نقدی بر جلد اول خاطرات آیت الله سیدمهدی طباطبایی                                                                       

 حسین روحانی صدر [۱]

چکیده:

آیت الله سید مهدی طباطبایی یکی از روحانیون شناخته شده تهران، مشهد و قم و واسط و رابط میان علمایی همچون خمینی، میلانی، کفایی خراسانی، طباطبایی قمی با گروههای مبارز سیاسی و مذهبی بوده است.  فعالیت های سیاسی وی با فدائیان اسلام و طرفداران نواب صفوی آغاز و به حامیان مصدق مرتبط و تا سقوط سلطنت پهلوی بارها و بارها به دادگاه و زندان رفته و از مطلعان نظریه حکومت اسلامی بوده است. او از جمله خطیبان سرشناس شهرها و در طیف های مختلف موتلفه، ملی – مذهبی جایگاه خاصی داشته و بیش از ۴ دهه امامت مسجد موسی بن جعفر در شرق تهران، سرپرست زندان قصر، دادستان انقلاب مازندران، نماینده مردم مشهد در دومین و سومین دوره و نماینده مردم  تهران در هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی بوده است. به مناسبت های گوناگون از وی مطالبی با محوریت تاریخ احزاب سیاسی و جایگاه روحانیت در ۵۰  سال گذشته ایران و مواضع اخلاقی – سیاسی منتشر شده است .

هدف از نقد و بررسی جلد اول خاطرات ایشان یافتن پاسخ سوالات در خصوص ریشه و روند حضور طلاب و روحانیون در فعالیت های سیاسی – اجتماعی و فرهنگی ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ می باشد. انتظار از این ۳۰۸ عنوان مطروحه در این مجموعه ۵۹۹ صفحه ای شرح جزئیات روابط جریان های فکری با یکدیگر و معاشرت های خصوصی افراد مبارز به ویژه طلاب با همدیگر است. نشر عروج این مجموعه ۱۱ فصلی را با محوریت نهضت امام خمینی در سال ۱۳۹۷ منتشر نمود.

روش کار در این بررسی مطالعه موردی و مبتنی بر کیفیت داده های ارائه شده می باشد.

کلیدواژه : سرمایه داری، رقابتهای سیاسی، پایگاههای مردمی

مقدمه: نشر آثار امام در مقدمه ۲ صفحه ای خود به این مجموعه، ضمن تقدیر و تشکر از اجرا کنندگان طرح خاطرات این راوی هیچ گزارشی نسبت به محدوده زمانی و مکانی و تعداد و ساعات جلسات ضبط شده، شیوه تدوین این اثر و اهمیت آن در منبع شناسی هفت دهه قبل ارائه ننموده است.

 پیشگفتار: در پیشگفتار ۵ صفحه ای منتسب به آیت الله سید مهدی طباطبایی بر طبق نظر ایشان که سعی کرده ام آن چه که از خاطرات سیاسی ام در اسناد انقلابی ضبط شده ، در مسیر اسلام و آموزه های اخلاق اسلامی برای مردم باشد و در آن چه که چنین نقشی نداشته است، سعی کرده ام چیزی نگویم و اگر گفته ام، به طور مختصر بوده و رد شده ام تا به اصل اسلام ضربه نخورد. پس بنابراین واقعیت هایی که راوی آنها را درک کرده به طور شفاف منعکس نشده است.

فصل اول  از ص ۳ تا ۱۱ زیر عنوان دوران کودکی ، حدود ۹ صفحه به نسب راوی تا میرزای شیرازی و شیوه مهاجرت خانواده ایشان از شیراز، نجف، مشهد، قم و رفسنجان اختصاص دارد اما از نام دقیق وی و مقام و منزلت اجتماعی و علمی ایشان گزارشی ارائه نشده است.

 با آنکه در ص ۶ شرحی از شیوه سوزاندن چادرها و پاره کردن قباها اجرای مخفیانه مراسم روضه خوانی و .... در دوره پهلوی اول آمده ولی به اوضاع اجتماعی مردم اعم از تحصیل و بهداشت و ... توجهی نشده نکته دیگر آنکه علت تهیه شناسنامه برای خروج از دروازه های رفسنجان نیاز به توضیح دقیق زمانی و مکانی داشت.

در خصوص شیوه مهاجرت به قم و هم خانگی با آقایان اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد هاشمیان در منزل اخوان مرعشی توضیحات ناقص و نیاز به کالبد شکافی جدی داشته است.

راوی مطالب جذاب و صمیمانه و ارزشمندی را از وضعیت معیشتی خانواده پدری خود و اهتمام به امور فقرای روستای نوق رفسنجان دارد نکته قابل تامل آنکه این روستا مسقط الراس آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از سیاستمدار شصت سال اخیر ایران بوده است. این مطالب باید با بحث های صفحات قبل ادغام می شد.

در فصل دوم از ص ۱۵ تا ۲۶ زیر عنوان دوران جوانی (قبل از ورود به مسائل سیاسی ) ، اشاره ای به شیوه ازدواج آیت الله سید محمدرضا سعیدی با خواهر راوی و مهاجرت جمعی از طلاب آن روز مشهد مثل خزعلی و نصراللهی و یوسف نیشابوری آمده اما هیچ گزارشی نسبت به سابقه آشنایی راوی با این جمع ۵ نفر ارائه نشده است.

فصل سوم ۱۳ صفحه ای زیر عنوان ورود به مسائل سیاسی ( تجربه اولین زندان و آشنایی با برخی چهره های سیاسی ) ، ص  ۲۹ و ۳۲ : مخاطب محروم مانده از سوابق حضور فدائیان اسلام و طیف های وابسته به آنها در مشهد و همسویی راوی با آنان بی ذکر زمان و مکان دستگیری وی به بهانه همفکری با آنها و اعزام به زندان قزل قلعه تهران و هم بندی با خسرو روزبه افسر حزب توده، دکتر چهررازی، محمد علی اسدی یخ بر خانه امام خمینی، حاج حسین دولابی، خلیل طهماسبی، یدالله سحابی، سنجابی، مظفر بقائی کرمانی، خلیل ملکی، امیر انتظام و شکنجه و شهادت سید نصرالله حسینی  و آسید حسن سادات  مواجه می شود. در حالی که باید وضعیت ظاهری زندان و جریان های سیاسی منتصب به بازداشتیان آن مقطع مستند به مشاهدات راوی آورده می شد.

 ص ۳۰ زیر عنوان بی اطلاعی از سیاست و آزادی از زندان ارتش، بدتر از همه آنکه نه از شیوه اعدام فدائیان اسلام و نه از علت حضور در زندان ارتش مطلب شفافی آورده نشده است. در صفحات ۳۳ تا ۳۶ ضمن شرح ناقصی از جریانهای سیاسی دهه ۳۰ نقش حاج عباس جوادیان بزاز حمله دار قمی وابسته به جبهه ملی در خاطرات راوی و مساعدت برای حل مشکل یکی از اعضای جبهه ملی در زندان و سن دقیق راوی (۱۷ تا ۱۹) و تاریخ و مدت زمان حضور در درس آیت الله قمی و میلانی و همراهی با فعالیت های انجمن پیروان قران حاج علی اصغر عابدزاده در مشهد مشخص نیست.

در فصل چهارم ۴۵ صفحه ای زیر عنوان حوادث سال ۴۱ (مکاتبات امام خمینی و سفر نمایندگان ایشان به مشهد )، مطالب مهمی از ناگفته های روابط میان روحانیون قم و مشهد به میان آمده است.

ص ۴۵ در بحث ماجرای منبر رفتن در مسجد گوهرشاد اشاره ای به فعالیت های مبارزاتی محمدکرمانی و سید محمد محمودی زاده سیستانی و شیخ علی لار کرمانی منبری مشهد آمده ولی از سوابق آشنایی و موقعیت اجتماعی آنان گزارشی ارائه نشده است. از ص ۴۵ تا ۶۳ عموم بحث های این صفحات به شرح ملاقاتها و دیدگاههای آیت الله حاج شیخ احمد کفایی فرزند مولف کتاب کفایت الاصول و مرجع پرنفوذ عصر مشروطه ملا محمد کاظم خراسانی اختصاص دارد.

آقای کفایی از ابتدای نهضت روحانیون به رهبری امام خمینی آنرا خطرناک دانست در لابلای مطالب ضمن اشاره به برخی فعالیت های وی از جایگاه اجتماعی اش و نفوذ در دربار و مجلس سنا به واسطه یغمایی داماد برادرش و عماد تربتی شوهر خواهرش اشاره رفته است. در ادامه شرحی از جزئیات ارائه نامه هایی از سوی آیت الله خمینی توسط آقایان مشکینی و منتظری به ایشان آمده اما محتوای نامه ها و سرنوشت آن مشخص نیست آیا در صحیفه امام قابل بازیابی بوده است یا نه ؟ از همه مهمتر تاکید ایشان به آیت الله خمینی: فریب انگلیس ها را نخورد و وارد سیاست نشود نیاز به شرح و توضیح داشت. در ص ۵۵ اشاره ای به حمایت آقای کفایی از راوی در هنگام دستگیری به جرم همراهی با فدائیان اسلام و عدم همسویی ایشان در دفاع از وی هنگام بازداشت های دوران نهضت آمده است که هیچ کدام از مطالب فوق در جای خود تنظیم نشده است. در ص ۵۹ در شرح ملاقات آقایان حائری و کفایی مطالب مهمی همچون قول ایشان به آقای حائری که : آقای دکتر امینی با وزیر انگلستان ملاقات و صحبت کرده؛ امسال هم اینها می خواستند از امریکا وام بگیرند که ندادند . الان دارد همه بر سر آخوندها شکسته می شود و به مسائل علمای قم برمی گردد و ربطی به علمای مشهد و اصفهان ندارد  باید به این موضوع در متن و حاشیه پرداخته می شد. باز در ادامه از تایید دو تن از علمای بارز اصفهان و شیراز از سوی آقای کفایی ذکری بی نام آمده که آن نیز نیاز به توضیح داشت. سپس گریزی به وعده ایشان به آقای حائری در خصوص ملاقاتش با شاه هنگام سفر به مشهد و درخواست انجام ندادن شرکت زنان و قسم خوردن به قران و کتاب آسمانی زده می شود. از تمایل آقای کفایی به تقویت پایگاه علمای نجف به جای قم و همچنین در ص ۶۲ و ۶۳ رمزگشایی از سخنرانی آیت الله خمینی  در پاسخ به نظر آقای کفایی که فرمودند: شما فکر می کنید که با فتح کردن شاد شدید؛ ولی فتح دلها مهم است نه فتح کشور که بحمدالله ،شما کشور را هم ندارید ؛چه برسد به فتح دلها و در ادامه فرمودند: ای علمای اسلام بدانید ،نجف هم بداند ، قم هم بداند قابل تامل است. البته این رمزگشایی ابتدا از سخنرانی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲ و سپس از سخنرانی ۱۱ آذر ۱۳۴۱ استنباط شده ارائه این فاصله ۴ ماه آن هم به صورت برعکس خدشه پذیر است. در ص ۶۳ آقای کفایی نسبت به این پاسخ سخت برآشفت و چنین گفت:  ان شاءالله که اینها عاقلتر از این حرفها هستند که با حرفهای آقای خمینی تکانی بخورند. به علت آنکه کمتر منبعی از تاریخ نگاری و شفاهی نگاری در خصوص جایگاه و موقعیت تاثیر گذار او در خراسان مطلب ارائه نموده اند این چند صفحه ارزش خاصی در بازشناسی موقعیت نامبرده دارد بنا به این تعاریف شایستگی پردازش این مطالب ضرورت داشت . در ص ۴۸  جمله ولی می خواهم به تاریخ خیانت نکرده باشم و همان چیزی را که می گفتم ، بگویم با ص ه پیش گفتار تناقص دارد.

در ص ۵۰ اشاره ای به نامه ی نواب شده که ساواک برده و سر نامه ها کتک خورده که باید با مطالب صفحه ۲۹ تا ۳۲ ادغام و شرح و بحث می شد. در ص ۵۲ اشاره ای به امتیاز کارت تجارت شده ولی نوع تجارت و جایگاه بازرگانی راوی در خراسان و تهران مشخص نشده است. در ص ۵۶ اشاره ای منفی به شیوه ملاقات با سید ضیاء الدین طباطبایی در مجموعه باغ سابقش در محدوده منطقه اوین (زندان اوین کنونی ) دارد. این نگاه منفی راوی که به گول زدن تشبیه شده نیاز به یک توضیح جدی در متن و یا در حاشیه داشت.

