نجف اشرف، ۱۳۵۱_ نامه به خانم خدیجه ثقفی (خانوادگی)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۴۴۲ - ۴۴۳

***

جماران، ۱۳۵۹_ سخنرانی در جمع کارکنان مؤسسه «اطلاعات»؛ (رسالت مطبوعات در نظام اسلامی)

اهم بیانات:

یکی از گرفتاریهای بزرگمان در زمان طاغوت، گرفتاری به دست مطبوعات بود.‏‎ ‎‏طاغوت مهره هایی که در خدمت او بودند و در خدمت اجانب، انتخاب می کرد و‏‎ ‎‏زبده های آنها را انتخاب می کرد برای ادارۀ مطبوعات و برای تبلیغات به ضد اسلام و به‏‎ ‎‏ضد کشور، لکن با آب و رنگ اسلامی و ملّی. من نمی دانم که صدمه ای که کشور ما و‏‎ ‎‏اسلام از مطبوعات در زمان طاغوت دید بیشتر بود یا صدماتی که از سایر ارگانهای‏‎ ‎‏طاغوتی.

جوانها یک نهال نورس هستند که این نهال نورس‏‎ ‎‏زود آسیب می بیند و زود هم تربیت می شود. همین جوانها در زمان طاغوت، که به هر جا‏‎ ‎‏می رفتند فساد را می دیدند، مجله می خریدند پر از فساد و پر از فحشا بود، روزنامه‏‎ ‎‏می خریدند پر از تبلیغات ضد انسانی و اسلامی بود. هر جای مملکت می رفتند مراکز‏‎ ‎‏فساد پخش بود. نمی شد که در یک همچو مرکز فساد و در یک همچو کشوری، که همه‏‎ ‎‏چیزش رو به فساد رفته بود، اینها یک انسان صحیح بار بیایند.‏

اگر مطبوعات متحوّل بشود ـ و ان شاءالله ، می شود و شده است ـ متحول بشود به یک‏‎ ‎‏مراکزی که بخواهند تقوا را در جامعه منتشر کنند، وقتی جوانها و بچه های تازه رس ما‏‎ ‎‏وارد می شوند در میدان فعالیت اجتماعی، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربّی باشد،‏‎ ‎‏گوش کنند به رادیو، رادیو مربّی باشد، نگاه کنند به تلویزیون، تلویزیون مربّی باشد، نگاه‏‎ ‎‏کنند به مجلات، مجلات، مجلاتی باشد که تربیت بکند، این جوان وقتی که به هر جا‏‎ ‎‏توجه کرد، دید که گوش و چشمش پر شده از تربیت، اینطور بار می آید.

یک کشوری وقتی آسیب می بیند که ملتش بی تفاوت باشد راجع به آسیبها. آن وقت‏‎ ‎‏که مملکت شما را، آنها می آمدند و همۀ آن کارهای خلاف مصالح شما را می کردند،‏‎ ‎‏برای اینکه ملت یک ملتی بود که خوابش کرده بودند، مخمورش کرده بودند، تهی کرده‏‎ ‎‏بودند ملت را از خودش. خودش را، اصلش نمی شناخت. هر چه می دید غرب می دید،‏‎ ‎‏هر چه می دید مراکزی که مراکز قدرت بود می دید، قدرت خودش را فراموش کرده بود.‏‎ ‎‏حالا که شما خودتان را یافتید و قدرت خودتان را فهمیدید چی است؛ قدرتی است که در‏‎ ‎‏مقابل قدرتهای بزرگ جهان، یکسره قدرتهای عالم، این قدرت غلبه کرد بر تمام‏‎ ‎‏قدرتهای عالم و شما فهمیدید که خودتان قدرتمند هستید و شما متّکل به خدا هستید و‏‎ ‎‏هر کس متّکل به مرکز قدرت باشد، قدرتمند است.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص ۱۵۶ - ۱۶۱

***

جماران، ۱۳۶۳_ پیام به رزمندگان (تجلیل و تکریم از رزمندگان، جانبازان، اسرا وشهیدان)

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏     ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان‏‎ ‎‏و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش‏‎ ‎‏را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم.‏

‏‏     زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایۀ عزیزانی است که برای اِعلای کلمۀ حق و‏‎ ‎‏دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند.‏

‏‏     الفاظ و عباراتْ توان توصیف آنانی را که از بیت مُظلم‏‎[۱]‎‏ طبیعت به سوی حق تعالی و‏‎ ‎‏رسول اعظمش هجرت نموده،وبه درگاه مقدسش بار یافته اند، ندارد. از مجاهدینی که‏‎ ‎‏سنگرهای نبرد را تبدیل به مساجد و میدانهای جهاد را با بانگ تکبیر مهبط‏‎[۲]‎‏ ملائکة الله ‏‎ ‎‏نموده اند، چگونه سخن توان گفت؟ در اَقدام شریف مادران بزرگواری که در دامنهای‏‎ ‎‏مطهر خود چنین فرزندانی را برای اسلام تربیت کرده اند، چه می توان نثار کرد ؟ و برای‏‎ ‎‏اسیرانی که در زندانهای مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد می کشند‏‎ ‎‏چگونه توان تعظّم نمود ؟‏

‏‏     پس با اعتراف به عجز، برای شهیدان آرزوی رحمت خاص الهی و برای‏‎ ‎‏جانبازان،این شهیدان زنده، سلامت و برای اسرا و مفقودین عزیز و دلیر، آرزوی‏‎ ‎‏بازگشت به میهن و برای مادران و پدران وهمسران و فرزندانشان،این نمونه های صبر و‏ ‎‏مقاومت،صبر و سعادت داریْن،‏‎[۳]‎‏ و برای رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل،‏‎ ‎‏پیروزی درخواست می نماییم.‏

‏‏سلام و درود خداوند بر همگان و دعای خیر بقیة الله الأعظم ـ ارواحنافداه ـ شامل‏‎ ‎‏تمامی آنان باد. والسلام علیهم و رحمة الله . ‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۴۰ - ۴۱

***

 

. انتهای پیام /*