید رعایت شود 

‏در پاریس بعضی از خبرنگارها و یا کسانی که برای دیدار به منزل امام می آمدند بدون‏‎ ‎‏حجاب اسلامی بودند که گاهی دیده می شد بعضی از برادران غیر روحانی با آنها‏‎ ‎‏صحبت و بحث می کنند که منظرۀ خوبی نداشت. امام فرمودند: «در داخل محوطه منزل،‏‎ ‎‏حجاب اسلامی بایستی رعایت شود». از آن پس این مسأله سخت رعایت می شد و‏‎ ‎‏وسایل حجاب اسلامی هم در آنجا فراهم شد تا کسانی که حجاب اسلامی نداشتند مثل‏‎ ‎‏خبرنگارها بتوانند وارد شوند.‏‎[14]‎

‏ ‏

نهی نمی کردند

‏در مناسبتهایی کسانی به محضر امام می رسیدند یا خواهرهایی بودند که به خدمت‏‎ ‎‏ایشان می رسیدند و اصرار داشتند که بدانند آیا ایشان لازم می دانند که آنها چادر داشته‏‎ ‎‏باشند یا با روسری و مانتوی پوشیده که حجاب شرعی به اندازۀ کافی رعایت شده باشد‏‎ ‎‏نیز می توانند حضور یابند.‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 274

‏     در عمل نشان داده شده بود که اگر خواهری با آن پوشش کامل ـ بدون چادر ـ می آمد،‏‎ ‎‏امام نهی نمی کردند و افسرده نمی شدند. در پاریس نمونه های فراوانی از این دست‏‎ ‎‏بود.‏‎[15]‎

‏ ‏

حجاب شما اسلامی است

‏تعدادی از خواهران ما در پاریس به حضور امام آمدند و دربارۀ تحصیل خانم ها در‏‎ ‎‏دانشگاه از ایشان پرسیدند. امام فرمودند: «لازم نیست کسی در این باره صحبت کند».‏

‏     سؤال شد: شرکت در کلاسهایی که مختلط است آیا اشکال ندارد؟‏

‏     امام فرمودند: «اگر با حفظ مسائل اسلامی باشد و شهوی نباشد اشکالی ندارد».‏

‏     در مورد رعایت حجاب سؤال کردند: باید چادر سر کنیم؟‏

‏     امام نگاهی به خواهر سؤال کننده کردند. او روسری به سر و مانتویی آستین دار به تن‏‎ ‎‏داشت. ‏

‏     فرمودند: «حجاب شما حجاب اسلامی است و خیلی خوب است».‏‎[16]‎

‏ ‏

چادر برای زن بهتر است 

‏من وقتی از فرانسه آمدم هنوز مانتو و شلوار تنم بود. در مهران که پایم صدمه خورده بود‏‎ ‎‏و عصایی زیر دستم بود، با آن مانتو شلوار خدمتشان رسیدم تا گزارش بدهم. فرمودند:‏‎ ‎‏«شما چادر ندارید، بگویم احمد برایتان یک چادر بخرد.» گفتم: نه، حاج آقا چادر دارم.‏‎ ‎‏امام چون به کوه می رفتم و اسلحه روی دوشم و فشنگ به کمرم و قمقمه به پهلویم آویزان‏‎ ‎‏بود و گاهی هم سه پایۀ تیربار را هم روی دوشم می گرفتم و از کوه بالا می رفتم، این بود‏‎ ‎‏که اگر چادر هم به سر می کردم دیگر خیلی مشکل بود. فرمودند: «چادر برای زن بهتر‏‎ ‎‏است.» من از همان جا آمدم و چادر را سرم کردم و دیگر برنداشتم. قبلاً هم چادری‏‎ ‎‏بودم، ولی بعد مانتو شلوار می پوشیدم. در فرانسه هم خدمتشان با مانتو شلوار و مقنعۀ‏‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 275

