شبکه اهداف نهضت عاشورا از دیدگاه امام خمینی (س)

 غلامعلی ذاکر صالحی

آنچه که امروز برای جامعه اسلامی ما روشن است، این است که امام حسین (ع) رهبر بزرگ نهضت عاشورا برای حرکت مقدس خویش هم تعیین هدف فرموده و هم اهداف مقدس نهضت را اعلام فرموده اند: احیای سنت رسول (ص)، طلب اصلاح، امر به معروف و نهی از منکر و ... این اجزاء قسمتهای مختلف یک پیکره را تشکیل می دهند که همان «عمل صالح سیاسی» است که به قصد انجام تکلیف الهی صورت پذیرفته است.

اصولاً اعتقاد به هدفدار بودن و برنامه دار بودن قیام عاشورا برای ما شیعیان یک اعتقاد کلامی است، زیرا نمی توان از امام معصوم (ع) ـ العیاذ بالله ـ انتظار صدور عمل لغو داشت.

اما سؤال در اینجاست که علی رغم اینکه این مسأله یک اندیشۀ مسلّم و روشن اسلامی است، به چه دلیل حضرت امام خمینی (ره) در موارد متعددی به یادآوری و تأکید بر آن اهتمام فرموده اند؟

ایشان در یکی از بیاناتشان پیرامون سیدالشهدا (ع) می فرمایند: «... او می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست...» [1]

تأکید رهبر کبیر انقلاب اسلامی بر هدفدار بودن نهضت عاشورا و قرار دادن این اصل به عنوان یک پیش فرض اساسی می تواند به دلایل زیر باشد:

1ـ کج فهمیها و بعضاً غرض ورزی برخی مستشرقین که نهضت عاشورا را یک حرکت کور نظامی در چارچوب رقابتهای قومی عرب ارزیابی نموده اند، یا آن را یک تراژدی دانسته اند که حاصل ماجراجویی آن هم بر پایه وعده های حساب نشده کوفیان بود.

بدیهی است با توجه به ترجمه و انعکاس وسیع آثار مستشرقین غربی در جامعه اسلامی،  این دیدگاه مکانیکی در تحلیل نهضت عاشورا چقدر می توانست در انحراف افکار مسلمین خصوصاً طبقه تحصیلکرده و روشنفکر مؤثر واقع شود و اهداف ظریف و بلند مدت این قیام مقدس را از منظر ملتها دور نگه دارد.

2 ـ وجود نوعی طفره روی و باطنی  گری و پنهان کاری نسبت به بیان اهداف اصلی قیام عاشورا در درون جامعه اسلامی تا قبل از اوجگیری نهضت امام خمینی (ره). (اصولاً حرکت امام حسین (ع) برای محو اندیشۀ ارجاء بود)

3 ـ برخورد صرفاً عاطفی با قضیه عاشورا و عدم تبیین کامل و صحیح مبانی عقلی و دینی این قیام.

4 ـ بهره گیری امام خمینی (ره) از مفاهیم عاشورایی به عنوان «مفاهیم واسط» جهت تبیین مبانی انقلاب اسلامی. تبیین اهداف اساسی نهضت عاشورا ریسمانی بود که مجموعه این مفاهیم دینی و انقلابی را به هم متصل می نمود.

در زمینه اهداف امام حسین (ع) از قیام و نهضت مقدس عاشورا سخن بسیار گفته شده و مناقشاتی نیز در سالهای اخیر حول این مسأله به وقوع پیوسته است. در بیانات امام راحل (ره) نیز مواردی وجود دارد که چنانچه با دقت نظر با آنها برخورد نشود، ممکن است در اولین برخورد تناقض ظاهری در لابه لای این بیانات به ذهن متبادر شود. برای مثال، در مواردی حضرت امام (ره) تصریح دارند که امام می خواسته است حکومت اسلامی تشکیل دهد[2] و در موارد دیگری تصریح می فرمایند که امام به اینکه موفق به عزل یزید از سلطنت نمی شوند اطمینان داشته اند. [3] حتی ایشان در یکجا می فرمایند: «سیدالشهدا برای اسلام خودش را به کشتن داد.» [4] عدم تلاش ایشان برای رفع تعارض، گویای این است که از دیدگاه ایشان تعارضی در حوزه اهداف قیام احساس نمی شده است.