در فصل پنجم ۲۶ صفحه ای زیر عنوان حوادث سال ۴۲ (دستگیری امام وپیامدها و حواشی آن )، ابتدا در بحث تحریم نماز جماعت از سوی ائمه به دستور امام خمینی اشاره ای به شخصیت های معتبری همچون علم الهدی و هاشم نجف آبادی در تبعیت از درخواست تحریم نماز جماعت از سوی آیت الله خمینی آمده که باید موقعیت این افراد و سابقه محفوظات راوی از آنها نیز آورده می شد در ادامه اشاره ای نیز به فعالیت های درسی و پایگاه تبلیغاتی آیت الله سبزواری در باغ رضوان مشهد آمده اما از سرنوشت این مجموعه گزارشی ارائه نشده است. در ص ۷۷ زیر عنوان اختلافات امام و آیت الله شریعتمداری، به طور شکسته و مقطوع پرده ای از بی مهری ها و عدم تمایل و برخورد سرد حوزه قم با آیت الله خمینی به نقل از شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی کنار زده شده و از نگرانی طیف هوادار آیت الله خمینی نسبت به نزدیکی اعضای جبهه ملی با سید محمد علی فرزند آیت الله میلانی و درخواست از راوی جهت ایجاد فاصله بین این دو جریان به میان می آید. در ص ۷۸ جملات بریده ای از همسویی و همفکری با اعضای موتلفه و شیوه آشنایی آیت الله محی الدین انواری با آیت الله میلانی آمده مطالب این فصل با موضوع ترور حسنعلی منصور در صفحه ۷۹  باید ادغام و شفاف می شد. در ادامه از توزیع مبلغی حدود صد و سی هزار تومان در میان خانواده های زندانیان سخن به میان آمده اما تعداد زندانیان و علت دستگیری شان ذکر نشده است.در ص ۷۹ در خصوص جلب نظر آیت الله میلانی برای صدور فتوای ترور حسنعلی منصور چنین آمده : ایشان گفتند که این طوری مجوز نمی دهم ؛اگر ترور واقع بشود؛ من به تاریخ گذشته مجوز را خواهم نوشت. این عبارت نامفهوم با مشی آیت الله میلانی تناقص داشته و مشخص نیست به چه دلیلی ترور منصور باید با فتوای ایشان صورت می گرفت بدتر از همه آنکه از صدور احتمالی این فتوا گزارشی ارائه نشده است.

یکی دیگر از نقاط ضعف این صفحات ملاقات فاضل هرندی با راوی و اینکه ایشان گفت باید برای دفاع به دادگاه بروم که نامه را به یکی از آقایان داده بود که به دادگاه بدهند. چه نامه ای، چه دادگاهی و ارتباط همه اینها با یکدیگر مشخص نیست. در ص ۸۱ زیر عنوان نحوه تشکیل موتلفه و حزب ملل اسلامی، مطالب مربوط به تشکیل موتلفه ص ۸۱ باید در مباحث مطالب ص ۸۷ و۸۹ ادغام می شد همچنین در این بحث ریشه تشکیل کانون بحث و انتقاد دینی آقای سید حسن ابطحی را به مشکلات بوجود آمده بواسطه حواشی حوادث خونین ۱۵ خرداد و محرومیت علما از منبر رسانده که این بحث نیز باید با بحث های فصل چهارم ادغام می شد. باز در همین صفحه گزارشی از جلسه ترور با محوریت نیروهای به جا مانده از فدائیان اسلام به مسئولیت آقای مظلوم که مرغدار بوده آمده که این مطلب ناقص و نیاز به توضیحات کافی و دقیق همراه با ذکر نام روحانی همسوی با آنها داشت. در ص ۸۳ زیر عنوان کتاب حکومت اسلامی، اشاره ای به تالیف کتاب حکومت اسلامی نواب صفوی شده اما مشخص نیست راوی از چه راهی نسخه چاپ ملخی آن را بدست آورده و با آنکه از شیوه انتقال آن به آیت الله خمینی به تفصیل مطلب آمده ولی سرنوشت این کتاب و نظر ایشان پس از دریافت آن ناگفته رها شده است. ص ۸۴ زیر عنوان دریافت حکم جهاد از آیت الله میلانی، ادعای راوی در خصوص عدم واقعیت صدور حکم جهاد از آیت الله میلانی باید با بحث های ص ۸۱ در خصوص ترور منصور ادغام می شد. ص ۸۵ در بحث نحوه مدیریت دعوت علما به مبارزه از سوی حضرت امام ،از نتایج و سرنوشت دعوت از سوی ایشان مطلبی ارائه نشده است. ص ۸۶ زیر عنوان خاطره از اشکال گرفتن از روضه آقای فلسفی، ای کاش پیش از نقل از آقای فلسفی سوابق آشنایی با ایشان آورده می شد.  ص ۸۷ در بحث دستگیری در سال ۴۲ و آزادی با وساطت آقای کفایی باید با مطالب فصل چهارم در مورد آقای کفایی ادغام می شد. ص ۸۸ مطالب ناقص و بریده ای از سفر شاه به مشهد امده که باید از سوابق سفرهای شاه به مشهد در خصوص سفر نوروز سال ۴۲ وی مطالب دقیقی ارائه می شد. و در همان صفحه زیر عنوان ملاقات برخی علمای مشهد با شاه در سال ۱۳۴۲ ، در خصوص این جمله که ایشان نظرشان این بود که شاه یک مقداری متاثر از این وقایع است ولی بیشتر از همه نگران پیامی است که آقای میلانی از طرف آقای خمینی برای علمای مشهد آورده اند باید توضیحات بیشتر آورده می شد.

 ص ۸۹ پیرامون موضوع تشکیل جلسه برای ماه محرم نه محتوای جلسه و نه نتایج حاصل از آن درج نگردیده است . ص ۹۲ در بحث نحوه دریافت نوار سخنرانی امام در عصر عاشورای ۴۲ ، به شیوه ضبط نوار سخنرانی عصر عاشورای آیت الله خمینی توسط شخصی به نام شیخ اکبر ناتوان (ارشاد) و آقای ملایری داماد اول آقای قمی با استفاده از تلفن دفتر تجارتخانه راوی آمده اول انکه تا این صفحه (۹۲) هیچ گزارشی از مکان تجارتخانه و نوع فعالیت آن و سابقه شخصیتی اکبر ناتوان و آقای ملایری و عماد الاسلام بختیاری ارائه نگردیده است. از ص ۹۴ تا ۹۶  سه صفحه مطالب بسیار جالب و جذابی از جزئیات مهاجرت علما به تهران برای آزادی آیت الله خمینی و نحوه ملاقات با آقایان محلاتی و قمی و خمینی و تهیه پول برای آقای مصطفی خمینی آمده است در این صفحات اشاره ای به شخصیتی به نام شیخ رضا تهرانی شده که هیچ گزارشی از وی نه در متن و نه در حاشیه آورده نشده است.

در فصل ششم ۵۶ صفحه ای زیر عنوان حوادث سال ۴۳ ، راوی به شرح حوادث سال ۴۳ اختصاص داده است ابتدا به جلسات هر پنجشنبه منزل آیت الله قمی اشاره رفته به علت اهمیت این جلسات نیاز به شرح جزئیاتی از پیشینه و روند موضوعات مطروحه وجود داشت . در ادامه مطلبی در خصوص بحث ولایت فقیه در منزل آیت الله خمینی با حضور آیت الله منتظری حوالی تابستان سال ۴۳ در ص ۱۰۵ آمده نه جزئیات آن نظریه و نه ارتباط احتمالی آن با کتاب حکومت اسلامی فدائیان اسلام مربوط به ص ۸۳ مشخص نگردیده است. در حالی که در ص ۱۱۷ نیز از اختلافات بر سر حکومت مردم بر مردم، اسلام بر مردم، قران بر مردم میان طرفداران جبهه ملی و آیت الله میلانی در مشهد و خمینی در قم به طور مطالبی ناقص آورده شده است. در ص ۱۰۶ و ۱۱۳ ذکر خیری از اشخاص متمول و باغ دار مشهد مثل حاج ماشاءالله سلامتیان و آقای خسروی مولف کتاب پند تاریخ شده، با عنایت به همین توصیفات شرح سابقه آشنایی راوی با آنها ضرورت داشت. ص ۱۰۸ در خصوص کانون بحث و انتقاد توضیحات خوب و دقیقی از مشارکت راوی در ساخت مسجد صاحب الزمان و تاسیس کانون بحث و انتقاد همراه با هاشمی نژاد و حسن ابطحی آمده و در این خصوص مطالب ص ۸۱ باید در اینجا ادغام می شد.پس از اشاره به نوع معاشرت با کسبه و بازاریان مشهد و شرح شیوه آشنایی با شبکه موتلفه اسلامی بازار تهران در ص ۱۱۲ راویتی از حاج مهدی عراقی در خصوص وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری طیف طیب و حاج اسماعیل رضایی و همفکرانشان چنین آمده: آقای جعفری نامی بود که به او هم دولابی می گفتند اسم کوچکش یادم نیست؛ این بیچاره گریه می کرد و می گفت: چرا آخوندها ما را انداختند اینجا و نگاهی به ما نکردند و سری به ما نزدند. من گفتم: شما این را به آخوندهای تهرانی بگو. بسیار شکسته و ناقص است باید با دیگر مطالب مربوط به آن جریان مطابقت داده می شد.

ص ۱۱۴ تا ۱۱۶  بار دیگر جملات بریده ای از حادثه ترور حسنعلی منصور آمده که باید با صفحات ۷۹ تا ۸۶ ادغام می شد. مطالب ص ۱۱۵ تا ۱۲۰ در خصوص دید و بازدیدهای هیئت هایی در راستای تبریک آزادی آقای خمینی در سال ۴۳ توسط آقایان میلانی و قمی آمده اما به شرح مواضع مطروحه و حوادث رفت و امد این هیئت ها پرداخته نشده و باید با مطالب ص ۱۰۵ ادغام می شد.

ص ۱۲۰ چند جمله خبری از جلسات مدرسه نواب در حمایت آیت الله خمینی آمده اما محتوای جلسات ،صورت مذاکرات ، افراد شرکت کننده، موضوع سخنرانی راوی و موجبات دستگیری اش، سوابق آشنایی با آیت الله همدانی و نوع تماس وی برای آزادی راوی ذکری به میان نیامده است.مطلب  ص ۱۲۱  حضور آیت الله مطهری در جمع طلاب زائر مشهد باید با مطالب ص ۱۱۳ ادغام می شد. در ص ۱۲۴ به نقد و بررسی اختلاف سلیقه میان آیت الله بروجردی و خمینی به نقل از شیخ محمد تقی فلسفی واعظ و مقایسه آن با کتاب خاطرات منتشر شده ایشان آمده اما توضیح دقیقی در خصوص تفاوتهای شنیده های روای با متن کتاب در خصوص این موضوع مطلب صریحی ارائه نشده است همچنین باید مطلب فک پلمپ گاو صندوق مجموعه متعلق به آیت الله بروجردی به فصل اول یا دوم کتاب انتقال می یافت . البته باید نکات مدنظر ایشان در خصوص آقای برقعی با جزئیات کامل آورده می شد .در همین متن اشاره ای به جلسه پنجشنبه شب تابستان آقای کلاتی و طرح موضوع برخورد با آقایان خمینی و قمی از سوی شاه به نقل از سید جواد صدر فرزند سید محسن صدرالاشراف شده باید به سمت آن روز وی اشاره می شد. همچنین مطالب ص ۱۲۶ مربوط به دستگیری مجدد و تبعید امام باید با ص ۱۱۸ ادغام می شد.

ص ۱۲۷ به شیوه ساخت حسینیه همدانی های مشهد و حضور سید نصرالدین بنی صدر برای افتتاح آن و سیلی زدن به سید ابوالحسن فرزند وی به علت عدم رانندگی غیر قانونی و شرح جزئیات مدرک دکتری تقلبی وی به ادعای راوی نیاز به توضیح دقیق در متن یا حاشیه داشت. در ص ۱۳۱ بار دیگر راوی به دیدگاههای دکتر سید جواد نصر و ملاقاتش با آیت الله قمی بازگشته نه تنها از محتوای مذاکرات معلوماتی عرضه نشده و نه تفاوت این مطلب با مطلب مشابه ص ۱۲۴ مشخص نشده است و همچنین نظر وی در خصوص امام خمینی : با این کارهای آقای خمینی حوزه های علمیه به هم می ریزد و یک مقداری باید حوزه های علمیه را به دور از یک سلسه تنش های سیاسی بهتر حفظ و حراست کنیم با دیگر مطالب ادعای راوی در خصوص دیدگاههای ایشان تناقض داشته و باید به جزئیات دقیق تری این حساسیت ها بررسی می شود.

