محمد علی سبحانی در این گفتگو معتقد است که امام تشکیل اسرائیل به عنوان یک توطئه غربی را به خوبی درک نموده بودند و با اعلام روز قدس یک اقدام عملی پس از پیروزی انقلاب انجام دادند.با محمد علی سبحانی سفیر ایران در لبنان در زمان دولت اصلاحات و سفیر پیشین ایران در اردن گفتگویی انجام داده ایم که با هم می خوانیم. 


تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن روز قدس از سوی امام، مناسبات منطقه خاورمیانه به خصوص رابطه اسرائیل با دول عربی و فلسطین چگونه بود؟

همزمان با پایان جنگ جهانی دوم تغییرات گسترده ای در سطح منطقه رخ می دهد و دولت اسرائیلی تشکیل می شود. اگر بخواهیم پیش از آن را هم بررسی کنیم باید گفت پایه اصلی تشکیل دولت اسرائیل قرارداد سایکس - پیکو است که در پایان جنگ اول جهانی و پس از شکست دولت عثمانی و از دست دادن مستعمراتش به وجود می آید. از روزی که دولت اسرائیل در سال 1948 تشکیل می شود، همواره مقاومت در مقابل این اشغال از سوی مسلمانان وجود داشته است. هر چند باید گفت بخشی از مردم فلسطین قدیم، یهودی بودند و این بخش کوچک نسبت به مسلمین، با تشکیل یک دولت ایدئولوژیک تحت حمایت نیروهای خارجی سبب اخراج بخش گسترده ای از مردم و اشغال سرزمین های فلسطین شدند. از سال 1948 تا 1967 کشمکش ها در مقابل اشغالگران ادامه داشت که از یک طرف فلسطینیان مخالف بودند و مبارزه می کردند و از طرف دیگر دولتهای عربی به عنوان اینکه یک بخش از سرزمین های عربی به اشغال در آمده، عکس العمل نشان دادند. در واقع بار حقوقی واژه اشغال از همان سال 1948 به دلیل تعداد کم یهودیان فلسطینی الاصل و مهاجرین یهودی زیادی که از سرزمین های مختلف جهان وارد منطقه شدند و در خانه هایی که فلسطینی ها را از آنها با زور و جنگ بیرون و اخراج کرده بودند سکنی دادند، بر این سرزمین و این واقعه اطلاق گردید. این اتفاق عکس العمل های گسترده ای را به وجود آورد که محصول آن هم مبارزات چریکی بود و هم جنگ هایی که بین اعراب و اسرائیل رخ داد. پس از جنگی که در سال 1967 میان اعراب و اسرائیل در گرفت و نتیجه ای جز شکست اعراب و اشغال کرانه غربی رود اردن و بیت المقدس به عنوان مهمترین بخش سرزمین های فلسطینی نداشت ، اسرائیل این مناطق را به سرزمین های خود ملحق کرد و دور تازه ای از مهاجرت و شهرک سازی را آغاز و موضوع جدیدی را وارد تحولات منطقه نمود.

امام (ره) در سالهای پیش از انقلاب اسلامی چه موضعی را اتخاذ کرده بودند و قدس در اندیشه ایشان چه جایگاهی داشت؟