به نظر نگارنده فهم اهداف قیام عاشورا جز از طریق تعیین «سلسله مراتب اهداف» میسر نیست و ترسیم یک «شبکه اهداف» برای قیام می تواند به بسیاری از مناقشات در این زمینه پایان دهد. جالب اینجاست که تتبّع نگارنده در بیانات حضرت امام (ره) بر وجود

این «شبکه اهداف» در دیدگاه ایشان صحه گذارد.

این شبکه اهداف را به صورت زیر می توان ترسیم نمود:

 الف ـ هدف کوتاه مدت و فوری: نهی از منکر و انجام تکلیف شرعی در این زمینه.

ب ـ هدف میان مدت: برچیدن بساط ظلم بنی امیه و رسوا کردن آنان.

ج ـ هدف دراز مدت: تأسیس حکومت اسلامی در آینده.

د ـ هدف غایی: حفظ اسلام و اقامه نهایی حق و عدل.

 

الف ـ هدف کوتاه مدت و فوری:

در این زمینه امام راحل (ره) از امر به معروف و نهی از منکر و ادای تکلیف شرعی نام می برند:

 «اینکه حضرت ابا عبدالله (ع) نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم، نهی از منکر کنم.» [5]

 «سیدالشهدا... تمام زندگیش را صرف این کرد که... معروف در کار باشد. منکرات از بین بروند». [6]

 «او تکلیف می دید برای خودش که باید او با این قدرت مقاومت کند و کشته بشود تا به هم بخورد این اوضاع...» [7]

همانگونه که می دانیم در شرع مقدس اسلام، مسئله امر به معروف و نهی از منکر به گونه ای نیست که بتوان آن را به زمان و فرصت دیگر موکول کرد، لذا این هدف را به عنوان هدف کوتاه مدت و فوری تلقی می  نماییم. یادآور می شویم مسئلۀ نهی از منکر به اقتضای ظروف و شرایط خاص خود به دو شکل صورت می گیرد:

الف ـ چنانچه قوانین اسلامی باشند، اما شخص حاکم به فسق اخلاقی یا فسق اعتقادی گرفتار شود که در این صورت باید با نهی از منکر زبانی و اصلاحگری و ... اقدام نمود.

ب ـ چنانچه قوانین حکومت نیز به نحوی از اسلام عدول نماید (همچنانکه در عصر یزید اتفاق افتاد) و حاکم نیز فاسق باشد در این صورت، نهی از منکر در شکل و قالب «جهاد» و خروج علیه حکومت جائر متبلور می شود.

در این مرحله نیز مهم انجام تکلیف و وظیفه شرعی است. خواه نتیجۀ فوری اخذ شود

یا نشود و به تعبیر امام (ره): ولو اینکه آمر و ناهی کشته شوند. در اینجا هدف جهاد، شهادت و کشته شدن نیست بلکه هدف، نهی از منکر و اجرای فرمان الهی است.

امام راحل (ره) می فرمایند: «حضرت سیدالشهدا قیام کردند بر ضد یزید و شاید همانطور هم بود که خوب، اطمینان به این بود که موفق به اینکه یزید را از سلطنت بیندازند نشوند ... در عین حال برای همین معنی که برضد یک رژیم ظالم قیام کنند، ولو اینکه کشته بشوند، قیام کردند و کشته دادند و کشتند و خودشان هم کشته شدند.»[8]

 

ب ـ هدف میان مدت:

در این زمینه آن بخش از بیانات امام راحل (ره) که بر برچیده شدن بساط بنی امیه پس از حادثه عاشورا و محو آثار بدعتها و خلافکاریها و اباحیگریهای این سلسلۀ شوم مربوط می شود را می توان در زمره اهداف میان مدت قیام عاشورا تلقی نمود. امام می فرمایند: «سیدالشهدا با این فداکاری که کرد: علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت مردم متوجه شدند که چه غائله ای و چه مصیبتی وارد شد و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنی امیه شد...» [9]

در سخنرانی دیگری نحوه رسوایی و تحقیر بنی امیه توسط حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) را مفصلاً توضیح داده و می فرمایند که انقلاب امروز اسلامی مرهون این جهاد و این پیام  رسانی بوده است. و سپس می فرمایند که: «ما کیفیت مبارزه را باید از عاشورا بیاموزیم». [10] و در جای دیگری می فرمایند: «سیدالشهدا تکلیف برای خودشان  دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را.» [11]