در ص ۱۴۱ به شیوه نشست مشترک میان دکتر شریعتی ،ساعدی و کوشانفر و تامین هزینه های مربوطه توسط راوی دارد اما از محتوت و خروجی نهایی این نشست ها گزارشی ارائه نشده است.همچنین به ادعای راوی دکتر شریعتی منتقد دیدگاههای آیت الله میلانی و مهندس بازرگان بوده اما محور این انتقادها را مشخص ننموده است و او را از جمله مخالفان ورود علما به بحث های مبارزاتی دانسته است . به ادعای ایشان او از حامیان قیام ۱۵ خرداد ولی نسبت به درگیری و التهاب و رفتار غیر مکتبی معترض و ناامید بود. در ادامه گزارش ناقصی از سخنرانی های مشترک وی با دکتر شریعتی در منزل آقای زائریان آمده البته در ادامه به روابط مشترکشان با طاهر احمدزاده گرداننده نهضت آزادی شعبه خراسان و دو شریک وی (ایروانی و رشتی) در مزرعه مرغ صحرا پرداخته اما به جایگاه اجتماعی و موقعیت خانوادگی اشخاص نامبرده هیچ توجهی نشده از سوی دیگر به نشست مشترکی با حضور مهندس رضا ناجی و جمعی از اعضای انجمن حجتیه در همان جا و از شخصی به نام مصحف داماد آقای جعفری تبریزی یاد شده اما موضوع جلسه و موقعیت اشخاص نامبرده ناگفته رها شده است . در ص ۱۴۶ یکی از محفل قرانی منزل آقای قدسی صراف و غفاریان با حضور آیت الله خامنه ای از جمله جریان های ناقص طرح شده در دهه ۴۰ می باشد.

مطالب صفحات ۱۴۸ تا ۱۵۰ با موضوع حمایت از آیت الله خمینی باید در مطالب مربوطه صفحه ۱۱۵ ادغام می شد. همچنین عنوان بی پاسخ سفرهای امام خمینی به مشهد یا باید حذف و یا در جمله کوتاه با بحث های پیش از تبعید آیت الله خمینی ادغام می شد. در ص ۱۵۲ هفت سطر مطالب ناقصی از فعالیت های تجاری راوی آمده که باید با مطالب فصل هفتم ص  ۲۲۸ ادغام می شد.

در فصل هفتم ۷۴ صفحه ای زیر عنوان بررسی وقایع سالهای ۴۴ تا ۴۹، ابتدا به فعالیت های سیاسی آیت الله سید علی خامنه ای در مسجد امام حسن مجتبی مشهد اشاره رفته که به دلیل اهمیت این فعالیت ها در متن و حاشیه نیاز به توضیح جزئیات کامل آن فعالیت همراه با شرح موقعیت ۴ نفر از اشخاص یاد شده در این پاراگراف ضرورت داشت.

در ص ۱۷۳ به طور گذرا اشاره ای به حاج محمد علی روحانی گلاب گیر کارگذار و مقسم شهریه آیت الله میلانی رفته در حالی که طبق سابقه تجاری راوی در مشهد باید جزئیات بیشتری از همکاری ها، فعالیت ها، حمایت های مالی او و همفکرانش از مبارزان و طلاب  پیش از انقلاب آورده می شد. از ص ۱۷۳ تا ۱۹۶ مطالب پراکنده ای با موضوع رفت و آمد عتبات و ملاقاتها با شخصیت های علمی و آیت الله خویی و حکیم و پیگیری خط مشی های مبارزاتی در ملاقاتها با امام خمینی و شاگردانش آمده است.  در ص ۱۸۷ و ۱۸۸ به انتقاد آیت الله سید احمد خوانساری از تندروی مبارزاتی همچون سید محمدرضا سعیدی و گزارشی از نامه تشکر آمیز وی به تیمسار نصیری رئیس ساواک جهت آزادی آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی تبریزی آمده اگر خصوصیات و جایگاه اجتماعی آیت الله خوانساری و سوابق مراودات راوی با وی همراه با جزئیات رفتار تخریب آمیز مبارزین نسبت به او آورده شده بود مطالب مطرح شده شفاف و دقیق توجیه می شد.

در ص ۱۸۸ پس از ارائه چند پاراگراف که متعلق به دوران تحصیل و پیشگفتار کتاب است مخاطب با عبارت رنجش راوی از آیت الله حکیم نسبت به امام خمینی مواجه شده اما دلیل شفافی از این رنجش ارائه نشده است و در ادامه گزارش ناقصی از شیوه حضور و فعالیت های قبل و بعد از انقلاب آقا سید کاظم مرعشی در مشهد آمده ص ۱۹۴ ارتباط راوی با خانواده آیت الله خویی در مشهد و امامت پدر ایشان در مسجد گوهرشاد مشخص نیست.

مطالب صفحات ۱۹۹ تا ۲۰۵ به علت اهمیت جایگاه خانواده خیامی و مساعدت مالی شان به سفارش راوی برای چاپ رساله های توضیح المسائل فارسی آیت الله خمینی و کمک مالی به سید مصطفی خمینی در سفر مخفیانه اش به تهران و ارائه تحلیلی از علت مهاجرت تنی چند از طلاب جوان آن روزگار همچون شیخ محمد رضا فاکر از مشهد به قم توسط راوی نیاز به شرح و کالبد شکافی جدی داشت. بی هدف در ص ۲۰۹ و ۲۱۳  ذکری از احضار آیت الله خامنه ای به ساواک و تعریف سید حبیب نامی از مداحان آن شهر از شاه و نحوه برخورد آن مجموعه با روحانیون مشهد آمده است.  ص ۲۱۵ از سابقه آشنایی با آقایان میناوری و راسخی لابلای مطالب جذاب منبرهای دهه ۴۰ راوی در رشت گزارشی ارائه نشده است.  در خصوص فعالیت های احزاب سیاسی دهه ۴۰  ص ۲۲۰ به علت نفرین آیت الله منتظری نسبت به حزبی گرایی در مرجعیت شیعه پرداخته نشده است. فعالیت های تجاری راوی ص ۲۲۸ باید با جزئیات کامل با صفحات ۱۵۲ ادغام می شد. ص ۲۳۰ بی هیچ مقدمه ای مخاطب را با خدمات مادی و اجتماعی به زلزله زدگان طبس مواجه کردند در حالی که زمان حادثه ،نوع اطلاع رسانی و جزئیات خدمات به زلزله زدها از لحاظ تاریخی اهمیت خاصی داشته است چرا که ایران همیشه در معرض زلزله و دیگر حوادث غیرمترقبه است. ص ۲۳۱ در خصوص مشاهدات راوی از آلودگی های اشخاص اهل قلم و منبر و فرهنگی شهر مشهد به مواد مخدر آمده که بسیار ارزشمند است چرا که راویان دیگر مشاهدات خود در این حوزه را به ملاحظات متعدد ارائه ننموده اند.

فصل هشتم ۵۰ صفحه ای زیر عنوان خاطرات راوی از بعضی شخصیت های معاصر، به مشاهدات راوی از برخی شخصیت ها و آشنایی با آیت الله خامنه ای در صحن عتیق و درس مکاسب محرمه حاج شیخ هاشم قزوینی در مدرسه نواب و حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی در قم زده که به علت همان سوابق خانوادگی راوی با خانواده مرعشی نیاز به شرح و بسط جامع تری با صفحات ۷ و ۸ فصل اول داشت. از سوی دیگر اشاره ای ناقص به اهتمام و تایید کیفیت تدریس آیت الله شریعتمداری از سوی آقای خامنه ای بسیار زیبا عرضه شده جنبه پرسش برانگیزی همچون : تشکیل هسته اولیه روحانیت مبارز مشهد در منزل حاج سید محمود مجتهدی (سیستانی) و پخش نوار سخنرانی سال ۱۳۴۸ آیت الله خمینی در نجف با حضور   طبسی، محامی، نوغانی و هاشمی نژاد، شبهه در خصوص اختلاف سلیقه میان هاشمی نژاد و دکتر شریعتی، حمایت قاطع آقای خامنه ای از دکتر و حواشی کتاب دکتر و پیر آقای هاشمی نژاد و فعالیت های ایشان (آقای خامنه ای) در حسینیه شخصی به نام کرامت و علایق وی به هم نشینی با دکتر شریعتی و محافل قرانی و شعر و شاعری آقای قدسی و سروری ها، ادعای شیخی به نام آشوری در خصوص وحدت توحید یا توحید وحدت نیاز به کالبد شکافی دقیق و جز به جز داشت.

مطالب ص ۲۴۶ مرتبط با فعالیت های آیت الله خامنه ای در دهه ۴۰ باید با صفحه ۲۴۳ ادغام می شد. مطالب صفحات ۲۴۷ تا ۲۵۰ مربوط به حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد، آیت الله شیخ مجتبی قزوینی، آیت الله بهلول؛ یا تکراری یا خاطره ای از سوی راوی نقل نگردیده است. ص ۲۵۰ به انتقاد راوی از کتاب مشهور و پرآوازه محمدرضا حکیمی با مضمون تقطیع روایات آمده این تقطیعات همراه با جزئیات انتقادات باید آورده می شد.

ص ۲۵۱ زیر عنوان استاد سید جلال الدین آشتیانی ، بی انکه خاطره ای از محفوظات راوی در خصوص سید جلال الدین آشتیانی فیلسوف شهیر خراسان ارائه شود تنها به حضور وی در برخی محافل ادبی و هم نشینی اش با شهریار شاعر در مشهد اشاره ای رفته  است در ادامه در ص ۲۵۳ مطالب بسیار با اهمیتی از تمایل به حمایت از زندانیان سیاسی سالهای ۴۵ و ۴۶ و عدم موافقت و همراهی آیت الله میلانی با این حرکت آمده اما نه از جزئیات مشکلات آنان و نه از رای منفی آیت الله گزارشی ارائه نشده است.  از ص ۲۵۵ تا ۲۶۱ شش صفحه ای به خصوصیات اخلاقی و ارائه تصویری از شخصیت شیخ علی تهرانی داماد خانواده خامنه ای با محوریت حرص و حسد با نقل خاطراتی از راوی صورت گرفته که شاید در منابع دیگر با چنین کیفیتی یافت نگردد بنابراین جای شرح و بسط بیشتری داشت. از ص ۲۶۳ تا ۲۹۰ بیست و هفت صفحه ای  به شرح جزئیاتی از فراز و فرودهای روابط میان راوی و دکتر علی شریعتی از کودکی تا وفات به طور پراکنده ارائه شده که شاید بتوان آنرا تنها منبع دقیق از یک شفاهی نگاری در خصوص شخصیت تاثیرگذار دکتر شریعتی و نیم قرن گذشته فکری گروههای اسلام گرا دانست و به واسطه طرح برخی جزئیات این معاشرت می توان تصویرسازی هایی از تاریخ شهری و موقعیت جغرافیایی اماکن در مشهد قدیم و به خطوط فکری آن دوران آن شهر رسید. البته شاید به علت سرعت بیان راوی عموم تاریخ های مربوط به حوادث و رویدادها منضبط عرضه نشده باشد.

ص ۲۷۱ و ۲۷۲ به شرح علت مخالفت پدر راوی با حضور وی در مراکز آموزش عالی آن زمان آمده و باید این مطلب از بحث تامین هزینه تحصیل دانشجویان بویژه دانشجویان پزشکی محصل در خارج از کشور با کمک بازاریان مشهد مستقل عرضه می شد.در ص ۲۷۳ به مشارکت بازاریان مشهدی همچون باقرزاده نسبت به تامین نیاز مبارزان بویژه حامیان مجاهدین خلق اشاره رفته که باید به ترتیب زمانی و مکانی توضیح داده می شد.

ص ۲۷۴ زیر عنوان تحصیلات ومبانی فکری - دینی و معرفتی دکتر شریعتی ، اگر در خصوص ویژگی های تدریس ادیب نیشابوری و کیفیت طلاب درس ایشان و موقعیت آن روز کتابخانه آستان قدس شرح مبسوطی ارائه می شد شناسایی موقعیت علوم ادبی و کیفیت خدمات کتابخانه ای بهتر به تصویر کشیده شده بود.

 در ص ۲۷۵ از شرح دعای سمات عصرهای جمعه منزل حاج شیخ غلامحسین ترک (عبدخدایی) در متن یا حاشیه به صورت یک گزارش نیاز به توضیح داشت.

از ص ۲۷۶ تا ۲۷۹ زیر عنوان خاطره ای از سفر همدان ، پس از شرح شیوه و علت سفر دست جمعی شان به همدان به برخورد تند نصرالله بنی صدر روحانی اول شهر و آقای مفتح و توهین به آقای کاشانی که دیدم سگ کشیدند عمامه روی سرش گذاشتند و نوشتند آیت الله کاشانی ، باید به نوع نگرش جامعه به موقعیت روحانیون در آن زمان دقیق تر پرداخته می شد و جایگاه آنان از مشهد تا همدان نیز بررسی می شد.