تا قبل از سال 1967 تمامی آزادگان جهان با اشغال فلسطین به عنوان یک سرزمین مشکل داشتند. از 1967 اتفاق مهمی که رخ داد این بود که شهر بیت المقدس و مسجد الاقصی به اشغال یهودی ها در آمد و این موضوع به گونه ای ایدئولوژیک شد و مسلمانان خصوصا رهبران اسلامی در مورد این موضوع عکس العمل نشان دادند. شما اگر در سندهایی که وجود دارد بررسی و پیگیری کنید خواهید دید که امام در همان زمان با اینکه یک روحانی در قم بودند و جزو مراجع به حساب نمی آمدند، عکس العمل نشان می دهند. این عکس العمل به دلیل آنکه در مورد اشغال بیت المقدس به عنوان اولین قبله و دومین مسجد مقدس و مورد احترام مسلمانان و محلی است که پیامبر از آنجا معراج کرد، برای مسلمانان بسیار با اهمیت است. از آن زمان مسائل فلسطین و اسرائیل وارد یک فاز جدید شد. نه فقط اعراب پشت این قضیه بودند بلکه مسلمانان هم وارد صحنه شدند و یک سازماندهی بر علیه اسرائیل ایجاد کردند و سازمان کنفرانس اسلامی هم به مناسبت دفاع از قدس، در یک جریان یک آتش سوزی که گفته شد ساختگی بوده و اسرائیلی ها برای از بین بردن مسجد الاقصی انجام داده بودند، تاسیس می شود. در زمان کنونی هم تخریب مسجد الاقصی هدف اسرائیل است خصوصا با حفاری هایی که زیر این مسجد انجام می شود. مطالعات فلسطینی ها، کمیته های صلح و موسسه بین المللی قدس که اعضایی از کشورهای مختلف در آن حضور دارند، حاکی از آن است که اسرائیلی ها همچنان به دنبال این هستند که مسجد الاقصی را در یک حادثه نابود کنند؛ چون در فشارهای حاضر نمی توانند به طور عادی آن را از بین ببرند. ببینید! حدود 12 سال پس از ماجرای اشغال مسجد الاقصی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. در این 12 سال و حتی قبل از آن شما بیانیه هایی از امام در این مورد ملاحظه می کنید. این مسائل یکی از دغدغه های ذهنی امام بود که در سخنرانی ها و بیانیه های خاص این مورد را مرتب مطرح می کرد. لذا می توانیم این را بگوییم که امام با اشغال بیت المقدس در همان زمانی که مبارزه علیه شاه را علنی کرده بود - امام آن وقت در نجف حضور داشتند - بر ضد اسرائیل بیانیه می دهند. حتی زمانی که مبارزین فلسطینی، ایرانی و عرب خدمت امام می روند، ایشان به جهت حمایت مالی و معنوی از این مساله فتوا می دهند و مردم را تشویق و تحریک می نمایند.

بعد از وقوع انقلاب اسلامی چه دلایلی وجود دارد که در همان ماههای ابتدایی پیروزی، امام آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان روز قدس مشخص می کنند؟