 

ج ـ هدف دراز مدّت:

امام راحل (ره) در دو موضع مسأله تأسیس حکومت اسلامی را در رابطه با اهداف قیام عاشورا پیش کشیده اند که عیناً می آوریم: ... ایشان متوجه بوده است که چه دارند می کنند... آمده بود حکومت هم می خواست بگیرد. اصلاً برای این معنا آمده بود و این یک فخری است...» [12]

 «... او مسلم بن عقیل را فرستاد تا دعوت کند مردم را به بیعت تا حکومت اسلامی تشکیل دهد...» [13]

این جملات ممکن است ابتدائاً وقتی در کنار مسئله علم امام به شهادتشان قرار گیرد ذهن خواننده را مغشوش نماید، اما حضرت امام در بیانی دیگر مشکل را حل نموده و مضمون فرمایش ایشان این است که طرح حکومت اسلامی در اندیشه و عمل سیدالشهدا (ع) یک طرح درازمدت و برای آینده است:

 «آن حضرت در فکر آینده اسلام و مسلمین بود. به خاطر اینکه اسلام در آینده و در نتیجۀ جهاد مقدس و فداکاری او در میان انسانها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود، مخالفت نمود مبارزه کرد و فداکاری کرد...» [14]

با این تعبیر حضرت امام (ره) روشن می شود که سیدالشهدا امید به پیروزی فوری نظامی و تأسیس حکومت اسلامی در همان مقطع زمانی نداشته اند، اما این به منزله عدم فعالیت امام در زمینه سازی و آماده سازی مردم و پیگیری «پروسۀ حکومت اسلامی»[15] نیست. امام می دانستند که محو آثار نیم قرن انحرافاتی که پس از رحلت پیامبر تا شهادت ایشان به منصّه ظهور رسیده بود و در عصر معاویه و یزید به حد بازگشت جدی به اخلاق و فرهنگ جاهلی و اشرافی و روح بی تفاوتی و اشرافیگری رسیده بود، تنها با یک «تکان شدید» میسر بود. یعنی انقلاب خونینی که با پیامهای خود بتواند پس از مدتی، زمینه های تحول در بافت فکری ـ اجتماعی جامعه را امکان پذیر سازد و در نهایت، این تحول را به سوی تحقق یک حکومت اسلامی سمت و سوق دهد. از نظر حضرت امام (ره) پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مصداق تحقق این هدف دراز مدت است. [16]

 

د ـ هدف غایی:

امام خمینی (ره) از مواردی چون حفظ اسلام[17]، قیام برای خدا[18]، اقامه نماز[19]، رضایت الهی[20]، و اقامه حق و عدل[21]، به عنوان اهداف قیام عاشورا نام برده اند. این موارد در حقیقت اهداف غایی قیامند و تأسیس حکومت اسلامی (هدف دراز مدت) به منظور نیل به هدف غایی است و در مقایسه با آن حکم وسیله و ابزار را پیدا می کند. مسأله هدف غایی حکومت در فرهنگ سیاسی شیعه نقش محوری دارد و بدین لحاظ امام راحل (ره) در مسیر شفاف نمودن فلسفه سیاسی عاشورا از این نقش محوری غافل نبوده اند.

1. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 17، ص 39 ـ 48.

2. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 21، ص 2 ـ 4.

3. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 4، ص 427 - 428 .

4. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 8، ص 489 ـ 490.

5. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 14، ص 7 - 8.

6. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 21، ص 2 - 4.

7. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 14، ص 7 - 8.

8. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 5، ص 18 - 20.

9. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 17، ص 52 - 55.

10. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 17، ص 52 - 55.

11. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 8، ص 419 - 420.

12. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 4، ص 127 - 128.

13. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 4، ص 71 - 72.

14. ولایت فقیه، ص 161.

15. تعبیر از استاد عادل ادیب است.

16. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 10، ص 312 ـ 314.

17. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 15، ص 9 ـ 10.

18. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 17، ص 413 - 414.

19. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 12، ص 392 - 393.

20. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 18، ص 476 - 478.

21. ر.ک: صحیفه امام؛ ج 6، ص 33 - 34. 

. انتهای پیام /*