ص ۲۸۱ پس از نقل نشست های مشترک با دکتر شریعتی در دهه ۴۰ شهر مشهد، اشاره ای نیز به اولین سخنرانی فاطمه فاطمه است وی در همان شهر رفته که در متن یا حاشیه باید دیدگاه موافقان و مخالفان و میزان جاذبه این صحبتها آورده می شد.

در ص ۲۸۲ جزئیاتی از اختلافات خانوادگی و سفر مشترکشان با موتور راوی از مشهد تا مزینان بسیار زیبا به تصویر در آمده که اگر در حاشیه، از کتاب کویر به جا مانده از دکتر شریعتی استفاده می شد به غنای مطالب افزوده می شد و در ادامه به شرح دیدگاههای وی در خصوص اینکه خود را مقید به احترام به روحانیت نمی دانست و حتی توهین می کرد دیگر اینکه خیلی معتقد نبود که اسلام را از آخوند و کتاب و مفسرین بگیریم  و سوم اینکه مصر بود تا میسر است تمدن غرب را بپذیریم البته با غربزدگی مخالف بود و اگر همینطور وارد گود بشویم توهین به ما می شود آمده همچنین از علایق به اشعار اسدآبادی ،اقبال ،لاهوری ، مثنوی مولوی ، سید قطب و اشعار فردوسی که نزد شیخ محمد باقر تاجر و استاد شعرخوانده مطالبی آمده اگر در حواشی این مطالب از لابلای سخنرانی های دکتر واکاوی و طرح می گردید به مستندات جدیدتری در سیر تحولات فکری وی می رسید. در ادامه اشاره ای به تنظیم جزوه با عنوان نقش سرمایه در پیشرفت اقتصاد و نقش نیرو در پیشرفت اقتصاد از سوی راوی به درخواست دکتر درآمده اما سرنوشت آن جزوه نامعلوم رها گردیده است.

 در ص ۲۸۳ چنین آمده : شریعتی سال ۳۸ و بعد از یکی از دعواهایش با ما تمام عکس های اخوندی خودش را پاره کرد ، ضمن آنکه این مطلب خود نیاز به شرح و بسط بیشتری داشت در حالی که در ص ۲۶۸ به سفر مشترک به آلمان در سال ۳۰ و بازگشت دکتر در دهه ۴۰ به ایران آمده بنابراین تاریخ این حادثه نیاز به بازنگری جدی داشته است.

در ص ۲۸۴ زیر عنوان دیدگاه دکتر شریعتی درباره امام خمینی، پس از شرح دیدگاههای وی نسبت به روحانیت تعلق خاطر او را به جریانهای حوزوی و نهضت آزادی به ترتیب از شریعتمداری به آیت الله خمینی و بازرگان به سحابی آمده است و در ادامه به نقل از آقای مرعشی که ما اگر با هم رقابت کنیم باید بپذیریم آقای خمینی نسبت به مسائل اسلامی و دینی پای بندتر است که در منزل آیت الله میلانی  و در حضور  آقایان دکتر شریعتی ، سید محمد و سید علی خامنه ای، سید محسن جزایری و پنج نفر دیگر اشاره ای رفته که این موضوع نیاز به شرح و بسط بیشتری داشت.

 در ص ۲۸۵ به برخورد لفظی میان دکتر شریعتی و آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در حسینیه ارشاد اشاره های رفته باید در توضیح حاشیه استعلام این موضوع از آرشیو ایشان صورت می گرفت.

ص ۲۸۶ زیر عنوان علت رفتن دکتر شریعتی از ایران ، چنین آمده: پول چاه عمیق را که در قم فروختم به مهندس بازرگان دادم ،چرا ،امام گفته بودند بدهید به کارمندان نفت که اعتصاب کرده بودند تا شیرهای  نفت بسته بماند و انقلاب پیروز شود این جمله ناقص نیاز به توضیح دقیق داشت و در ادامه نیز به سابقه حضور دکتر شریعتی در کمیته ضد خرابکاری اشاره ای رفته از همه مهمتر موضوع اتهام به همکاری با ساواک وی را رد نموده و پاسخ به شبهات چپی ها توسط دکتر شریعتی به درخواست ساواک را تایید نموده است.

در ص ۲۸۷ از شخصی به نام فکور در برگزاری مراسم ترحیم دکتر شریعتی نام رفته که نیاز به توضیح داشت.

در ص ۲۹۰ راوی ادعایی در خصوص تلخیص ۱۰ جلد کتاب با موضوع کمونیست از عربی به فارسی برای استفاده علمی دکتر شریعتی آورده باید سیر این تلخیص از آثار دکتر شریعتی استخراج می گردید.

فصل نهم از ص ۲۹۷ تا ۳۵۹ زیر عنوان سالهای پایانی فعالیت های سیاسی و شهادت آیت الله سعیدی ، به شرح حوادث و رویدادهای سه سال پایانی دهه ۴۰ خورشیدی و کالبد شکافی جریانهای فکری آن دوره ، اختلاف نظر جریان های منتصب به نهضت آزادی با طلاب و روحانیون مبارز طرفدار آیت الله خمینی، انعقاد چند جلسه در منزل آیت الله سعیدی حول اتحاد همین جریانها با حضور مهندس بازرگان ،آیت الله طالقانی ، نمایندگان موتلفه اسلامی ، دکتر شریعتی ، فخرالدین حجازی و ... دارد.

 ص ۲۹۹ یکی از نکات قابل تامل روایت راوی از مهندس بازرگان من به روحانی نمی بینم که بتواند موفق باشد.

این جمله بریده نیاز به توضیح زمانی و مکانی کامل داشت.

 ص ۳۰۰ زیر عنوان اختلافات حجت الاسلام هاشمی نژاد و آیت الله سعیدی، تعابیر متنوعی از جایگاه آیت الله خمینی در میان علاقه مندان ایشان به تصویر کشیده شده از آن جمله به اختلاف رای آقای هاشمی نژاد که ایشان را ردیف فلان فرانسوی دانشمند و آقای سعیدی که وحید عصر تعبیر نموده . منشا این اختلافها جدایی در مبارزین شده در جواب امام خمینی فرمودند: وحدت برای من از همه چیز مهم تر است برای مسائل و موضوعاتی که چندان هم مهم نیست وحدت را به هم نزنید و منسجم باشد. نمونه هایی از این تعابیر همراه با آرای احتمالی آیت الله خمینی در متن و حاشیه آورده نشده است. حتی از نهی و انتقاد آیت الله خمینی از آقای هاشمی نژاد نسبت به معادل سازی اشخاص روشنفکر و مدارج دکتری آنان با افراد روحانی سخن به میان آمده اما از خط سیر این  اختلاف نظرها و پاسخ های امام از صحیفه امام ردیابی نشده است.

 در ادامه خیلی مجمل به واکنش های جمع آوری وجوهات برای طلاب مبارز و زندانیان وابسته به جریانهای فکری آیت الله خمینی پرداخته شده این موضوع به علت اهمیت ویژه اش باید با جزئیات کامل و مستند تنظیم می شد.

از ص ۳۰۷ تا ۳۱۴ راوی ۷ صفحه ای را به شرح جایگاه لفظی و معنوی ولایت در ادبیات مبارزان از واپسین سالهای دهه ۴۰ تا پیروزی انقلاب پرداخته وی ریشه استفاده از آن را برای سخنرانی های آقایان هاشمی نژاد و خامنه ای با محوریت فداکاری های ائمه به عنوان ولایت و طرح نظریه حکومت اسلامی در سایه آن و تولید و توزیع درس های حکومت اسلامی امام خمینی در مشهد پرداخته  و شیوه تنظیم منبرهای خود زیر عنوان حضرت سیدالشهدا (ع) به عنوان قدرت و امامت و ولایت مطرح نموده بنا به این تعاریف تا آن مقطع طرفداران آیت الله خمینی دارای مبنای رهایین معینی برای مبارزات نداشتند.

ص ۳۰۹ زیر عنوان درسهایی از ولایت فقیه ، راوی از آشنایی خود با درسهای ولایت فقیه به استناد یکی از سفرهایش به نجف دارد در حالی که چند سطر بالاتر در ص ۳۰۸ این جمله : من اطلاع از درسهای این چنینی نداشتم و در ص ۳۱۱ به نقل از آقای هاشمی نژاد آنهایی که می خواهند از اجانب به عنوان اسلام قد علم کنند دست آنها را از روحانیت می شکند و در جامعه اسلامی منفورند، نیاز به توضیح داشت همچنین صحبتهای نماز جمعه آیت الله خامنه ای در زمان ریاست جمهوری شان با محوریت موضوع دایره ولایت هم در متن و هم در حاشیه نیاز به توضیح داشت.

 ص ۳۱۲ بار دیگر از کتاب حکومت اسلامی فدائیان اسلام مطلبی آمده که باید با مطالب فصل پنجم ص ۸۳ ادغام می شد.  در ادامه همین صفحه آقایان قدسی و علی مومن و محمود اردکانیان باید با مطالب صفحه ۲۹ تا ۳۲ ادغام می شد.

ص ۳۱۳ در خصوص نظریه اداره حکومت اسلامی توسط ائمه بحث های متفرقه ای با دکتر شریعتی و اکبر هاشمی رفسنجانی آمده اما نتیجه ای از این بحث ارائه نشده است.

ص ۳۱۵ اشاره ای به اختلاف میان آیت الله خویی و خمینی آمده بی آنکه شرحی از این اختلافات ارائه شود آن را منبعث از فعالیت های سید محمد روحانی دانسته در حالی که این انتصاب و جایگاه شخصیتی ایشان نیز باید توجیه می شد.

 ص ۳۱۶ از اختلاف نظر مجاهدین بر سر نظریه حکومت اسلامی که حکومت مال شما نیست و مال ما است در روزهای پایانی حکومت پهلوی مطرح شده که تا سال ۱۳۶۰ نیز ادامه داشت بنابراین جزئیات اختلاف نظر مجاهدین با این نظریه باید در ظرف های زمانی خود مورد به مورد بحث و بواسطه خاطرات تحلیل می شد.

 ص ۳۱۸ اشاره ای به تفاهم فکری آیت الله شیخ احمد کفایی نسبت به نظریه حکومت اسلامی آیت الله خمینی آمده در حالی که این موضوع با مطالب ص ۴۷ تا ۶۱ تناقص دارد.

مطالب  ص ۳۱۸ زیر عنوان اطلاع امام از فعالیت های اقتصادی باید با مطالب ص ۳۰۳ تا ۳۰۷ ادغام می شد.

ص ۳۱۹ زیر عنوان نحوه ارسال پول به نجف ، در خصوص حساب مارکی راوی در بانک آلمان باید پیش تر با توضیح آورده می شد. باز در همان صفحه زیر عنوان نحوه برخورد ساواک مشهد، ضمن شرح دیدگاه ساواک آمده: آنها خیلی ها را متهم می کردند و هر کسی که مبارزه می کرد فکر می کردند که بی پول است و به خاطر همین مبارزه می کند این مطلب باید به واسطه اسناد ساواک اثبات می شد.

ص ۳۲۰ اشاره ای به تکثیر جزوات تحریرالوسیله امام خمینی شده در حالی که این دو جلد کتاب تنظیم شده در بورسای ترکیه است و هرگز جزوه نبوده .

ص ۳۲۱ زیر عنوان حمله شدید آقای سعیدی به انقلابیون مشهد ، در خصوص انتقاد از رفتار منفی شیخ عباس واعظ طبسی نسبت به آیت الله میلانی مطالبی آمده که شبیه آن در فصل های قبل نیز بوده پس باید با یکدیگر ادغام می شد. باز در همین صفحه اشاره ای به ملاقات منفی محمد رضا مهدوی دامغانی فرزند آیت الله شیخ محمد کاظم مهدوی دامغانی از علما و مدرسین تراز اول مشهد با امام خمینی در نجف آمده اما جزئیات انتقادات وی از امام آورده نشده است.

در ادامه ص ۳۲۳ جمله : من احمدزاده را آدم منطقی نمی دانستم آدم خودمحوری بود و شخصیت سیاسی عجولی داشت باید با مطالب فصل ششم ص ۱۴۴ ادغام می شد.

ص ۳۲۸ زیر عنوان آیت الله سعیدی و نفی مسئله سرمایه گذاری ، به موضوع جنجالی کنسرسیوم و سرمایه گذاری آمریکایی ها در سال ۴۹ و مخالفت آیت الله سعیدی و دیدگاه های آقای کفایی مطالب پراکنده آمده و امکان درک شرایط زمانی و مکانی از این عبارات وجود نداشته است.