ببینید! امام معتقد بود که آگاهی های مردمی باعث می شود که بقیه مردم منطقه هم نسبت به این موضوع توجه پیدا کنند و به نوعی ظلم ستیزی در منطقه را به دنبال انقلاب اسلامی پیش بینی می کردند. با نگاه به این مطلب باید گفت امام که زمانی یک قلم داشت و یک ورق کاغذ و بیانیه می نوشت، فتوا می داد و حرف می زد حالا که یک کشور با این درجه اهمیت به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار دارد و شرایط جدیدی به وجود آمده و می توان در جهت دفاع از قدس و مردم فلسطین حرف زد، چرا حالا اقدامی صورت ندهند. اگر شما خودتان را بگذارید جای امام با آن پیشینه و دغدغه، طبیعی بود که امام به این موضوع توجه خاصی داشته باشد. نکته بعدی از آنجا ناشی می شود که امام اعتماد عجیبی به مردم در منطقه خاورمیانه داشتند. این روزها هم می بینیم تنها نیرویی که توانسته این طور شرایط را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد، همین مردم هستند. اگر دقت کنید امام از جهات مختلفی حرکتش با حرکات اخیر شباهت دارد. از سوی دیگر امام در حرکت خود هیچ اعتمادی به نیروهای مسلح نداشتند. معتقد بودند که مردم باید با دست خالی به میدان بیایند و می توانند به نتیجه برسند. این طرز تفکر امام بود که ملتها وقتی بیدار شوند، می توانند دولتها را به گام برداشتن در راه صحیح وادار نمایند. اصلا ظهور جمال عبدالناصر در مصر محصول این تفکر است. پیروزی عبدالناصر - این پیروزی که می گویم منظور کودتایی است که بر علیه حکومت پادشاهی مصر انجام داد - و اقبال کم نظیر مردم عرب به وی، محصول همین سرخوردگی بود که از اشغال فلسطین توسط اسرائیل به وجود آمد و در جهان عرب و منطقه خاورمیانه موضوع اول و اساسی بود. البته هنوز هم این مساله، موضوع مهمی است و تا زمانی که این اشغال پا بر جاست به دلیل هیجانات موجود، خود به خود مانع از یک نظم و آرامش در کل منطقه خواهد شد. البته به نظر می رسد اولویت حرکت مردمی در آن زمان موضوع فلسطین و بیت المقدس بود که کل مسلمانان را به این موضوع وصل می کرد اما امروز مسئله بین مردم و دولتهاست. مردم علت عدم موفقیت خود را دولتها می دانند و می گویند تا این دولتهای غیر پاسخگو هستند، تا این دولتهایی که یک نفر یا حزب تصمیم می گیرد و اقدام می کند و مردم هیچ نقشی ندارند، ما نمی توانیم توسعه پیدا کنیم و اسرائیل را کنار بزنیم و حرکت و ابتکاری داشته باشیم. بنابراین مردم تغییر موضع دادند. این تغییرات نتیجه یک دوره طولانی سرخوردگی از حرکتهای دولتهای عربی است که نتوانستند نه در جنگ و نه در صلحی که انجام دادند به نتیجه ای برسند. مثلا مصر از صلح چه سودی برد؟ آیا توانست توسعه ایجاد کند؟ آیا توانست فقر را از بین ببرد؟ بیکاری را از بین ببرد؟ آیا توانست مشکلات مردم را از بین ببرد و از همه مهمتر آیا توانست اسرائیل را سر جای خود بنشاند؟ پاسخ منفی است و بنابراین می بینیم اتفاقات و این حرکاتی که اخیرا وجود دارد به آن سرخوردگی ها و شرایط قبلی هم بر می گردد. در ایران هم پیش از انقلاب دغدغه مردم واقعا مساله استعمار و دفاع آمریکا از اسرائیل بود. آن روز هر کس با اسرائیل مخالفت می کرد حکومت شاه حتی قبل از اینکه با خودش مخالفتی صورت گیرد، به شدت برخورد می کرد. بنابراین برداشت من این است امام فکر می کرد اگر قرار باشد اسرائیل زیر فشار قرار گیرد تا حق و حقوق مردم فلسطین داده شود و بیت المقدس آزاد گردد، باید مردم آگاهی پیدا کنند و به صحنه وارد شوند. امام واقعا اعتمادی به هیچ یک از دولتهای عربی برای آزاد کردن بیت المقدس نداشت و من امروز به شما می گویم که این حرکت مردمی که آغاز شده است می تواند بیت المقدس را آزاد کند و قدس را نجات دهد. من معتقد هستم که امام یک برداشت دقیقی از تحولات منطقه داشت. امام می دانست که این دولتها بیش از اینکه برای موضوع فلسطین کار و برای آزاد کردن بیت المقدس حرکت کنند، این مغازه دو نبشی بود که برای حفظ و تقویت موقعیت خود در میان مردم عرب ایجاد کردند. شما الان در سوریه ببینید 48 سال حزب بعث مدعی مبارزه با اسرائیل است و واقعا هم یک سیاست خارجی بسیار فعال بر علیه اسرائیل را سامان داد و نیروهای فلسطینی را در خودش میزبانی کرد. اما امروز مردم در مقابل این دولت ایستاده اند. به خاطر اینکه آنها با مردم صداقت نداشتند و آن چه مردم برای زندگی اولیه خود نیاز دارند در اختیارشان نگذاشتند و سوال های آنان را پاسخ ندادند. مخصوصا اینکه به مردم می گویند ما با اسرائیل در مبارزه هستیم و باید سختی بکشیم اما می بینیم در اطرافشان فساد بیداد می کند. آنها توقع دارند مردم فقیر حاشیه نشین شهرها - کپرنشین ها - بروند مبارزه کنند اما کسانی که در راس حکومت قرار دارند بنشینند و با اسرائیل تفاهم کنند تا سر همین مردم را بِبُرَند! همین الان خیلی از این دولتهای عربی که تحت تاثیر جنبش های مردمی قرار گرفتند دنبال این هستند که با اسرائیل و آمریکا سازش و مردم را از صحنه دور نمایند. امام طرز فکرش این بود که مردم باید آگاه شوند و این آگاهی است که می تواند یک حرکتی ایجاد نماید. جالب است عده ای می گویند امام دنبال این بود که بعضی از دولتهای منطقه را ساقط کند که من به هیچ وجه به این حرف اعتقاد ندارم. امام معتقد به دخالت در امور کشورها نبود بلکه بیشتر دنبال آگاهی بخشی بود. از مفهوم صدور انقلاب هم وقتی برداشت های اشتباه شد، امام بارها راجع به آن توضیح داد و گفت منظور من از صدور انقلاب این است که مردم آگاهی پیدا کنند؛ همان گونه که مردم ایران آگاهی پیدا کردند که حکومت شاه یکی از پشتیبانان اسرائیل است که بیت المقدس را اشغال و حق فلسطینی ها را ضایع کرده است. منظور امام از اعلام روز قدس در حقیقت این بود که مسیر آگاهی بخشی در سطح جامعه مسلمانان را در کشورهای اسلامی و عربی عمومی تر کند. اعلام روز قدس نیز با استقبال نسبتا قابل توجهی از طرف کشورهای اسلامی صورت پذیرفت. این موضوع باعث شد در این کشورها مراسم و تظاهراتی انجام شود و این حضور و توجه مردمی به هر صورت این آگاهی ها را افزایش داد. روز قدس را به نظر من امام برای افزایش آگاهی های مردمی به حقوق خودشان و شرایطی که آمریکا و اسرائیل به طور مشخص رژیم اشغالگر در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود انجام دادند.