‏خاص خودم بودم.‏‎[17]‎‏ ‏

‏ ‏

روی رنگ نظر نداشتند

‏امام در پوشش خانم ها روی رنگ نظر خاصی نداشتند و در کل معتقد بودند که پوشش‏‎ ‎‏نباید مفسده انگیز باشد. البته چادر را بهتر می دانستند. چون معتقد بودند چادر برای زن‏‎ ‎‏برازنده تر است و سمبل انقلاب اسلامی است.‏‎[18]‎

‏ ‏

یک همسر انتخاب کردند

‏امام و فرزندانشان هر کدام یک همسر اختیار کردند. ایشان مسأله تعدد زوجات را‏‎ ‎‏به گونه ای مطرح می کردند که اهل خانه اصلاً از مردی که چنین کاری را بکند بدشان‏‎ ‎‏می آمد و این مسأله را قبیح می دانستند.‏‎[19]‎

‏ ‏

از این افراد نفرت داشتند

‏نکته ای که شاید از ویژگیهای امام در برخورد نسبت به زن و خانواده برجسته است،‏‎ ‎‏نفرتی بود که امام از مردانی داشتند که به همسرانشان جفا کرده و آنها را طلاق داده و‏‎ ‎‏همسر دیگر گرفته بودند. امام از این افراد به شدت نفرت داشتند. البته مسائل اخلاقی‏‎ ‎‏ایجاب می کرد که این تنفر را ابراز نکنند. ولی کسانی که ارتباط نزدیکی با دیدگاههای‏‎ ‎‏امام و برخوردهای ایشان داشتند از این موضوع با اطلاع بودند. شاید خود امام از جمله‏‎ ‎‏مراجع نادری بودند که از اول تا پایان عمر به یک همسر اکتفا کردند که این خود نیز از‏‎ ‎‏ویژگیهای ایشان بود. به هر حال، اگر امام احساس می کردند در بین دوستان علاقمندشان‏‎ ‎‏که در نجف به عنوان یاران امام مطرح بودند کسی نسبت به همسرش جفا و بی حرمتی‏‎ ‎‏کرده است. به وی تذکر می دادند و تأثرشان را ابراز می کردند.‏‎[20]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 276

دیگر به خانۀ آن استاد نرفتند

‏زمانی که امام شاگرد یک روحانی بودند وقتی شنیدند آن آقا ازدواج مجدد کرده است‏‎ ‎‏نزدشان رفته و از او که استادشان بود ـ علت این کار را پرسیده بودند. آن روحانی جواب‏‎ ‎‏داده بود که این قضیه به شما ارتباطی ندارد. می گویند امام بلند شده، خانه آن استاد را‏‎ ‎‏ترک کردند و دیگر به خانه او نرفتند، چون از نظر امام او هیچ دلیلی برای ازدواج مجدد‏‎ ‎‏خود نداشت.‏‎[21]‎

‏ ‏

یکی زیاد و نصف آن کم است 

‏امام در حالی که مسألۀ تعدد زوجات را یک اصل اساسی می دانست و پیوسته از آن،‏‎ ‎‏تحت شرایطی، دفاع می کرد. ولی برای یک فرد روحانی، تجاوز از یک همسر را در‏‎ ‎‏شرایطی که الزام آور نباشد، نمی پسندید و به عنوان مطایبه (شوخی) می گفت: «برای ما‏‎ ‎‏یک زن زیاد و نصف آن کم است». و از این طریق یادآور می شد که مردم از یک فرد‏‎ ‎‏روحانی انتظارات دیگری دارند.‏‎[22]‎