ص ۳۳۱ زیر عنوان بحث مرجعیت و رهبری نهضت ، اشاره ای به دیدگاه آزادی دکتر شریعتی از حکومت داری آمده این مطالب باید با مبحث های ولایت فقیه صفحات ۳۰۷ تا ۳۱۴ ادغام می شد.

ص ۳۳۴ به سیر تولید و توزیع اطلاعیه کنسرسیوم و نگهداری انها در باغ شخصی به نام نیکنام آمده ضمن آنکه مطلب مورد نظر بریده بریده و ناقص تنظیم شده و از موقعیت نامبرده و مهندس فرزانه و خطیب و .... گزارشی ارائه نشده است.

از ص ۳۳۵ تا ۳۵۷ بیش از ۲۲ صفحه پیرامون شهادت آیت الله سعیدی مطالبی آمده از جمله نکات قابل تامل پیگیری نانوشته اداره امور مساجد تهران توسط حجت الاسلام حاج شیخ محمد تقی فلسفی نیاز به شرح و بسط جامعی داشت از سوی دیگر در خصوص اطلاع رسانی خبر شهادت از رادیو عراق اشاره ای به سوابق آشنایی راوی با پسر سید ابوالحسن اصفهانی و پسر برادر جلال ال احمد شده اما جزئیات آن و نقش شان در این اطلاع رسانی ناگفته رها شده است. راوی در تعریف دیگری از وضعیت آن روزگار: مردم اضطراب زیادی داشتند و هر کس را زود ساواکی تلقی می کردند بی هیچ شرح و توضیحی عبور نموده است.

در ص ۳۵۰ فهرستی از دارایی ها و فعالیت های اقتصادی مشهد ایشان عرضه شده که باید با مطالب صفحات بالاتر ادغام می شد.

فصل دهم ۱۲۰ صفحه ای زیر عنوان مروری بر فعالیت های اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی راوی (بعد از مهاجرت در تهران )، ابتدا در تحلیل جذابی به وضعیت نامطلوب اقتصادی مردم ایران هنگام تاجگذاری در سال ۱۳۴۶ آمده که باید این مقایسه مستدل بررسی می شد از سوی دیگر به حضور فعال هاشمی نژاد، صدرزاده، طبسی با مدیریت  آقای خامنه ای در دو زلزله جنوب خراسان و طبس پرداخته شده اما سال های مربوط به آن آورده نشده است و غرس نهال های انار در شهرک تازه ساز مسکونی زلزله زدگان حومه مشهد قابل تامل است البته مطالب صفحه ۲۲۸ نیز باید با این مبحث ادغام می شد.

در ص ۳۷۲ مطلب قابل تاملی در خصوص سال ۵۰ سال ظهور امام زمان (عج)  به نقل از آقای میرجهانی آمده همچنین در ص ۳۷۳ اشاره ای به زندان در سال ۵۰ و مخفی نگه داشتن تولید و توزیع اعلامیه به درخواست آقای هاشمی رفسنجانی آمده اما تا این صفحه راوی گزارشی از این جریان ارائه نکرده است. حتی در ص ۳۷۴ نیز اشاره ای به صدور حکم اعدام در سال ۵۲ زندان قصر امده اما به طور گذرا در قالب نقل خواب و مطالب دیگر حاشیه ای زده شده که نیاز به توضیح دقیق داشت .

مطالب ص ۳۷۵ تا ۳۸۰  زیر عنوان سه بحث اقامه نماز در مسجد موسی بن جعفر (ع) تهران، منابع مالی راوی در مشهد و سختی دل کندن از آنها ، جلسات در تهران و اختلاف دامنه دار دولابی ها و خوانساری ها باید با مطالب فصل نهم ص ۳۳۵ تا ۳۵۷ ادغام می شد.

ص ۳۸۲ زیر عنوان حل و فصل مشکلات خانوادگی زوج ها ، به ابتکار راوی در بکارگیری مشاوران حقوقی برای حل مشکلات کنونی افراد بی بضاعت مطالب جذابی آمده اما به اوضاع اجتماعی و اقتصادی آن روز مردم مشهد و تهران و نحوه رسیدگی دستگاههای قضایی به آن مطلبی ارائه نشده تا بواسطه آن اهمیت ابتکار موضوع روشن شود.

از ص ۳۸۳ تا ۳۸۸ پنج صفحه ای را به شیوه فروش املاک حومه مشهد و انتقال آن به حومه تهران و از سوی دیگر اعطای وام و کمک های نقدی به نیروهای وابسته به ساواک آمده در حالی که یا در متن یا حاشیه باید از خط سیر موقعیت مالی ساواکی ها نیز گزارشی ارائه می شد با این همه ،این موضوع نیز یکی از موارد کم یاب در میان راویان خاطرات بوده است چرا که بازاریان و صاحبان درآمد در خصوص مساعدت مالی با این گروه از نیروهای حکومتی گزارشی نداده اند.

ص ۳۸۹ در بحثی پیرامون فعالیت های سیاسی – مذهبی در تهران، از جلسه های شب های سه شنبه روحانیون مبارز همچون آقایان خوانساری، مرتضی صالحی، سید علی هاشمی، سید حسین میر صالحی و جلسه روزهای پنج شنبه آقای شجونی و جلسه آقای فخرالدین حجازی در خیابان خراسان و جلسه دیگری نیز از طرف آقای هاشمی در خانه مانیان و داماد ایشان که به شرح محتوا و صورت جلسه گزارشی ارائه نشده در همان جا اشاره ای به سابقه راوی با سعید محسن ،اصغر بدیع زادگان ، محمد حنیف نژاد  مجاهد در مشهد آمده در حالی که تا این صفحه از کتاب مطلبی در خصوص این سوابق آورده نشده است و در جمع بندی دیگری آقایان وحید دستجردی، محمد واعظی  و حسین عالی همراه با جمعی از کاسبان متدین از همفکران و طرفداران آیت الله سید محمد رضا سعیدی معرفی و از ویژگی های شخصیتی آنها تنها به عدم تعاملشان با دیگر جریانهای مبارز پرداخته شده است.

ص ۳۹۳ زیر عنوان انتشار و پخش رساله های امام خمینی، به اختلاف دو گروه گرداننده مسجد غیاثی به گروه خوانساری ها و دولابی ها مطالب جالب و منحصر به فردی آمده اما به سرنوشت این اختلافها پرداخته نشده از سوی دیگر از سرنوشت پسر حسینی (گوریل) شکنجه گر زندان قزل قلعه سید رشید و خوش هیکل باغبان طرفدار انقلابیون گزارشی در متن یا حاشیه ارائه نشده است.

در ص ۳۹۶ و چند صفحه دیگر از فعالیت های مهندس مرتضی الویری مطالبی آمده اما هیچ اشاره ای به سوابق و جزئیات و نتایج همکاری ها ارائه نشده است.

ص ۴۰۰ زیر عنوان بازگشت به مشهد و دستگیری توسط ساواک در سال ۱۳۵۰ ، به دستگیری توسط ساواک مشهد اشاره شده اما سال، زمان و علت دستگیری مشخص نیست .

همچنین از ص ۴۰۱ تا ۴۰۳ به سفر حج همراه با مادر مقدم از مقامات عالی رتبه ساواک و توزیع اعلامیه تحریم جشن های ۲۵۰۰ ساله آیت الله خمینی در مکه گزارش های جذاب و قابل تاملی آمده که باید در حاشیه کامل می شد.

ص ۴۰۴ زیر عنوان چگونگی پخش اعلامیه های تحریم جشن ۲۵۰۰ ساله ، باید از سرنوشت آقای عظیمی ناشر و کتابفروشی آذر روبروی دانشگاه تهران گزارشی ارائه می شد. همچنین محتوای اعلامیه مهمی که برای آقای هاشمی رفسنجانی تکثیر شده مشخص نیست.

در ص ۴۰۵ آمده: من از قبل تقسیم و پخش اعلامیه ها را در مشهد از جبهه ملی ها یاد گرفته و بلد بودم، در حالی که از ابتدای کتاب تا این صفحه از این تجربه و از همراهی با جبهه ملی مشهد گزارشی ارائه نشده است.

ص ۴۰۷ زیر عنوان ارتباط با دیگر گروههای سیاسی، در خصوص رابطه با نهضت آزادی و آیت الله طالقانی چنین آمده : نهضتی ها با آقای سعیدی خوب نبودند ولی با من خوب بودند و حالا به هر دلیل روی من حساب می کردند ، که ارتباط راوی با آنان مشخص نیست همچنین از رفت و آمدهای افرادی همچون مهندسان میرحسین موسوی و نقره کار و همسرانشان پرسش و پاسخشان در خصوص رساله امر به معروف آیت الله خمینی بی نتیجه رها شده است.

در ص ۴۰۸ و چند جای دیگر کتاب اشاره ای به کتاب جنجالی شهید جاوید آمده اما دیدگاه راوی نسبت به کتاب و مولف ،موافقان و مخالفانش مشخص نیست .

ص ۴۰۹ زیر عنوان کتک زدن فرزندان راوی در سال ۵۰ ، توضیحی در خصوص برخورد منفی ساواک و ضرب و شتم اعضای خانواده راوی مطالب بسیار ارزشمندی آمده اما از سرنوشت این برخوردها گزارشی ارائه نشده است.

ص ۴۱۱ بحثی در خصوص راوی با غلامحسین ساعدی در نجف آباد منزل آیت الله منتظری آمده اما سرنوشت این مذاکرات و ملاقاتهای بعدی ناتمام رها شده است .

ص ۴۱۳ زیر عنوان گفتگو با احسان نراقی درباره مسائل سیاسی، در خصوص اختلاف سلیقه راوی و همفکرانش با احسان نراقی و همفکران او مطالب هیجانی و ناقص است از جمله نکات قابل توجه پاسخ راوی به پرسش باور داری که آخوند می تواند مملکت را اداره کند ؟ گفتم :باور دارم که اداره کردن را به دیگران واگذار می کند و اگر هم بتواند چنین کاری نمی کند زیرا عالم خودش را آلوده به دنیا نمی کند. و در ادامه جمله: علما همیشه حکام را مجبور به اجرای احکام دین می کنند نیاز به توضیح داشت .

در ص ۴۱۸ در لابلای مطالب مربوط به احسان نراقی و اختلافاتشان با آیت الله هاشمی رفسنجانی و روابط پیچیدشان در ساواک و همچنین ادعای راوی در خصوص مساعدتشان در زندانهای سال ۴۶ که : در زندانهای سال ۴۶ به این طرف به من کمک می شد تا کشته نشوم؛یعنی اینها وابسته به دستگاه بودند به من کمک می کردند، نیاز به توضیح داشت . البته در همان جا اشاره ای به مراودات با امام موسی صدر پیش از سال ۱۳۴۰ آمده که از این سوابق تا این صفحه از کتاب گزارشی منعکس نشده و در ادامه درباره جرم راوی حمل کتاب جهاد با نفس آیت الله خمینی آمده اما آن فردی که کتاب به او داده شده مشخص نیست .

ص ۴۲۵ تا ۴۲۷ مطلب مهمی در خصوص تهیه سوالات مصاحبه حسنین هیکل با شاه توسط راوی آمده اما  متن کامل سوال و جوابها، نقش آقای مصباح زاده مدیر وقت کیهان و فرامرزی نامی و کیفیت برملا شدن آن آورده نشده است.

از ص ۴۲۸ تا ۴۳۳ گزارشی از سوی راوی در خصوص عدم تمایل فعالیت های مبارزاتی آقایان قدوسی و قرائتی و استادی و شاگردان مدرسه حقانی مطرح شده اما از سوابق کاری و آشنایی های احتمالی با آنان مطلبی درج نگردیده است.

ص ۴۳۳ زیر عنوان چگونگی برکناری آقای آذری قمی و دلیل آن، به شیوه برکناری آقای آذری قمی تا شرحی در خصوص سادگی وی و حتی امضای حکم اعدامش توسط خودش آمده بی آنکه نوع سمت و پست آقای قمی عنوان شود.

ص ۴۳۴ زیر عنوان درباره جبهه ملی و نهضت آزادی و جلسات مشترک، بحثی پیرامون جلسات مشترک جبهه ملی و نهضت آزادی و دیگر جریانات هم سو به میان آمده حتی به حضور اشخاصی همچون خامنه ای و هاشمی نژاد همراه راوی و پل ارتباطی ایشان با جریان های هم سوی مشهد آمده اما زمان، مکان و محتوای جلسات ناگفته رها شده است.

