پرتال امام خمینی (س): یادداشت 912/ حسن پویا حضرت زهرا(س) در بیستم جمادی‌الثانی در مدینه منوره دیده به جهان گشود و بنابر مشهور در سوم جمادی‌الثانی سال یازدهم هجری به شهادت رسید. امام خمینی در زمینه شهادت آن حضرت می‌فرماید:

من هم وفات و شهادت بانوی بزرگ اسلام را بر همۀ مسلمین و بر شما برادران عزیز‌‎ ‎‌ارتشی، سپاهی و بسیج و بر حضرت بقیة الله ـ ارواحنافداه ـ تسلیت عرض می‌کنم. این‌‎ ‎‌خانۀ کوچک فاطمه(س) و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به‌‎ ‎‌حسب عدد، چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند،‌‎ ‎‌خدمت‌هایی کردند که ما را و شما را و همۀ بشر را به اعجاب درآورده است. خطبۀ فاطمه‌‎ ‎‌زهرا(س) در مقابل حکومت و قیام امیرالمؤمنین(ع) و صبر امیرالمؤمنین(ع) در‌‎ ‎‌مدت بیست و چند سال و در عین حال کمک کاری به حکومت موجود و بعد هم‌‎ ‎‌فداکاری در راه اسلام و فداکاری دو فرزند عزیزش، امام مجتبی(ع) که یک خدمت بسیار‌‎ ‎‌بزرگ و دولت جابر اموی را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش‌‎ ‎‌حضرت سیدالشهدا(ع)، چیزهایی بود که همه می‌دانید و می‌دانیم.[۱]
متن بالا آغاز یکی از سخنرانی‌های امام خمینی در سالروز رحلت صدیقه طاهره حضرت زهرا(س) است که در سال ۱۳۶۰ در حسینیه جماران ایراد شده است.

سخنان امام خمینی درباره خاندان عصمت و طهارت(ع) دارای ابعاد گوناگون است. گاه صرفاً نگاه معنوی و عرفانی دارد و به توضیح جایگاه بلند معصومانه آنان می‌پردازد و گاه از جنبه تربیتی و خانوادگی مطالبی بیان داشته و گاه در بیان ابعاد اجتماعی و سیاسی آنان سخن گفته است.

حضرت امام در سخنان یاد شده، ابتدا به تربیت‌یافتگان بیت رفیع عصمت و طهارت(ع) اشاره دارد که در آن خانه، حسنین و زینبین تربیت شده‌اند و سپس به خطبه بلند و بنیان‌برانداز حضرت زهرا(س) در مقابل حکومت وقت و فداکاری اهل این خانه به ظاهر کوچک، در راه اسلام و زنده نگهداشتن قرآن و فدا کردن جان‌های پاک خود در این راه که این نیز به تعبیر امام خمینی سرچشمه گرفته از روح الهی و روح ایمانی است، پرداخته است.

ایشان در سخنرانی دیگری به یادکرد حضرت زهرا(س) می‌پردازد و می‌فرماید:

من راجع به حضرت صدیقه(س) خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم،‌‎ ‎‌فقط اکتفا می‌کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است و‌‎ ‎‌آن روایت این است که حضرت صادق(ع) می‌فرماید: فاطمه(س) ‎ ‎‌بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و‌‎ ‎‌جبرئیل امین می‌آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌کرد و مسائلی از آینده‌‎ ‎‌نقل می‌کرد.‌ ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراوده‌ای بوده است؛ یعنی،‌‎ ‎‌رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقۀ اول از انبیای عظام‌ ‎‌دربارۀ کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته‌‎ ‎‌است و مسائل را در آتیه‌ای که واقع می‌شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به‌‎ ‎‌ذریۀ او می‌رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است،‌‎ ‎‌کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ـ‌‎ ‎‌و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم ـ کاتب وحی‌‎ ‎‌حضرت صدیقه در این ۷۵ روز بوده است. مسألۀ آمدن جبرئیل برای کسی یک مسألۀ‌‎ ‎‌ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌آید و امکان دارد بیاید، این یک‌‎ ‎‌تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح‌‎ ‎‌اعظم است.[۲]

در این بیان امام خمینی، جایگاه عظیم و معنوی حضرت زهرا(س) که جایگاهی منحصر به فرد است، تبیین شده و ایشان این فضیلت را برترین فضیلت می‌شمارد:

در هر‌ ‎‌صورت من این شرافت و فضیلت را از همۀ فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‌اند ـ با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است ـ این فضیلت را من بالاتر از همه می‌دانم که برای غیر انبیاء آن هم نه همۀ انبیا، برای طبقۀ بالای انبیا(ع) و بعض از‌‎ ‎‌اولیایی که در رتبۀ آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده‌‎ ‎‌داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از‌‎ ‎‌فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه(س) است.[۳]
امام خمینی در کتاب شریف آداب الصلوة، در باب دوم از مقاله سوم، درباره اسرار معنوی قیام در نماز، روایت ذیل را نقل می‌کند:

‌‌رُوِی اَنّ اِبراهیمَ علیه السلام کانَ یسْمَعُ تَأَوُّهُهُ عَلی حَدِّ‌‎ ‎‌میلٍ، حَتّی مَدَحَهُ اللّه بِقَوْلِهِ: «اِنّ اِبراهیمَ الَحَلیمٌ اَوّاهٌ مُنیبٌ.» وَ کانَ فی صَلوتِهِ‌‎ ‎‌یسْمَعُ لَهُ اَزیر کَاَزیرِ الْمِرْجَلِ. وَ کَذلِکَ یسْمَعُ مِنْ صَدْرِ سیدِنا رَسولِ اللّه صلی اللّه‌‎ ‎‌ علیه وآله مِثْلُ ذلِکَ. وَ کانَتْ فاطِمةُ علیها السَّلامُ تَنْهَجُ فی الصَّلوةِ مِنْ خیفَةِ‌‎ ‎‌اللّه[۴]؛ یعنی صدای مناجات حضرت ابراهیم(ع) از فاصله زیادی شنیده می‌شد تا آنجا که خداوند ایشان را این چنین ستوده است: «همانا ابراهیم، بردبار، بسیار آه کشنده و انابه کننده به سوی خدا بود»[۵] و در نماز صدایی همانند صدای دیگ جوشان از سینه او شنیده می‌شد. چنین صدایی از سینه سرور ما رسول الله(ص) نیز شنیده می‌شد. و فاطمه(س) نیز در نماز از خوف الهی از حالت عادی خارج می‌گردید و نفس ایشان به شماره می‌افتاد.[۶]

در این حدیث شریف جایگاه و عظمت حضرت ابراهیم(ع) در حال نماز بیان شده و رسول خدا(ص) و فاطمه زهرا(س) أم‌الأئمه در این ردیف قرار گرفته که در حال نماز، حالتی چنین داشته و محو جمال الهی بودند تا آنجا که نفس پاکش به شمارش می‌افتاده است.

امام خمینی در فصل دیگری از کتاب آداب الصلوه، در بیان حقیقت «لیله القدر» نکات بسیار مهمی را با استناد به برخی روایات، بیان کرده است و «لیله مبارکه» در آیه ۳ سوره دخان را به فاطمه زهرا(س) تفسیر کرده و می‌فرماید:

شیخ عارف، شاه آبادی(دام ظله) می‌فرمودند: که دورۀ محمّدیه،‌‎ ‎‌«لیلة القدر» است. و این یا به اعتبار آن است که تمام ادوار وجودیه دورۀ‌‎ ‎‌محمّدیه است؛ و یا به اعتبار آن است که در این دوره اقطاب کمّل محمّدیه و‌‎ ‎‌أئمّۀ هداة معصومین «لیالی قدر» می‌باشند. و دلالت بر آنچه احتمال دادیم از‌‎ ‎‌حقیقت لیلة القدر می‌کند حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی‌‎ ‎‌شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی گفت به حضرت موسی بن‌‎ ‎‌جعفر که: تفسیر باطنِ + حم * وَالْکتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُبَارَکةٍ إِنَّا کنَّا مُنذِرِینَ * فِیهَا یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ =‌[۷] چیست؟ فرمود: «اما +حم= محمّد(ص) است. و اما + الْکتَابِ الْمُبِینِ = امیرالمؤمنین علی است. و اما + لَیلَةٍ= فاطمه(س) است».[۸]

بیان عظمت فاطمه زهرا(س) در این روایات مبهوت کننده است و بازگشت انسان به کلام امام خمینی در این باره بسیار درس‌آموز است که فرمود: من راجع به حضرت صدیقه(س) خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم.