‏ ‏

در این شرایط رانندگی جایز نیست

‏من یادم هست که از حضرت امام در نجف اشرف سؤالی شده بود که آیا زن می تواند‏‎ ‎‏رانندگی بکند یا نه؟ ایشان فرموده بودند: «نه!» از ایشان سؤال کرده بودند که واقعاً‏‎ ‎‏رانندگی برای زن جایز نیست؟ ایشان فرموده بودند: «جایز است، منتها اینقدر مملکت ما‏‎ ‎‏فاسد است که اگر برای خانمی که رانندگی می کند پیشامدی کرد؛ مثلاً کسی را زیر گرفت‏‎ ‎‏و تصادفی کرد و پایش به شهربانی و زندان و این مراکز کشیده شد، ما اطمینان نداریم که‏‎ ‎‏ناموسش در خطر قرار نگیرد، در معرض فساد قرار نگیرد، پس ناچاریم برای حفظ‏‎ ‎‏نوامیس، زنها را حتی از رانندگی نهی کنیم».‏‎[23]‎

‏ ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 277

به مرجع دیگر رجوع کنید

‏نظر امام در خصوص رانندگی خانم ها با توجه به شرایط اجتماعی آن زمان این بود که‏‎ ‎‏رانندگی نکردن بهتر است. وقتی آیت الله سعیدی به ایشان نامه نوشت و پرسید که چنین‏‎ ‎‏شخصی (من) کارهای سیاسی انجام می دهد و مایل است رانندگی یاد بگیرد. امام در‏‎ ‎‏جواب فرمودند: «این مسأله را به مرجعی دیگر رجوع کند و یاد بگیرد، اشکالی ندارد.»‏‎ ‎‏یعنی امام تا این حد راه را باز می گذاشتند.‏‎[24]‎

‏ ‏

به همان وضع اول بمانید

‏اوایلی که من به منزل امام در پاریس وارد شدم با مانتو شلوار و روسری بودم. بعد‏‎ ‎‏به احترام امام از خانم چادری گرفتم. و در رفت و آمد بین منزل و محلّ ملاقاتهای امام‏‎ ‎‏به سر می کردم. امام که متوجۀ مطلب شدند از طریق حاج احمدآقا به من پیغام دادند:‏‎ ‎‏«شما به همان وضعی که اول داشتید بمانید تا معلوم شود جزء خانوادۀ من نیستید و جزو‏‎ ‎‏همین مردمی هستید که به خاطر این انقلاب حاضر شده اید سرمایه گذاری کنید».‏‎[25]‎

‏ ‏

در مورد رنگ لباس نظر خاصی نداشتند

‏امام در کل لباس پوشیده ای چون مانتو و شلوار و مقنعه را رد نمی کردند و در مورد رنگ‏‎ ‎‏لباس هم نیز نظر خاصی نداشتند.‏

‏     یادم هست همان روزها خانم دانشجویی از امام سؤال کرد: جورابهایم ضخیم است،‏‎ ‎‏ولی رنگشان کِرِم است. آیا این مسأله اشکالی ندارد؟ امام فرمودند: «اینجا (پاریس)‏‎ ‎‏نه».‏‎[26]‎

‏ ‏

هر رنگی که می خواهد بپوشد 

‏امام دربارۀ حجاب دختر می فرمودند:‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 278

‏     «دختر تا تکلیف نشده، حجاب برای او لازم نیست. می تواند هر رنگی که می خواهد‏‎ ‎‏بپوشد. ولی وقتی تکلیف شد، دیگر نگویید عیب ندارد».‏‎[27]‎

‏ ‏

در رنگ قیدی ندارم 

‏اگر خانم بیرون می رفت، حتماً باید به امام می گفت کجا می خواهد برود. اگرچه امام‏‎ ‎‏در رابطه با خارج از خانه برای خانم چنین قیودی قرار داده بودند، ولی در داخل خانه‏‎ ‎‏آزادی مطلق وجود داشت. از همان ابتدا به خانم گفته بودند که ملاکشان تبعیت از شرع و‏‎ ‎‏عمل به واجبات است. مثلاً در آن زمان پوشیدن لباس آستین کوتاه در خانه برای دختر‏‎ ‎‏یک روحانی پسندیده نبود. اما امام می گفتند: «در خانه اشکالی ندارد، چون خلاف شرع‏‎ ‎‏نیست. اما در بیرون از خانه باید کاملاً پوشیده باشد.» یا پوشیدن لباس زرد، سرخ و آبی‏‎ ‎‏و... را برای زنان و دختران در خانه مسأله ای نمی دانستند و می فرمودند: «در رنگ قیدی‏‎ ‎‏ندارم. در خانه هر طور می خواهید لباس بپوشید به شرط اینکه خلاف شرعی در آن‏‎ ‎‏نباشد».‏‎[28]‎‏ ‏