از ص ۴۳۳ تا ۴۴۰ هفت صفحه ای را به کیفیت چند ملاقات با آیت الله قمی در تبعیدگاه کرج ایشان و شیوه تامین وجوهات و هزینه محل اقامت وی آمده است

ص ۴۳۸ اشاره ای به حضور شیخ محمود حلبی گرداننده انجمن ضد بهائیت ایران در یکی از همین رفت وآمدها شده اما به سوابق آشنایی و فعالیت های وی در مشهد و ....مطلبی ارائه نشده است.

ص ۴۴۱ زیر عنوان وضعیت علمی علما و فقهای امروز نسبت به گذشته، به مقایسه شیوه مطالعه و تحقیق فقهای معاصر شیعه همراه با ذکر خیر ۱۴ فقیه به میان آمده اما ضرورت طرح این موضوع مشخص نیست.

ص ۴۴۲ زیر عنوان سید محمد شریفی و روحانیون انقلابی شمیرانات، از خدمات سید محمد شریفی یکی از روحانیون خراسانی مقیم شمیران به طلاب و مبلغین بخصوص مبارزین به میان آمده از حیث آنکه در دیگر منابع به زحمات این روحانی و خدماتش اشاره ای نرفته قابل تقدیر است اما به احتمال زیاد نام وی ابراهیم باشد. همچنین در ص ۴۴۳ زیر عنوان تفاوت بالا شهر با پایین شهر در مبارزه، تعابیر شفاف و منصفانه و شجاعانه ای از تفاوت های مبارزین بالا شهری و پایین شهری، غنی و فقیر ارائه شده که چنین دسته بندی را دیگر راویان ابراز ننموده اند.

مطالب ص ۴۴۴ زیر عنوان پرداخت پول به طلاب توسط آیت الله منتظری سال ۵۱ باید با  مطالب ص ۳۰۳ تا ۳۰۷ ادغام می شد.

از ابتدای کتاب تا ص ۴۴۴ چندین بار به طور حاشیه از فعالیت های اقتصادی راوی مطالبی آمده است و از ص ۴۴۴ تا ۴۵۹ ، پانزده صفحه ای پراکنده به نظرات منفی عموم جامعه مبارز اسلام گرا با فعالیت های اقتصادی به میان آمده البته دلایل و محتوا قابل نقد و بررسی جدی تری بود اما  نقل قولی از آیت الله منتظری : دیگر مسائل کاری نباشد و شما دیگر درآمدهای مالی به این شکل کسب نکنید زیرا متهم به این می شویم که ما داریم در زمینه کاسبی کار می کنیم و در ادامه گفتند: نکند چپی ها با صحبت هایشان به عنوان ضد سرمایه داری و این طور بحث ها ما را متهم و از رده خارج کنند که نیاز به توضیح داشت.

 ص ۴۴۷ از انتقاد آخوندهای شهر ری نیز مطالبی آمده اما تعداد، اسامی و ریز انتقادشان از فعالیت های اقتصادی آورده نشده و در ادامه به شیوه تشکیل تعاونی های غیر دولتی اشاره ای رفته اما از سرنوشت آن گزارشی ارائه نشده است.  در ادامه در خصوص تشکیل شرکت سبز توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی و همفکرانش و تقسیم و قطعه بندی زمین های حاج ابوالفضل تولیت (مصباح قم) چنین آمده: صدای مردم درآمده بود که زمینی که هنوز هیچ کاری رویش انجام نشده است چرا فروخته می شود و پول گرفته می شود که نیاز به توضیح داشت. از سوی دیگر سمت برادر ایشان را شهردار قم آورده شده که ایشان در آن مقطع فرماندار قم بودند.

ص ۴۴۹ زیر عنوان نگاه انقلابیون به سرمایه داری و اختلافات آنها با هم ، به اتفاق نظر عموم مبارزین حتی افرادی همچون داریوش فروهر به فعالیت های اقتصادی برای تامین هزینه های مبارزه، منفی تلقی شده و اصطلاح کار مالی نشود نیاز به توضیح کافی داشت.

ص ۴۵۰ زیر عنوان آقای هاشمی تنها موافق فعالیت اقتصادی مبارزان پیش از انقلاب، تفاهم تداوم فعالیت های اقتصادی میان راوی و آیت الله هاشمی رفسنجانی به طور کامل آمده است.

ص ۴۵۱ زیر عنوان کمک مالی به انقلاب، مثل صفحات قبل به شیوه جمع آوری پول و حتی تبدیل آن به دلار با کمک محمد منتظری آمده اما گزارشی از فعالیت های احتمالی و سوابق آشنایی با او مطلبی آورده نشده است.

ص ۴۵۲ زیر عنوان جمع آوری فطریه برای کمک به فقرا، از نقش منفی اصطلاح سرمایه دار در دهه ۵۰ مطلبی دیگر آورده شده که باید با جزئیات بیشتری شرح می شد.

 ص ۴۵۴ راوی اشاره به تنظیم کتاب نفاق نموده اما از سرنوشت بعدی آن و دلایل بازنویسی مجددش گزارشی ارائه ننموده است. در همان جا نیز از کمیته ضد خرابکاری تنها به کتک خوردن آن اشاره رفته اما دلیل بازداشت و طول مدت زندانی مشخص نیست.

مطالب ص ۴۵۴ و ۴۵۵ درخصوص اختلاف سلیقه میان راوی و آیت الله خامنه ای درباره عدم تفاهم با سینه زدن در عزای سیدالشهدا و اطعام آن آمده که باید در یک جا تنظیم و تجمیع می شد.

 ص ۴۵۶ زیر عنوان جلسه در منزل آقای فلسفی ، به نقل از آقای فلسفی چنین آمده : اینها دارند نهضت را به جای انحرافی می برند ،نه اینها و نه انحراف در نهضت نامفهوم و ناگفته رها مانده است.

 ص ۴۵۷ بی هیچ مقدمه ای از حضور سید کمال خرازی از وزاری خارجه بعد از انقلاب در هئیت محبان الائمه و انصار الحسین سر خیابان خراسان آمده است.

ص ۴۵۹ اشاره ای به مصوباتی در خصوص برخورد با مارکسیست ها در منزل شخصی به نام آقای احمدی با حضور آقایان لاهوتی ،مطهری،خلیل احمدی ،عمیدزنجانی شده نه مصوبات و نه سابقه آشنایی با صاحب منزل مشخص نیست تنها به علت شهادت وی اشاره رفته است.

ص ۴۶۰ بی هیچ مقدمه ای از سوابق فکری آیت الله خوانساری و جایگاه وی در نزد مبارزین تنها اشاره ای به سخنرانی فلسفی واعظ در مزمت اخراج شیعیان از عراق پشتیبانی از آیت الله خوانساری بسنده شده است.

ص ۴۶۱ توضیحی جذاب قابل تامل در خصوص تهیه امکانات برای تیراندازی به تقلید از مجاهدین خلق برای جوانان مبارزی همچون علی جنتی و حسین پسر مرحوم عبدالرحیم ربانی آمده که این موضوع با مطالب قبلی کتاب در خصوص عدم موافقت آیت الله خمینی نسبت به برخورد مسلحانه نیاز به توضیح توجیهی داشت.

مطالب ص ۴۶۴ و ۴۶۷ و ۴۶۹ با عنوان مرور و یادآوری خاطره ها و تشریح مسئله سرمایه داری ، جنگ فقر و غنا و نظر امام خمینی ، مخالفت با راوی بر سر کلمه مستضعف باید با مباحث قبلی ادغام می شد.

در ص ۴۷۰ به نقل ناقصی از دیدگاه فلسفی واعظ نسبت به نقش فقرا و بی بضاعتان از هم سوی با نهضت آمده که باید هم از خاطرات وی و هم از محفوظات راوی برای تکمیل استفاده می شد.

از ص ۴۷۱ تا ۴۷۳ به شرح زوایای فکری و تندروی های فخرالدین حجازی و طرح مباحث جنجالی ریش تراشی ،ریش داران رباخوار ، واعظان حامیان سرمایه داران و برخورد فلسفی واعظ با او آمده این مطالب با اهمیت متاسفانه فاقد زمان و مکان دقیق است و در ادامه به تناقص های فکری شیخ حسن لاهوتی در خصوص مستضعف و سرمایه دار و شیوه خرید خانه برای وی با مساعدت آقای هاشمی رفسنجانی و ارائه نمای نامعلومی از افکار ضدسرمایه داری استاد محمد رضا حکیمی و چاپخانه داری به نام مرتضی برقعی آمده در ضمن این تحلیل ها اشاره ای به جذب دختر آقای مدیر شانه چی به مجاهدین شده اما تا این صفحه هیچ گزارشی از شخصیت وی و سرنوشت بعدی او و مرتضی برقعی چاپخانه دار ارائه نگردیده است و همچنین به شرح برنامه آقای بهشتی در خصوص تنظیم کتاب مشترک توسط جمعی از معممین با عنوان مبانی دینی و شیوه تنظیم کتاب مسائل مستحدثه آیت الله میلانی توسط راوی آمده اما از سرنوشت انتشار آن مجموعه ناگفته رها شده و در خصوص مقابله این گروه با جشن های ۲۵۰۰ ساله نیز مطلبی عرضه نشده است.

ص ۴۷۶ زیر عنوان عدم همکاری با دکتر شریعتی برای فروش کتاب ایشان ،باز به روابط راوی با دکتر شریعتی و کمک مالی ۲۵۰۰۰ تومانی جهت نشر کتاب فاطمه فاطمه وی آمده اما از انتقادهای بعدی نسبت به این کتاب مطلب توجیه آمیزی آورده نشده و اشاره ای به طرح مباحث تفسیر سوره یاسین توسط اقای خوئینی ها در مسجد خودشان  ،تفسیر سوره حجرات توسط سید رضا صدر ، تفسیر سوره حمد توسط آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه انصارالحسین ، تفسیر سوره احزاب توسط آقای باهنر در دهه ۵۰ شده که این نهضت تفسیری نیاز به توضیح کافی داشت.

فصل یازدهم از ص ۴۸۹ تا ۵۴۹ زیر عنوان وقایع سالهای پایانی رژیم شاه ، پس از یک گزارش کوتاه از طرح موضوعات انقلابی توسط سخنرانان دهه ۵۰ به اختلاف نظر اعضا و هواداران انجمن حجتیه یکی از شاخه های مذهبی های آن دهه بر ضد بهائیان با محوریت بطلان هر قیامی قبل از قیام مهدی موعود و ایجاد شکاف با دیگر جریان های مذهبی باید با تئوری حکومت اسلامی که در صفحات قبل و بعد نیز از آن سخن به میان آمده مقایسه و جزئیات این اختلاف نظر مبتنی بر خاطرات راوی تنظیم می گردید. از سوی دیگر اشاره ای به برخی انشعابات میان هواداران انجمن حجتیه و طیف مبارزان اصفهان به میان آمده اما مواضع افراد نامجمل مانده چرا که شخصیت هایی همچون اقایان صلواتی، پاک نژاد، شریفیان، مصباحی، پرورش گرایش حجتیه داشته اند اما با مبارزین مذهبی نیز سر و سرشان را حفظ نمودند.

از سوی دیگر بحثی در خصوص حمایت آیت الله طاهری اصفهانی از منتظری در یک پارگراف شده اما هیچ صحبتی از آیت الله طاهری در این متن ۱۵ سطری نشده است.

ص ۴۹۲ زیر عنوان ذکری از دیگر سخنران ها ، به اسامی ۱۷ سخنران مذهبی انقلابی اشاره رفته که شبیه آن در صفحه ۴۸۹ و .... نیز آمده است. اشاره ای به نام محمد درچه ای از سخنرانان تهران شده که نام صحیح وی سید تقی درچه ای است مهمتر از همه از اختلاف و انشعاب حامیان انجمن حجتیه و مبارزان در مشهد آمده که ای انشعاب و نقل دیدگاه فکری محدثی همچون زهری از سوی حجت الاسلام سید علی خامنه ای در مسجد کرامت و مسجد امام حسن  و جزئیات اختلاف نظرهای مطروحه در منزل آیت الله شیخ علی فلسفی نیاز به کالبد شکافی دقیق داشت.