روایت دیگری که امام خمینی در این کتاب از آن بهره می‌گیرد، از تفسیر برهان است که به حسب آن امام باقر(ع) می‌فرماید:

خانه علی و فاطمه حجره رسول الله(ص) است و سقف خانه شان عرش رب العالمین .... و همانا خداوند بر قوت دیده محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(عم) چنان افزوده است که عرش را مشاهده می‌کردند.[۹]

از بیان این حدیث شریف معلوم می‌شود، حجره پیامبر خدا(ص) محل نزول ملائکه بوده است، از این رو راهی به عرش الهی داشته و علی(ع) و فاطمه(س) نیز از این رحمت و عظمت و نعمت الهی برخوردار بوده‌اند و چنان زیستند که عرش الهی را در زندگی مشاهده می‌کردند.
و پایان کلام اینکه در فصل سوم در تعقیبات نماز به تسبیح حضرت زهرا(س) پرداخته و می‌فرماید:

از جملۀ تعقیبات شریفه، تسبیحات صدّیقۀ طاهره(س)‎ است که رسول خدا(ص) به آن معظّمه تعلیم فرمود و آن افضل‌‎ ‎‌تعقیبات است. در حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا(ص) آن را به فاطمه(س) عطا می‌فرمود. ‌‎‎‌و از‌‎ ‎‌حضرت صادق مروی است که این تسبیحات در هر روز در تعقیب‌‎ ‎‌هر نمازی پیش من محبوبتر است از هزار رکعت نماز در هر روز.[۱۰]

سپس به بیان آداب قلبیه و باطنیه این تسبیحات پرداخته و مختصری از حقایق معنوی را بیان داشته و می‌فرماید:

پس عبد سالک باید در تعقیب نماز قدری تفکّر کند در نقص‌‎ ‎‌خود و عبادت خویش و غفلت‌های در حال حضور، که خود گناهی است در‌‎ ‎‌مذهب عشق و محبّت؛ و حرمان خود را از حظوظ حضور و محضر مقدّس حق‌‎ ‎‌جلّ جلاله به نظر آورد.[۱۱]

امام خمینی در پایان این کتاب که قدر آن مجهول است و جایگاه آن ناشناخته، آن را با دعاهایی به پایان می‌برد و در بخشی از آن با حالت تضرع به درگاه الهی عرضه داشته:

بار خداوندا که ما بندگان ضعیف را بی سابقۀ خدمت و طاعتی یا احتیاج‌‎ ‎‌به بندگی و عبادتی با تفضّل و عنایت و محض رحمت و کرامت لباس هستی‌‎ ‎‌پوشانیدی، و به انواع نعمت‌های روحانی و جسمانی و اصناف رحمت‌های باطنی‌‎ ‎‌و ظاهری مفتخر فرمودی، بی آن که از نبود ما خللی در قدرت و قوت تو راه‌‎ ‎‌یابد، یا از بود ما به عظمت و حشمت تو چیزی افزاید، اکنون که سرچشمۀ‌‎ ‎‌رحمانیت تو جوشید و چشم خورشید جمال جمیل تو درخشید و ما را به بحار‌‎ ‎‌رحمت مستغرق و به انوار جمال منوّر فرمود، نقایص و خطیئات و گناهان و‌‎ ‎‌تقصیرات ما را نیز به نور توفیق باطنی و دستگیری و هدایت سرّی جبران فرما،‌‎ ‎‌و دل سر تا پا تعلّق ما را از تعلّقات دنیاویه برهان و به تعلّق به عزّ قدس خود‌‎ ‎‌آراسته نما.‌[۱۲]

.....................................................................................

[۱]همان، ج ۱۶، ص ۸۷.

[۲]همان، ج ۲۰، ص ۵ ـ ۴.

[۳]همان، ص ۶ ـ ۵.

[۴]مستدرک الوسائل، کتاب الصلوه، باب ۲، ح۱۵.

[۵]هود (۱۱): ۷۵.

[۶]آداب الصلوه، ص ۱۵۱.

[۷]دخان (۴۴): ۱ـ۴.

[۸]آداب الصلوه، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰.

[۹]ر.ک: همان، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۰.

. انتهای پیام /*