‏ ‏

همه آزادی داشتند

‏امام برای مقام زن خیلی ارزش قائل بودند؛ مثلاً عروس و نوه های ایشان همه آزادی‏‎ ‎‏داشتند. در هر حدی که بخواهند بروند درس بخوانند و پیشرفت کنند. مثلاً از خانم های‏‎ ‎‏بیت، خانم مصطفوی دختر ایشان در زمان حیات امام مسئولیت جمعیت زنان جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را به عهده گرفته اند.‏‎[29]‎‏ ‏

‏ ‏

به ارتباط زن و مرد بسیار حساس بودند

‏امام در عین حال که به ارتباط بین زن و مرد (نامحرم) بسیار حساس بودند، به این امر نیز‏‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 279

‏عقیده داشتند که زن با حفظ خود از گناه می تواند بیشترین فعالیت را داشته باشد.‏‎[30]‎

‏ ‏

باید جدّی صحبت کرد

‏آقا در ارتباط با نامحرم خیلی سخت گیرند. الآن پسرهای من و احمد آقا 15 ـ 16 ساله اند.‏‎ ‎‏ما یک روز اگر منزل آقا برای ناهار دعوت شویم، پسرها حق آمدن ندارند یا اگر هم‏‎ ‎‏بیایند مثلاً ما خانۀ خانم می نشینیم و سفره می اندازیم و آنها منزل احمدآقا. آنهم‏‎ ‎‏برای اینکه پسرها و دخترهای اهل فامیل و خانه با هم غذا نخورند، نه فقط‏‎ ‎‏سرسفره، بلکه حتی سلام هم با هم نکنند چون واجب نیست. من خودم پانزده ساله بودم‏‎ ‎‏که آقای اشراقی با خواهرم ازدواج کرده و داماد ما شده بودند. یک روز ما دعوت داشتیم‏‎ ‎‏منزل ایشان، همین جور که من و آقا با هم وارد شدیم، دیدم آقای اشراقی دارند می آیند‏‎ ‎‏استقبال ـ در یک باغچه ای بود که ما داشتیم جلو می رفتیم ـ من به امام گفتم: سلام بکنم؟‏

‏     امام گفتند: «واجب نیست!»‏

‏     من هم رویم نشد که سلام نکنم. زدم و از باغچه رد شدم که با آقای اشراقی روبرو‏‎ ‎‏نشوم و یا حتی مادر من، وقتی آقا را گرفتند و بردند ترکیه، یعنی چهل سال بعد از‏‎ ‎‏زندگیشان، اولین سلام را به برادر شوهرشان کردند! ماجرا هم این بود که وقتی عمویم‏‎ ‎‏می خواستند بروند ترکیه، خدمت آقا آمدند. از پشت در گفتند: من می خواهم با خود‏‎ ‎‏خانم صحبت کنم. اگر بخواهند پیغامی بدون واسطه برای آقا داشته باشند، که مادرم‏‎ ‎‏ناچار شدند سلام کنند! و بعد یادم است آمدند و گفتند ناراحتند، چون که اولین سلام را‏‎ ‎‏در نبودن آقا کرده اند آن هم با این لفظ که، اگر آقا راضی نباشند چه؟‏

‏     من گفتم، نه دیگه، حالا دیگر شما سنی ازتان گذشته و مجبور بودید. البته امام‏‎ ‎‏در مورد کار واجب و ضروری حرفی ندارند، الآن مثلاً نمی گویند چون استاد مرد‏‎ ‎‏است دانشگاه نروید و یا برای خرید بیرون نروید و تاکسی یا اتوبوس سوار‏‎ ‎‏نشوید. اینها را نه خیر، اما جدی! با نامحرم باید جدی صحبت کرد ـ نه اینکه دور هم‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 280