ص ۴۹۴ بحثی از دعوت آیت الله محلاتی از راوی جهت سفر به شیراز شده و در مطلع آن اشاره ای به نامه وی به راوی در خصوص اینکه الان موقعیتی است که حجتی ها در حال منزوی شدن هستند و ما به عنوان نهضت و قیام می خواهیم صحبت کنیم در حالی که شیخ بهاء الدین محلاتی از جمله حامیان شیخ محمود حلبی و گردانندگان انجمن حجتیه خطه جنوب ایران بوده است در ضمن متن نامه آقای محلاتی باید یا در متن و یا در حاشیه آورده می شد. از سوی دیگر اشاره به اختلاف بر سر موضوع سرمایه داری در فارس از سوی راوی کافی نیست باید با جزئیات تشریح می شد چرا که این موضوع یکی از موارد تخریب روحانیون قبل و بعد از انقلاب بوده است . از اختلاف میان دو روحانی برجسته فارس محلاتی و دستغیب تنها به ذکری قناعت شده که ان نیز به علت اصطکاک های شدید بعد از انقلاب خطه فارس لازم به توضیح بود از سوی دیگر اشاره ای به فعالیت های حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی در آن مقطع شده که شرح مواضع فکری در وی در خصوص جریانهای روحانیت فارس لازم به توضیح بود.

ص ۴۹۶ زیر عنوان انجمن حجتیه و عقاید این گروه ، ۱۴ سطری به مواضع ۴ گانه انجمن حجتیه اختصاص داده شده که باید این موضوع به طور تفصیلی در صفحات قبل به خصوص جریانهای فکری دهه ۵۰ توجیه می شد همچنین خط مشی فکری انان را منبعث از آموزه های میرزا مهدی آشتیانی از فیلسوفان دهه های نخستین سده اخیر خورشیدی و ساکن تهران و قم بوده فرد موردنظر میرزا مهدی غروی اصفهانی از شاگردان سید اسماعیل صدر در نجف، وی از مدرسان اعتقادات شیعی و مجدد مکتب تفکیک در خراسان و استاد حاج شیخ محمود حلبی مبتکر مجموعه زنجیره ای مذهبی انجمن ضد بهائیت بود. باز به شاگردان وی همچون مروارید و تهرانی اشاره رفته که به احتمال زیاد میرزا جواد آقا تهرانی بوده است البته راوی نام حجت الاسلام سید علی خامنه ای را که شاگرد شاگرد شیخ محمود حلبی و میرزا مهدی اصفهانی از روایت راوی جا مانده است. در ادامه اشاره ای به همه کتابهای تالیفی میرزا مهدی اصفهانی شده در حالی که هیچ کتاب دقیق مطلوبی از سوی وی و شاگردش شیخ محمود حلبی تاکنون منتشر نگردیده است. از سوی دیگر گزارشی از اختلاف سلیقه راوی و شیخ محمود حلبی آمده اما از سوابق آشنایی و فعالیت های مشترک احتمالی مطلبی آورده نشده حتی سرنوشت مذاکره ی این دو در حضور آیت الله قمی و طرح نکته شما قربانی این دو نیرو (نیروهای دکتر شریعتی و حجتیه) نشوید از سوی ایشان ناتمام رها شده است.

ص ۴۹۹ از ملاقات راوی با محمد مهدی برادر محمد رضا دامغانی فرزند حاج شیخ کاظم مهدوی دامغانی زیر عنوان دکتر مهدی محقق داماد(حائری) مطالبی به میان آمده اول آنکه شیخ کاظم فرزندی به نام محمد مهدی نداشته و بعد در عنوان دکتر مهدی حائری یزدی بوده که به اشتباه دکتر مهدی محقق داماد آمده در ادامه از دیدگاههای دکتر مهدی حائری یزدی در خصوص: الان انگلیسی ها برای نهضت آقای خمینی مسائل مهمی در پیش دارند و تقریبا به جایی می رسد که انگلیسی ها بیایند و آمریکایی ها بروند و پیش بینی حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی در خصوص اینکه آنها چون وابسته هستند می خواهند حجتیه ای ها کوبیده شوند تا شریعتی ها رشد کنند وحکومت دست اینها بیفتد نامفهوم و پیچیده ارائه شده و به علت اهمیت موضوع باید هم در متن و هم در حاشیه پردازش و پخته می شد. باز در ادامه به نمای دیگری از اختلاف میان راوی و شیخ محمود حلبی در خصوص اعلمیت آیت الله خمینی و ... و شرح دلایل تقلید انجمن حجتیه ها از آقایان میلانی و سید احمد خوانساری پرداخته و از منبر آیت الله فلسفی واعظ علیه اخراج ایرانیان از عراق به امر سید احمد خوانساری آمده که ارتباط میان موارد فوق مشخص نیست و در تکمیل اختلاف نظرها سوالات بی پاسخی همچون روشنفکرها چرا جدا می شوند ؟ انجمن حجتیه چه نقشی در جدایی دارد؟ روشنفکرهای طرفدار دکتر چه نقشی دارند؟ در منزل شخصی به نام علوی  و اختلاف علمای اصفهانی و نجف آبادی ناقص رها شده اند.

ص ۵۰۳ و ۵۰۴ به تئوری فکری آیت الله منتظری در خصوص حکومت اسلامی و نقش اجرایی امام موسی صدر در لبنان و آیت الله خمینی در ایران اشاره شده که این مطلب باید در مباحث فصل پنجم ص ۸۳ ادغام می شد.

ص ۵۰۴ در خصوص دیدگاه آیت الله منتظری نسبت به انشعاب مجاهدین خلق در زندان اشاره ای رفته نه از انشعاب، گزارش دقیقی و نه از دیدگاه آیت الله منتظری به طور شفاف مطلبی ارائه نشده و باز دلیل مجوز کمک مالی از سوی ایشان به مجاهدین معلوم نیست .

مطالب ص ۵۰۵ تا ۵۰۹ موضوعات جلسه ای درباره جذب یا طرد اعضای حجتیه در مشهد، آخرین دیدار با آیت الله میلانی درباره جذب و طرد حجتیه ای ها، آقایان خزعلی و جنتی و ارتباطشان با انجمن حجتیه، انشعابات دیگر مجاهدین و انجمن حجتیه ای ها، دلیل دستگیر نشدن آقای خزعلی پیش از انقلاب، کشته شدن مصطفی خوشدل و بیژن جزنی، نظر آیت الله خامنه ای درباره انجمن حجتیه باید با مطالب صفحه ۴۹۰ ادغام می شد. توضیحات دقیق در خصوص شخصیت های همچون مصطفی خوشدل، مرتضی صمدیه لباف و پسر آقای خاموشی و بیژن جزنی همراه با جذب انجمن حجتیه ای ها به سازمان مجاهدین خلق و ماجرای به رگبار بستن ۹ نفر بر تپه های اوین و درخواست حجت الاسلام سید علی خامنه ای از راوی برای مذاکره با آقایان ابطحی و هاشمی نژاد تشریح می شد.

در خصوص اختلاف نظر حجت الاسلام سید علی خامنه ای با عبدالکریم هاشمی نژاد و سید حسن ابطحی و  ۷ نفر از گردانندگان جریان های فکری مشهد و کانون بحث انتقاد دینی در صفحات ۵۱۰ تا ۵۱۳ مطرح شده که هر یک نیاز به توضیحی جداگانه به صورت تفکیک شده داشت.

مطالب نامعلوم و بی هدفی از کتای حبیب الله آشوری در ص ۵۱۱ آمده است . در ادامه به برخورد ساواک نسبت به اختلاف سلیقه ها اشاره ای رفته اما نظر گردانندگان ساواک در خصوص موافقین و مخالفین انجمن حجتیه مشخص نشده و دیدگاه فلسفی واعظ نیز در این مورد نیاز به شفاف نگاری داشت.

ص ۵۱۷ از عدم تمایل آیت الله سید محمود طالقانی نسبت به مرجعیت آیت الله خمینی و ادعای وی در خصوص اینکه: حکومت باید از شاه گرفته شود ؛نه به عنوان آنکه آخوند در راس باشد،بلکه باید جبهه ملی و نهضت آزادی باشد و حکومت مال آنهاست و باید ما ناظر بر حکومت باشیم مطرح شده ولی نه در متن و نه در حاشیه ضرورت های ذهنی وی به نقد گذاشته نشده است.

ص ۵۱۸  اشاره ای به نظر مهندس بازرگان با تداوم حکومت شاه و حضور روشنفکران و عدم تمایل آمریکاییها به حکومت آخوندها با مطالب نقل شده از آیت الله طالقانی تناقص دارد. حتی نقل نظر حکومت اسلامی با عدم حضور دخالت آخوندها از سوی شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی با سوابق قبل و بعد انقلاب وی همخوانی نداشته و او و همفکرانش با جریان های نهضت آزادی و جبهه ملی تناسبی نداشته اند.

در خصوص شیوه ملاقات دکتر محمد مصدق همراه با احمد اردکانیان ص ۵۱۹  باید با مطالب ص ۳۴ ادغام می شد.  

مطالب مربوط به آقایان جعفر ثابت و مظفری ها و نقره کار باید با مطالب ص ۴۰۷ ادغام می شد. مطالب مربوط به آشیخ هاشم قزوینی باید با مطالب ص ۲۴۳ ادغام می شد.

ص ۵۲۱ زیر عنوان کمک مالی به آبدارچی مهندس بازرگان ، مطالب غیرضروری آمده باید این پاراگراف با مباحث مربوطه اش خارج از یک عنوان مستقل آورده می شد.

موضوع تبدیل حکومت مردم بر مردم به حکومت قران بر مردم ص ۵۲۲ باید با مطالب ص ۱۱۷ ادغام می شد.

ص ۵۲۳ زیر عنوان پاسخ به مهندس بازرگان، بی هیچ مقدمه ای از موقعیت فکری طرفداران مجاهدین خلق و الهام گیری شان از نظریه اسلام سیاسی در خصوص ائمه مطالبی آمده اما  نقش احتمالی مهندس بازرگان تشریح نشده است. بحث قیام معصومین در این صفحه باید با مطالب صفحات ۳۰۷ تا ۳۱۴ ادغام می شد.

مطالب ص ۵۲۳ زیر عنوان مهندس بازرگان متدین و توانمند در سخنرانی باید با مطالب ص  ۲۱۷  ادغام می شد.

ضمن اینکه جزئیات فعالیت ها و نفوذ کلام مهندس بازرگان نیاز به نقد و بررسی از سوی راوی داشت. اشاره ای به جلسه سخنرانی مشترکی در منزل شخصی به نام سید محمد طوسی نیاز به شرح موقعیت صاحب خانه و پاسخ به نظرهای طرح شده داشت.

ص ۵۲۵ اشاره ای به عدم همکاری راوی با مهندس هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت و مخالفت با حضور روحانیون در صحنه های اجرایی و پارلمان پاریستی شده اما دلیل تغییر رای راوی و حضور وی در هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی آورده نشده است.

در ص ۵۲۶  مطلبی بریده و ناقص از دیدگاههای مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی در خصوص : اینکه حکومت مردم بر مردم است و مسائل دیگری که مطرح است این است که ما باید بدانیم که از حالا شخص مشخص نکنیم اما البته یک روحانی آگاه سیاسی ممکن است جزو شور اصلی قرار بگیرد. زمان و شیوه طرح موضوعات باید روشن و در ضمن با مطالب صفحه ۵۱۷ ادغام می شد

مسائل جابجایی وجوهات شرعی صفحه ۵۲۷ باید با مطالب ص ۳۱۹ ادغام می شد.

همچنین موضوع عقاید دکتر احمد مهدوی دامغانی و اعتقاد او به خط مشی میرزا مهدی اصفهانی باید با بحث های صفحات ۴۹۶ تا ۵۰۹ تطبیق و تصحیح می شد.

همچنین اشاره ای به هم سویی انجمن پیروان قران مشهد و انجمن حجتیه شده اما به سوابق کار آن انجمن اشاره نشده است.

در خصوص هم سویی دکتر شریعتی و امام موسی صدر با مذهبیون مخالف حکومت شاه و نشست مشترک در لندن شان باید با اسناد منتشر شده مطابقت داده می شد.

 ص ۵۲۹ از جلسه ای در منزل شیخ احمد آذری قمی برای تعیین چشم اندازی از هم سو سازی جریان ها برای توسعه فعالیت های مبارزاتی مبتنی بر متدینین حجتیه ، روشنفکران مورد تایید آیت الله خمینی و روشنفکرانی که با دیدگاه آیت الله خمینی همراه شدند سخن به میان آمده اما نتایج مطالب تحلیل شده در آن جلسه آورده نشده است. باز در ادامه پس از شرح وضعیت انقلابیون هنگام اقامت امام در پاریس جمله ای ناقص در خصوص تشویق حضور حامیان انجمن حجتیه در اطراف ایشان آمده برای تضمین این ادعا به مکتوبات سید حمید روحانی اشاره شده که باید در متن یا حاشیه توضیحات کتاب وی به طور کامل تنظیم می شد.