امام از همان سالهای پیش از انقلاب اسلامی در صحبت ها، بیانیه ها و سخنرانی های خود بر این نکته تاکید می کنند که دول عربی باید با همدیگر متحد باشند و در مسیر این اتحاد می توان اسرائیل را از بین برد. حتی مداوم به سران عربی تذکر می دهند. اما گویا در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و پس از جنگ 1967، روی کار آمدن افرادی چون سادات و طرح هایی چون طرح صلح سادات - فهد، امام از سران دول عربی ناامید می شوند و به آگاهی بخشی می پردازند و به حرکات مردمی دل می بندند.

برداشت شما کاملا درست است به علاوه اینکه امام کاملا می دانست حتی اگر دولتها هم بخواهند کاری انجام دهند باید افکار عمومی را پشت سر خود داشته باشند؛ حالا حتی اگر بگوییم امام از بعضی از این دولتها هم ناامید نبودند. به هر صورت نقطه ضعف مهم شرایط گذشته این بود که همه چیز در دست احزاب و گروه های مسلح فلسطینی یا دست دولتها بود و هیچ کار مفیدی انجام نمی شد. من به عنوان کسی که سی سال است جریانات فلسطین را پیگیری می نمایم معتقدم انتفاضه مردمی فلسطین واقعا تحت تاثیر نگاه امام - که در پیام خود به حج سال 66 نیز بیان نمودند - رخ داد و جریانات مردمی در فلسطین شکل گرفت. دیدیم در انتفاضه اول و دوم که مردم با دست خالی و سنگ آمدند، چه تاثیر گسترده ای داشت و توجه مردم جهان را به این مسائل جلب کرد. تا آن زمان مردم دنیا و کشورهای عضو سازمان ملل هیچ حقی برای فلسطینی ها قائل نبودند ولی بعد از آن جهانیان به حق مردم فلسطین توجه پیدا می کنند. همین تقاضایی که آقای محمود عباس برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک دولت مستقل به سازمان ملل داد، با اینکه در شورای امنیت به احتمال فراوان توسط آمریکا وتو می شود، اما مرحله قبل از آن در مجمع عمومی، بسیار محتمل است که رای بیاورد. تا همین چند روز پیش که من پیگیر بودم 120 کشور از این طرح آقای محمود عباس حمایت کرده اند. این نشان می دهد فلسطینی ها هر چند کماکان مظلوم هستند اما دیگر تنها نیستند. نقش افکار عمومی، نقش آگاهی بخشی و نقش حضور مردمی در صحنه ها موضوعاتی است که معتقدم اعلام روز قدس توسط امام نیز در این راستا انجام شد و تاثیرگذار بود. البته نمی گویم که همه این تحولات مربوط می شود به انقلاب ایران و امام خمینی ولیکن معتقدم در مقیاس و جایگاه خود تاثیر بسیار عظیم و گسترده ای داشته اما خوب بقیه نیروها هم وجود داشتند. نیروهای قومی، نیروهای ملی و نیروهای حزبی فلسطینی به هر حال جایگاه خاص خود را داشته اند. اما باز هم تاکید می کنم حرکت امام در این راستا و بسیار تاثیرگذار است.

حالا که به این جای بحث رسیدیم لطفا ارزیابی خود را از آخرین تحولات فلسطین و آینده این تحولات بفرمایید.