‏بی خود بنشینید و سلام و علیک کنید. اگر کار دارید بفرمایید با هزار مرد هم حرف بزنید،‏‎ ‎‏اشکال ندارد. به هر حال در مورد این مهمانی رفتن خانم ها و آقایان و با هم دور هم‏‎ ‎‏نشستن در مهمانیها ایشان همه اینها را حرام می دانند ـ که زنها با مردها و دخترها با پسرها‏‎ ‎‏صحبت کنند ـ فقط در مورد کار ایراد نمی گیرند. البته ایشان آدم خشکی نیستند و مطابق‏‎ ‎‏روز زندگی می کنند و متعادل. و اصلاً همه کارشان و برخوردشان و حتی لباس‏‎ ‎‏پوشیدنشان متعادل است.‏‎[31]‎

‏ ‏

شرط درست نیست

‏کسانی پیش دستی می کردند و قبل از توکیل وکالت شرط می کردند که امام از آنان در روز‏‎ ‎‏قیامت شفاعت کنند و یا شرایطی نظیر این را می گذاشتند، امام پس از قدری تأمل‏‎ ‎‏می فرمودند: «من به شما دعا می کنم، شرط درست نیست من دعا می کنم تا خداوند‏‎ ‎‏زندگی شما را ختم به خیر کند و سعادت دنیا و آخرت را نصیب شما فرماید». و بعد به‏‎ ‎‏خانم ها توصیه می کردند که: «با شوهرانتان سازش داشته باشید و سعی کنید در زندگی‏‎ ‎‏هماهنگ عمل کنید تا ان شاءالله زندگی شیرینی داشته باشید.‏‎[32]‎

‏ ‏

دعا کنید دختر باشد

‏امام به بعضی از خانم های فامیل که می خواستند وضع حمل کنند، می فرمودند: «دعا‏‎ ‎‏کنید که بچۀ شما دختر باشد. برای اینکه دختر به مراتب بهتر از پسر است. کسی که دختر‏‎ ‎‏ندارد یعنی اولاد ندارد».‏‎[33]‎

‏ ‏

چیزی که مهم است دختر است

‏علاقه آقا به دختر خیلی زیاد بود؛ یعنی به کسانی که فرزند دختر داشتند، می گفتند: «آن‏‎ ‎‏چیزی که مهم است دختر است». همیشه می گفتند: «آن کسی که مورد علاقه می تواند‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 281

‏قرار بگیرد دختر است». شاید به همین خاطر بود که عقیده داشتند از دامن زن مرد به‏‎ ‎‏معراج می رود.‏‎[34]‎

‏ ‏

تربیت فرزند از مرد برنمی آید

‏امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها خیلی اهمیت‏‎ ‎‏می دادند. گاهی که ما شوخی می کردیم و می گفتیم، پس زن باید همیشه در خانه بماند،‏‎ ‎‏می گفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را‏‎ ‎‏تربیت کند خدمت بزرگی به جامعه کرده است». ایشان معتقد بودند: «تربیت فرزند از‏‎ ‎‏مرد برنمی آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد چون عاطفۀ زن بیشتر است و قوام‏‎ ‎‏خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد».‏‎[35]‎

‏ ‏

زنان جلوتر از مردان هستند

‏امام این حصر و تقسیمی را که بین زن و مرد حاکم بود، از بین برد. حتی می گفتند: «زنان‏‎ ‎‏جلوتر از مردان هستند چون هم مسئولیت بیرون از خانواده را به عهده داشتند که باید در‏‎ ‎‏تظاهرات شرکت می کردند و هم مسئولیت داخل خانواده را».‏‎[36]‎

