پرتال امام خمینی(س): یادداشت۹۴/ محمدکاظم تقوی: منابع تاریخ و جغرافیای «فلسطین» از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع) به این سو، سکونت قبائلی از جزیزه العرب ـ کنعانیان ـ و در ادامه عبرانیان را گزارش می­کنند که ادوار و حوادث و ماجراهایی بر آن گذشته است. اما در یکی دو قرن اخیر در این سرزمین و بر ملت آن حوادث و فجایعی وارد شده که از مسائل مهم جهانی شده است.

در مناسبات ما قبل شکل گیری دولت ـ ملت، قدرت فائقه و متمرکز بر جوامع اسلامی امپراطوری عثمانی بوده است؛ حکومتی که خود را متولی امور مسلمین میدانست، اما متأسفانه در کارکردش از عمل بر اساس تعالیم و موازین اسلامی چندان خبری نبود و آنچه بیشتر رنج دهنده بود، نظام تبعیض آمیز به جای نظام عادلانه و عدالت محور بوده است. در چنین فضایی قدرتهای سیاسی رقیب امپراطوری عثمانی یعنی انگلیس و فرانسه علایق و اهداف خود مبنی بر تضعیف رقیب ـ دولت عثمانی ـ را مساعد دیدند و تمایلات استقلال خواهانه اقوام غیر ترک و مشخصاً عربها را در جای جای جغرافیای این امپراطوری، از حجاز تا شامات و از آسیا تا آفریقا، دامن زدند و در نتیجه این امپراطوری متلاشی و میراث آن میان رقبا تقسیم شد و این درس را برای آیندگان بر جای گذاشت که مهمترین عامل زوال دولتها و حکومتها ضعف و اشکال و انحراف درونی است نه رقیب یا دشمن خارجی! اگر امپراطوری عثمانی با عدالت و انصاف و دور از تبعیض و تعصب نژادی، به درستی «اسلامی» عمل میکرد، رضایت امت مسلمان، اعم از ترک و عرب حاصل بود و اعتراض و تجزیه ای را به دنبال نداشت.

با فروپاشی امپراطوری عثمانی مناطق عربی ـ اسلامی میان انگلیس و فرانسه تقسیم و به عنوان مستعمره و حوزه نفوذ آنها در آمدند، فرانسه، سوریه و لبنان را به دست گرفت و انگلیس در حجاز و اردن و عراق و فلسطین بسط ید پیدا کرد. فلسطین که توسط انگلیس اداره میشد به عنوان مأمن یهودیها در اختیار صهیونیست ها قرار گرفت و آنها با برنامه و نقشه مشخص و به تدریج، به «غصب» و «اشغال» وطن فلسطینیان با حربه «ترور» و آدمکشی و ارتکاب انواع جنایات دست زدند.(رجوع شود به سرگذشت فلسطین، اکبر هاشمی رفسنجانی، صفحات: ۱۹۷ تا ۲۰۲) بدین سان صهیونیستها با حمایت مستقیم و همه جانبه انگلیس در فلسطین استقرار یافتند، حمایت تسلیحاتی و نظامی و نیز واگذاری و فروش زمین صاحبان اصلی آن سرزمین به آنان!

اینکه گفته میشود «اسرائیل دولتی نامشروع» است صرفاً عکس العملی در برابر جنایات فراوان آنها و از سر احساس نمیباشد، بلکه این میهمانان ناخوانده ـ همان اشغالگران و متجاوزان ـ با «غصب و ترور و اشغال» در سرزمین فلسطین استقرار یافتند و با رعب و وحشتی که بر اثر جنایات وحشیانه آنها رخ داد، تعداد زیادی از فلسطینیان، آواره در کشورهای عربی و اسلامی پناهنده شدند و دهها سال است که به سختی و دشواری زندگی میکنند. این دولت از لحاظ موازین مصرح حقوق بین الملل نیز «نامشروع» است چرا که «کشور» محصول سه مؤلفه میباشد: سرزمین، ملت و دولت. یهودیهای صهیونیست، ساکن سرزمین فلسطین نبودند و ملت فلسطین را تشکیل نمی دانند، وقتی نه سرزمینی باشد و نه ملتی، دولت برآمده از «زمینهای غصبی» و «جمعیت قرضی» همان «دولت نامشروع» است. اما در مقابل، برای مقابله و مبارزه با غاصبان و اشغالگران فلسطین که با زور و قلدری دولت اسرائیل را تشکیل دادند و «نظام سلطه» جهانی با منطق «الحقّ لِمَن غلب» آن را به رسمیت شناخت، ملت فلسطین با حمایتهای کشورهای عرب و اسلامی، طیفی از راههای رهایی را تاکنون تجربه کرده است. از تشکیل گروههای مبارز مسلح و مبارزات رهایی بخش چریکی، تا طرحهای سیاسی و سازش با غاصبان آدمکش و تروریست. امام خمینی(قدس سره الشریف) دوشادوش مبارزه با حکومت استبدادی شاه، مبارزه با غاصبین فلسطین را نیز مطرح و بر آن تأکید و اصرار ورزید، به گونه ای که در حیات سیاسی ایشان، هرگز مسئله فلسطین فراموش نشده است. در سالهای آغاز نهضت و قیام مردمی اسلامی خویش بارها خطر اسرائیل و عمّال اسرائیل برای کشور ایران را مطرح نمود،(صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۹۷، ۲۱۲، ۲۲۴، ۲۴۷، ۲۶۱ و ...) حضرت امام در پیامی که سال ۱۳۴۳ صادر کرده در مورد اوضاع ایران میگوید:

«تأسف بالاتر تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاری از شئون حساس مملکت... اسرائیل با دول اسلامی در حال جنگ است»(صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۶۱)

هشدار مکرر ایشان درباره خطر «عمّال اسرائیل» برای ملت و کشور ایران، این معنا را با خود دارد که اسرائیل ماهیتی خطرناک و فاسد کننده دارد که عمال او در ایران برای مصالح و منافع ملت و کشور خطرناک هستند.(همان، ص۳۸۸و۳۸۹)

و در پیامی، در بهمن ماه ۱۳۴۹ برای حجاج بیت الله الحرام به آنها توصیه میکنند: «برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت، چاره اندیشی کنید.»(صحیفه امام، ج۲، ص۳۲۲)

یکی از پیامهای مهم امام خمینی در مسئله فلسطین در شانزدهم مهر ماه ۱۳۵۲ صادر شده است، ایشان در این پیام همه مسلمانان جهان را به مبارزه با صهیونیسم فراخوانده تا فلسطین آزاد و مجد و شرف و عظمت اسلامی حاصل شود. زمینه صدور این پیام این بوده که در رمضان ۱۳۹۳ ق ارتش مصر با عبور از کانال سوئز و شکستن «خط دفاعی بارلیو» که به عنوان خط دفاعی تسخیرناپذیر معرفی شده بود، به صحرای سینا و داخل خاک اسرائیل هجوم برد و از سوی دیگر، همزمان نیروی هوایی سوریه به اسرائیل هجوم برد و در همان روزهای اول دهها هواپیمای اسرائیل نابود شد و تعداد زیادی از نیروهای اسرائیلی کشته یا اسیر شدند ولی متأسفانه روزهای بعد با کمک آمریکا و دیگر حامیان غربی صهیونیستها، ورق برگشت و اسرائیل دست برتر پیدا کرد و قرارداد ختم جنگ منعقد شد.(تبیان، دفتر چهارم، ص۲۲۴ـ ۲۲۵)

حضرت امام در این پیام مهم می­گوید:

«این جرثومة فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشته اند، تنها برای سرکوب ملت عرب نمی باشد، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است. نقشه، استیلا و سیطرة صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمینهای زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی میباشد، و فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولتهای اسلامی میتوان از شر کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.»(صحیفه امام، ج ۳، ص ۲)

ایشان در این پیام اسرائیل را «جرثومه فساد» مینامد که با چنین ماهیتی، نقشه سلطه بر منابع و منافع دنیای اسلام و خاورمیانه را دارد. حضرت امام به مسلمانان متذکر میشود که:

«از قدرت پوشالی مدافعان صهیونیسم و اسرائیل نهراسند، از وعده و وعیدهای پوچ قدرتهای بزرگ، مغرور و مقهور نگردند، از سستی و مسامحه که شکست ننگ بار و عواقب خطرناکی به دنبال خواهد داشت، بپرهیزند.»(همان)

این فراز اخیر کأنه وصف الحال امروز کشورهای اسلامی در برابر اسرائیل و حامیان شرور او میباشد که چگونه مقهور گشته و دین و دنیای خود را یک جا تقدیم این قدرتهای سلطه جو و مخرب و فاسد کرده اند در حالی که:«ملت اسلام به حکم وظیفه انسانی و اخوت و طبق موازین عقلی و اسلامی موظفند که در راه ریشه کن کردن این گماشته استعمار از هیچ فداکاری دریغ نورزند... بر همة آزادی خواهان جهان است که با ملت اسلام هم صدا شده تجاوزات غیرانسانی اسرائیل را محکوم نمایند.»(همان)

البته امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اقدامی تاریخی گام بلندی برای آزادی فلسطین و قدس شرف برداشته و در حرکتی نمادین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان «روز قدس» نامیدند تا عموم مسلمانان در آن روز با تظاهرات، نفرت خود را از اشغال و غصب و ترور و آدمکشی اسرائیل اعلان کنند و با رسوا نمودن این «جرثومه فساد» اسلام و مسلمانان و منطقه خاور میانه را از شر آن نجات دهند.

«من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم، که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است... من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت میکنم آخرین جمعة ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است، و میتواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند.» (صحیفه امام، ج ۹، ص ۲۶۷)

روح این اقدام امام خمینی تکیه بر دو عنصر کلیدی و مؤلفه مهم میباشد، یکی ایمان اسلامی و تعهد مسلمانی، و دیگری حضور و مشارکت و مسئولیت شناسی عموم مسلمانان در این امر سرنوشت ساز. یعنی ایشان پس از ناکامی استراتژیهای تجربه شده در مبارزه با اسرائیل غاصب و جنایت پیشه، راهبرد و استراتژی «اسلامی ـ مردمی» را پیشنهاد کرده است.

گرچه پس از گذشت دهها سال از این اقدام، فراز و فرودهای زیادی در مسئله فلسطین و رهایی آن از شر اسرائیل رخ داده است، ولی میشود با حفظ دو عنصر کلیدی «اسلامی و مردمی» بودن مبارزه و مقابله، آن راهبرد را روز آمد و متناسب با تحولات رخ داده و اقتضائات زمان نمود تا مسلمانان و منطقه و به ویژه فلسطینیان از این رنج مستمر نجات یابند.

. انتهای پیام /*