ص ۵۳۰ زیر عنوان روی کار آمدن کارتر، باز شدن فضای سیاسی در ایران ؛ گزارش دقیقی از فضای سیاسی حاکم بر آن مقطع و آزادی نسبی بواسطه ریاست جمهوری کارتر در امریکا ارائه نشده از سوی دیگر بی هیچ مقدمه ای به جلسات جامعه روحانیت تهران اشاره ای رفته و تنها به جلسه منزل حاج علی حیدری که در آن به نقل از آیت الله مطهری چنین آمده : از جمله روحانیون تهران که آقا نظرش این است که از حمله به وزرا و هویدا بیرون بیایید و از این به بعد دیگر بدی ها را مستند به خود شاه بکنید و این نکته در جلسه سریعا مطرح شد که چطوری ان را مطرح کنیم وچه کار کنیم  اکتفا شده است. همچنین اشاره ای به ۵-۶ جلسه انقلابی مشهد شده اما تنها به سه مصداق آن آقایان هاشمی نژاد ،خامنه ای و طبسی پرداخته و از ذکر مابقی خودداری شده است .

ص ۵۳۱ به ادعای راوی : با انکه امام خمینی با شریعتی و با افکارش موافق نبودند نمی خواستند این موضوع برملا شود . ایشان می خواستند که اجتماع از این وحدت نیفتد و در این رابطه هم سفارش زیادی می شد و یادم هست که آقای مطهری یک دفعه با ۷-۸ تا آخوند این را صحبت کردند و حتی آقای مطهری در جمعی بنده را مخاطب قرار دادند وگفتند : گول نخورید اگر بعضی از صحبت ها مطرح شد شماها پی آن را نگیرید زیرا بنا به وحدت است. این عبارت نیاز به توضیح جدی در متن یا حاشیه داشت. از سوی دیگر اشاره ای به سخنرانی فخرالدین حجازی و توضیحات راوی در میدان خراسان شده اما محتوای این مطالب نامفهوم رها شده از سوی دیگر باز در خصوص اختلاف راوی برای مبارزین پیرامون اقتصاد و مارکسیسم ناقص مطرح شده که باید با مطالب ص ۳۲۸  ادغام می شد.  

ص ۵۳۲ بی هیچ توضیحی در خصوص وضعیت هئیات مذهبی دو سال پایانی حکومت پهلوی دوم به تفکیک انشعاب فاطمیون از هیئت بنی فاطمه آمده اما از سوابق روابط راوی با هیئت اول و سرنوشت آن مطلبی آورده نشده البته گزارشی نیز از اشخاصی همچون تندگویان و قندی بدون شرح موقعیت قبلی و بعدی شان آمده است. در ادامه خیلی گذرا از اختلاف سلیقه میان نهضت آزادی در خصوص اسلام را برای ایران می خواهیم در مقابل نظر آیت الله خمینی که ایران را برای اسلام می خواهیم به میان آمده که باید از منابع دو طرف در متن و حاشیه توجیه می شد.

ص ۵۳۲ همچنین اشاره ای به سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی در محافل مذهبی آن دوران آمده در حالی که ایشان در آن مقطع همراه با آیت الله منتظری و طالقانی و لاهوتی و.... در زندان شاه بودند. عبارت ناقص و نامفهومی با مضمون : در آن موقع مسئله جمع آوری اموال در یک صندوق مشترک برای بیت المال مطرح بود که واقعا برای ما جذاب بود نیاز به توضیح داشت. همچنین از اختلاف سلیقه راوی در تبیین منبرها مطالبی نامفهوم عرضه شده و از اشخاصی همچون حسین معتمد و مرتضی صالحی ذکری به میان آمده و توضیح شفافی از مجلس ترحیم سید مصطفی خمینی در مسجد ارگ ارائه نشده البته راوی به حضور بقایی و فروهر اشاره ای داشته و تنها به شرح فامیلی شیح حسن روحانی (فریدون) سخنران آن مجلس اکتفا شده است.

ص ۵۳۴  به کاهش فشارها بر روی مراجع قم بواسطه مذاکره احتمالی آیت الله شریعتمداری با سناتور تبریز آمده نمایندگان مجلس سنا چنین اختیارات و یا جایگاه اجرایی در این سطوح را نداشته اند که بخواهند فشاری از گروهی بردارند.

ص ۵۳۵ به نظر آیت الله بهشتی در خصوص جذب دانشگاهیان و روشنفکران اشاره ای رفته اما زوایای این جذب ناگفته مانده و به اختلاف نظر ورود به مباحث سیاسی طلاب مدرسه حقانی و مجموعه راه حق شده اما مصادیق طلاب این اختلافها و اشخاص صاحب نفوذ در آن مجموعه ها را ناتمام رها کردند . همچنین به رقابت میان آخوندهای مبارز و فلسفی واعظ اشاره ای رفته البته توضیحی در خصوص جزئیات این رقابت نیامده و به اصطلاح ظاهر و باطن اشاره ای شده راوی رابط ظاهری را آقای لاهوتی و رابطه باطنی را خود دانسته اما تفاوت میان این ظاهر و باطن نامعلوم و ناگفته رها شده است.

مطالب ص ۵۳۷ زیر عنوان آغاز اعتراضات با چاپ مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات باید با مطالب ص ۵۳۴ ادغام می شد.

ص ۵۳۷ زیر عنوان تامین هزینه های اعتصاب شرکت نفت در اواخر سال ۱۳۵۶ ، خیلی گذار به ناامنی سرمایه سرمایه داران و تعرض به مال و املاک مالکان در چند ماه پایانی حکومت پهلوی اشاره شده به علت اهمیت موضوع باید جریانهای مسبب و مجری این تعرضات به میزان محفوظات راوی مطرح و کالبد شکافی می شد. همچنین سه میلیون تومان کمک وی به کارکنان اعتصابی پالایشگاههای نفت بواسطه مهندس بازرگان در آن مقطع تاریخی عدد قابل تاملی است.

بحث های طرح شده از ص ۵۳۷ تا ۵۴۲ زیر عنوان موهبت الهی و باید مسائل مالی از سیاسی جدا بررسی شود ، باید در مقدمه کتاب  منتقل  و شاگردی درس شیخ هاشم قزوینی در دوران تحصیل مشهد تزریق می شد. مطالب آشیخ هاشم قزوینی ص ۵۳۹ باید با مطالب ص ۲۴۳ و مطالب آمیرزا محمد امینی یزدی در ص ۵۳۹ باید با مطالب ص ۲۲۷ و مطالب پسر آقای امینی داماد آقای قمی باید در مطالب ص ۱۴۹ ادغام می شد.

در ص ۵۴۲ تا ۵۴۴ زیر عنوان پیدا کردن شهامت و جرات برای پیشبرد کارهای مردم، مطالب در خصوص آیت الله بروجردی اول اینکه مشخص نیست با کدامیک از پسران همکار و همدرس بوده در ضمن باید با مطالب فصل اول ص ۷ و ۸  ادغام می شد.

 ص ۵۴۴ تا ۵۴۹  گزارشی از سانحه تصادف و فوت شیخ احمد کافی در حومه قوچان آمده راوی برای نخستین بار از عدم سوء قصد به او به صراحت سخن گفته و بهره برداری سیاسی از مراسم تشییع جنازه وی نیز از سوی راوی و همفکرانش پاسخی به علت حساسیت های آن مقطع ساواک نسبت به تشییع جنازه ایشان می باشد. در میان شرح این حادثه اشاره ای به بازداشت راوی و تلاش او برای آزادی بازداشت کننده خود پس از انقلاب آمده که باید با جزئیات بیشتری از این بده بستان عرضه می شد و مطلبی در خصوص تلاش راوی برای تظاهرات ضد پهلوی در شمال شرق تهران آمده اما محدوده زمانی این تجمعات ذکر نشده است.

نتیجه گیری:

در این مجموعه ۵۹۹ صفحه ای همه واقعیت هایی را که راوی درک نموده به طور شفاف منعکس نشده و به  استناد مطالب فوق عموم حوادث به صورت  ۱۸۹ گپ رها شده است. تیترهای چند سطری و بی محتوا موجب اصطکاک در سیر متن شده است. ۵ / ۴  درصد حجم کتاب به روابط دکتر شریعتی اختصاص دارد اما متاسفانه بر اساس زمان و مکان تنظیم نگردیده و از اهمیت آن کاسته شده است. به مناسبت های مختلف راوی به سوابق تجاری خود استناداتی نموده اما متاسفانه گزارش دقیقی از فعالیت های اقتصادی خود و نه تصویر صحیحی از اوضاع اقتصادی ایران حد فاصل ۱۳۴۰ تا ۵۷ در طول کتاب ارائه نشده است. در جای جای کتاب به مناسبات مختلف راوی از سوابق پرونده ای خود در ساواک سخن رانده متاسفانه از محتوای پرونده نه به صورت روزشمار و نه حتی به صورت یک گزارش استفاده ای نشده است. مجموعه کتاب فاقد یک روز شمار دقیق  و منسجم است از سوی دیگر انتظار خوانندگان را در شناسایی جریان های سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی و شهری مشهد حدفاصل ۱۳۳۰ تا ۵۷  برآورده ننموده است.

[۱] کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی ،کارشناس گروه ایران شناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران


جوابیه نقد

بسمه تعالی

بی شک نقد هر اثر اگر با انصاف و ژرف نگری همراه گردد، در باروی اثر و پرورش اندیشه و تضارب آرا مختلف، کمک کننده خواهد بود. آثار منتشر شده مؤسسه نیز از این قائده مستثنی نیست، به همین جهت با روی گشاده و سعه صدر از نقد کارشناسان محترم استقبال می گردد.

ضمن تقدیر و تشکر از حسن توجه و دقت نظر ناقد محترم به کتاب خاطرات مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی تحت عنوان اخلاق و مبارزه، ملاحظات زیر می تواند سیاست ها و منویات و راه و روش مؤسسه را بازگو نموده و بعضاً نادرستی برخی موارد مطروحه را به طور اجمال نمایان سازد.

۱) در مقدمه کتاب به مکان و زمان مصاحبه اشاره شده است و سخن از عدم اشاره به آنها صحیح نمی باشد.

۲) در مقدمه کتاب به علت مستند نبودن پاره ای از اشارات راوی محترم اشاره گردیده است.

۳) مرحوم راوی محترم، خود به وضوع گفته است که اشاره مختصر و یا عدم اشاره به بعضی از حوادث دو علت داشته است. یا راوی در آن نقشی نداشته و یا بخاطر مصالح اسلام و انقلاب از ذکر آن خودداری نموده است.

با اجازه و موافقت راوی محترم، آن بخش از خاطرات ایشان که در مغایرت با مصالح افراد یا نظام اسلامی و در نقد اشخاص و گروههای مختلف سیاسی بیان شده است از متن کتاب حذف و به صورت امانت در آرشیو مؤسسه حفظ و نگهداری می شود.

۴) نام و نسب راوی و جد بزرگ ایشان با تصویر در متن اصلی و پی نوشت مربوطه آورده شده است.

۵)ذکر کامل و دقیق جزئیات سوابق آشنایی و یا رفاقت راوی با شخصیت های مذکور در خاطرات در روند منطقی و سیر خاطرات و تأثیرگذاری در نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بلا اثر بوده ، ضمن اینکه راوی در سالهای کهولت سن و باگذشت سالها از حوادث و یا زمان آشنایی با افراد، به ذکر خاطرات خود پرداخته و به طور طبیعی یادآوری و ذکر جزئیات این آشناییها در چنین شرایطی مقدور و میسور نبوده است.

۶)به دلیل مدت زیاد خاطره گویی راوی که چند سال را شامل می شود، تقدم و تأخر مطالب در گفتار ایشان رعایت نشده است. مؤسسه با وجود برخی ملاحظات که پیشتر به آن اشاره گردید حجم زیادی از مطالب را به توالی تاریخی تنظیم نموده است و گسست احتمالی در متن به دلیل حذف برخی مطالب مورد نظر راوی است، ضمن این که برای آشنایی و اطلاع بیشتر خوانندگان با شخصیت های ذکر شده در هر فصل، در انتهای فصول، افراد به همراه عکس مربوطه به طور مسبوط معرفی شده اند.

۷)سیاست و روش مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، روایتگری است. نقد خاطرات بر عهده اساتید و پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر است و مؤسسه در این زمینه دخالتی نداشته و ندارد.

در پایان ضمن استقبال مجدد از نقد کتب منتشر شده توسط مؤسسه به دست فرهیختگان گرامی، امید است انتشار بخش های مختلف تاریخ انقلاب اسلامی، گاهی در جهت شناسایی بهتر مبارزات و مجاهدات مردان و زنان آزاده این مرز و بوم به عموم علاقه مندان تاریخ پر فراز و نشیب معاصر باشد.

 


 

                                                                                           معاونت پژوهشی

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

. انتهای پیام /*