‏ ‏

به تربیت فرزندتان بپردازید

‏امام همیشه به مادرم توصیه می کردند: «بهترین عبادت برای مادر نگهداری از فرزندان و‏‎ ‎‏تربیت آنان است». چنانکه مادرم در اوایل انقلاب خواسته بودند که در کارهای اجتماعی‏‎ ‎‏شرکت کنند، ولی به دلیل کوچک بودن بچه ها، امام از ایشان خواستند به تربیت فرزندان‏‎ ‎‏خود بپردازند.‏‎[37]‎

‏ ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 282

احترام به مادر

‏امام بارها به من گفتند: «اینکه می گویند بهشت زیر پای مادران است یعنی باید اینقدر‏‎ ‎‏جلوی پای مادر پوزه بمالی تا خدا تو را به بهشت ببرد».‏‎[38]‎

‏ ‏

زنها حق رأی دارند

‏من در پاریس وقتی که در جلسۀ خلوتی در خدمت امام بودم و صحبت می کردم، داشتم‏‎ ‎‏مسائلی را که امروز مطرح است و بخصوص برای فرنگیها نسبت به حکومت آینده‏‎ ‎‏مطرح است، یک به یک بیان می کردم تا یکی دو تایش را گفتم، امام فرمودند «مسأله زن».‏‎ ‎‏دیدم خود ایشان پیش از اینکه من توجه داشته باشم، به این مسأله توجه دارند. در کمال‏‎ ‎‏صراحت در مصاحبه هایشان که در روزنامه ها چاپ شد همان وقت اظهار کردند که زنها‏‎ ‎‏حق رأی دادن و حق رأی گرفتن دارند.‏‎[39]‎

‏ ‏

خانم ها از خودشان صحبت کنند

‏امام همیشه به ما توصیه می کردند: «مواظب باشیم که مرتکب معصیت نشویم.»‏‎ ‎‏بخصوص در مورد غیبت کردن، معتقد بودند: «خانم ها وقتی دور هم جمع می شوند از‏‎ ‎‏خودشان صحبت کنند نه از دیگران». همچنین بارها گفته بودند: «حتی به شوخی هم‏‎ ‎‏دروغ نگوییم».‏‎[40]‎

‏ ‏

همۀ مسائل را بگویید

‏بعد از شهادت آیت الله سعیدی و دستگیری خودم و بعد هم فرار از زندان، از سوریه‏‎ ‎‏به عراق رفتم بعد از فرارم مدتی در کشورهای غربی از جمله انگلستان و فرانسه بودم.‏‎ ‎‏وقتی به عراق رفتم و به حضور امام رسیدم، برادرها کمک کردند و یک برنامۀ ملاقات‏‎ ‎‏حضوری برای من ترتیب دادند که حدود 2 ساعت و بیست دقیقه طول کشید. آنچه که‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 283

‏برای من مهم بود، توجه خاص امام در شنیدن مطالب بود. در طول آن مدتی که من‏‎ ‎‏حرف می زدم، ایشان کوچکترین رفتار و گفتاری که به معنای قطع کردن یا تمام کردن‏‎ ‎‏حرفم باشد، نکردند. به حرفهایم دقیقاً گوش می دادند. من نمی خواستم از جریاناتی‏‎ ‎‏که در داخل زندان برای من پیش آمده بود به ایشان چیزی بگویم. چون در زندان وقتی‏‎ ‎‏نتوانسته بودند از من حرف بیرون بکشند، دختر 12 ساله ام را آوردند و او را شکنجه‏‎ ‎‏کردند تا من ضعفی نشان بدهم و مطالبی را که آنها می خواستند بگویم یا امضاء‏‎ ‎‏کنم. ولی دیدم خودشان اشاره کردند و گفتند: «شنیده ام که دختر شما هم همراهتان‏‎ ‎‏بوده». و بعد وقتی خدمتشان عرض کردم بالاخره زندان مسأله دارد، فرمودند:‏‎ ‎‏«همۀ مسائل را بگویید از نوع برخورد و شکنجه ای که در رابطه با زنها اعمال‏‎ ‎‏می کنند.»‏‎[41]‎

‏ ‏

جوانها بیشتر خود را بپوشانند

‏امام همیشه می گفتند: «درست است که می گویند وجه و کفین زن می تواند پیدا باشد، اما‏‎ ‎‏جوانها بهتر است که کمی بیشتر خود را بپوشانند». و خیلی تأکید می کردند که در خارج از‏‎ ‎‏منزل هیچ گونه عطری مصرف نشود. یادم است در یکی از عیدها، امام به نوادۀ دختری‏‎ ‎‏دیگرشان عطر هدیه دادند و به من یک چیز دیگر و فرمودند: «چون تو ازدواج نکرده ای،‏‎ ‎‏بنابراین احتیاجی به عطر نداری.»‏‎[42]‎

‏ ‏

قرائت قرآن اشکالی ندارد

‏یک بار که بسیج برنامه ای داشت، خواهری قرآن خواند. از امام پرسیده بودند که آیا این‏‎ ‎‏مسأله اشکال داشته؟ و ایشان در پاسخ گفته بودند: «نه، ولی همۀ اینها به این برمی گردد‏‎ ‎‏که مفسده نداشته باشد».‏‎[43]‎

‏ ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 284

اگر مرد هم بشنود حرام نیست

‏امام در مورد تک خوانی زن وقتی که قرآن می خواند یا موعظه می کند یا روضه می خواند،‏‎ ‎‏هیچ نظری نداشتند. یعنی می فرمودند: «اشکالی ندارد. ولی اگر این تک خوانی به‏‎ ‎‏صورت آواز در آمد و حالت مهیج به خود گرفت». طبیعتاً حالت حرام پیدا می کند. یادم‏‎ ‎‏هست در سال 49 نامه ای توسط شهید سعیدی برای امام فرستادیم. تازه خانم ها در‏‎ ‎‏بلندگو سخنرانی می کردند. یک عده از آقایان مقدس نما تبلیغ می کردند که این خانم ها‏‎ ‎‏از دین اسلام بیرون آمده اند، چون با بلندگو صحبت می کنند و نامحرم صدایشان را‏‎ ‎‏می شنود. ما از امام استفتاء کردیم. ایشان مرقوم فرمودند: «روضه خواندن، حدیث‏‎ ‎‏خواندن و قرآن خواندن بدون صوت، اگرچه زن بداند مرد هم صدایش را می شنود حرام‏‎ ‎‏نیست. ولی اگر مردی بخواهد از این صدا لذّت ببرد، برای او حرام می شود. در مورد‏‎ ‎‏شعر و سرود هم باید ایجاد مفسده نباشد».‏‎[44]‎

‏ ‏

چرا نمی گوییم بی حجابها با حجاب شده اند 

‏امام در کل با جریانات با دید مثبت نگاه می کردند. یعنی حمل به صحّت داشتند. یک‏‎ ‎‏سعۀ صدری داشتند. بعضیها می آمدند و مثلاً می گفتند، برخی چادریها بدحجاب‏‎ ‎‏شده اند. ایشان می گفتند: «چرا نگوییم که بی حجابها حالا این شکل (با حجاب)‏‎ ‎‏شده اند». ولی واقعیتش این است که چون بدحجابی یک خلاف شرع است امام نسبت به‏‎ ‎‏آن نمی توانستند بی اعتنا باشند. چون آقا مخالف هر نوع خلاف شرعی بودند.‏‎[45]‎

‏ ‏

از آن حرف عصبانی شدند

‏گاه افراط کاریهایی دیده می شود که البته از روی حسن نیت است؛ مثلاً زمانی گفتند که‏‎ ‎‏دختر و پسر نمی توانند در یک کلاس بنشینند، وقتی امام این حرف را شنیدند عصبانی و‏‎ ‎‏ناراحت شدند.‏‎[46]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 285

‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 1صفحه 286

  • . انصاری کرمانی، محمدعلی؛ شاهد بانوان؛ ش 167، ص 53.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ جمهوری اسلامی؛ 13 / 3 / 69.
  • . حدیده چی، مرضیه؛ زن روز؛ 12 / 3 / 69.
  • . ناطق نوری، علی اکبر؛ شاهد بانوان؛ ش 167، ص 54.
  • . طیب نژاد؛ زن روز؛ ش 1222، ص 7.
  • . رفیقدوست، محسن؛ امید انقلاب؛ ش 25، ص 41.
  • . عسکراولادی مسلمان، حبیب الله ؛ رسالت؛ ویژه نامه؛ بهمن 72.
  • . صدیقی، عاتقه (همسر شهید رجایی)؛ جهان اسلام؛ 18 / 3 / 73.
  • . روحانی، حمید؛ شاهد بانوان؛ ش 168، ص 13.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ زن روز؛ ش 1267.
  • . علی اکبر محتشمی پور؛ پابه پای آفتاب؛ ج 2، نشر پنجره، چ سوم، بهار 75، ص 156 -157.
  • . صدیقی، عاتقه (همسر شهید رجایی)؛ جهان اسلام؛ 18 / 3 / 73.
  • . کروبی، فاطمه؛ شاهد بانوان؛ ش 167، ص 53.
  • . محتشمی پور، علی اکبر؛ سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(س)؛ ج 1، ص66.
  • . دعایی، محمود؛ پابه پای آفتاب؛ ج 2، چ 3، ص 50.
  • . محتشمی پور، علی اکبر؛ پابه پای آفتاب؛ ج 2، چ 3، ص 157.
  • . حدیده چی، مرضیه؛ زن روز؛ 12 / 3 / 69، ص 62.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ اطلاعات؛ ویژه نامه؛ 14 / 3 / 69.
  • . همان جا.
  • . دعایی، محمود؛ مصاحبه مؤلف.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ اطلاعات؛ ویژه نامه؛ 14 / 3 / 69.
  • . سبحانی، جعفر؛ حوزه؛ ش 32، ص 124.
  • . روحانی، حمید؛ شاهد بانوان؛ ش 168، ص 12.
  • . حدیده چی، مرضیه؛ آرشیو مؤسسه.
  • . همان جا.
  • . همان جا.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ پابه پای آفتاب؛ ج 1، ص 170.
  • . همان جا.
  • . اشراقی، زهرا؛ آرشیو مؤسسه.
  • . اعرابی، فرشته؛ پابه پای آفتاب؛ ج 1، ص 223.
  • . مصطفوی، زهرا؛ شاهد بانوان؛ ش 149.
  • . آشتیانی؛ پاسدار اسلام؛ ش 93، ص 31.
  • . اشراقی، زهرا؛ سروش؛ ش 476، ص 16.
  • . اعرابی، فرشته؛ کیهان؛ 12 / 4 / 68.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ اطلاعات؛ ویژه نامه؛ 14 / 3 / 69.
  • . اشراقی، زهرا؛ پابه پای آفتاب؛ ج 1، ص 320.
  • . اشراقی، عاطفه؛ همان؛ ص 213.
  • . مصطفوی، زهرا؛ سخنرانی در دانشگاه شهید چمران اهواز؛ آرشیو مؤلف.
  • . مطهری، مرتضی؛ سخنرانی نقش زن ؛ شاهد بانوان؛ ش 167، ص 53.
  • . اشراقی، عاطفه؛ زن روز؛ ش 1267، ص 49.
  • . حدیده چی، مرضیه؛ همان؛ 12 / 3 / 69، ص 34 و 35.
  • . اشراقی، عاطفه؛ همان؛ ش 1267، ص 49.
  • . طباطبایی، فاطمه؛ همان؛ ص 19.
  • . حدیده چی، مرضیه؛ همان؛ 12 / 3 / 69، ص 62
  • . طباطبایی، فاطمه؛ همان؛ ش 1267، ص 19.
  • . هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ کیهان؛ 17 / 5 / 63.