اتفاقا اجازه دهید من راجع به همین حرکت های مردمی و نقش آن در تحولات اخیر سیاسی منطقه بگویم. مساله فلسطین تا قبل از این تحولات مردمی در یک بن بست کامل بود. مشکل هم از خود فلسطینی ها ناشی می شد. اینها تبدیل شده بودند به دو دولت. یک دولت گروه حماس و نیروهای مقاومت که در غزه دولت تشکیل داده بودند، یک دولت هم به ریاست محمود عباس در کرانه غربی رود اردن. هیچ حرکتی و ابتکاری با وجود این اختلاف امکان پذیر نبود. خوب این تحولات اخیر به نظر من باعث شد یک جوشش و جنبشی مبتنی بر آگاهی در تمام کشورهای عربی رخ دهد. این جنبش مبتنی بر آگاهی بدون استثنا کشورهای عربی را تحت تاثیر قرار داد. شما در طول این هفت ماه یک کشور عربی را سراغ ندارید که در آن اعتراضی رخ نداده باشد. این اعتراضات سابقه ای هم نداشته است. هر کشوری هم با توجه به شرایط خودش عکس العمل نشان داد. یک جایی مثل قطر که 800 هزار دلار درآمد سرانه و جمعیت کمی دارند، مردم راضی هستند و دولت هم مشغول انجام اصلاحاتی است. اعتراضات در حد اساتید و به صورت ساده برگزار می شود. یا در کویت باز هم اصلاحات در حال انجام است و مردم مشکلات اقتصادی کم تری دارند و دولت هم شروع می کند به توزیع پول در سطح گسترده و کلان. اما کشورهایی مثل مصر و سوریه اصلا چنین امکانی ندارند. مصر سالانه 2، 3 میلیارد دلار از کشورهای غربی به ویژه آمریکا کمک می گیرد. کشوری که جمعیت زیادی دارد و سطح سواد و مطالبات مردمی در آن فوق العاده بالا است. وقتی یک جنبش این چنینی رخ می دهد، دولت دیگر توان پاسخگویی به مطالبات گسترده را ندارد و این است که به سرعت تحولی اساسی رخ می دهد. در سوریه هم ما با همین شرایط مواجه هستیم. در حقیقت الان دولت سوریه هیچ حرف یا طرحی برای گفتن به مردم خود ندارد. آخرین رقم اعلام شده در مورد کشته شدگان سوریه 2850 نفر است. شما عکس العمل دولت سوریه را مقایسه کنید با کشوری مثل کویت؛ طبیعی است همه چیز در سوریه به بن بست می رسد و در کویت برعکس. این آگاهی بخشی به فلسطین هم رسیده است. با اینکه در سال 2006 انتخابات آزاد در فلسطین صورت گرفت و حماس در آن انتخابات پیروز گشت ولی در این سالها مردم به شدت از این اختلاف و دوگانگی ناراضی و معتقد هستند این موضوع باعث شده تا اسرائیل بتواند از این شرایط سوء استفاده کند. این طرز فکر در نتیجه آگاهی به دست آمد. اگر این تحولات 10 سال پیش اتفاق می افتاد مردم به این سرعت به این نقطه نظر پیشرفته نمی رسیدند. مردم فلسطین به این آگاهی رسیده اند که رهبران طرفهای درگیر بر سر مسائل حاشیه ای دچار تنش هستند و این درگیری منجر شده که مردم فلسطین ضرر کنند. اگر کسی از کرانه غربی می خواهد برود غزه با ترس و لرز این کار را می کند یا برعکس. دشمن اصلی آنها اشغالگر اسرائیلی است ولیکن حساسیت ها، دغدغه ها و درگیری ها در درون گروه های فلسطینی ادامه دارد و این نکته ای است که مردم فلسطین نمی پسندیدند. این موضوعی است که کمتر در بحث ها به آن توجه شده. مردم فلسطین با تظاهرات و حضور گسترده در خیابان های غزه و کرانه باختری خواستند که آقای محمود عباس و آقای خالد مشعل در قاهره با هم دیدار کنند. رهبران فلسطینی هم عاقلانه رفتار کردند و به سرعت مطالبات مردم را پاسخ دادند. خالد مشعل در یک سخنرانی در قاهره اعلام کرد که ما به وحدت میان گروه های فلسطینی پایبند هستیم. باید همه موسسات، سیستم ها و روش ها یکی شود. ما یک واقعیت و هویت مشترک هستیم و از هم جدا نیستیم. محمود عباس هم حرف هایی شبیه همین زد و امروز می بینیم که محمود عباس تقاضای خود را در سازمان ملل مطرح می نماید و 120 کشور هم بلافاصله از تقاضای فلسطینی ها حمایت می کنند. یعنی اگر تا دیروز محمود عباس حرفی را مطرح می کرد، پشتوانه کامل فلسطینی را نداشت اما امروز این پشتوانه وجود دارد. لذا معتقد هستم که شرایط سیاسی در فلسطین رو به جلو است. هر چند مشکلات و موانع هنوز وجود دارد اما اراده ای بین فتح و حماس و مردمان فلسطین چه در غزه چه در کرانه غربی، به وجود آمده تا از شرایط تلخ گذشته عبور کنند. اکنون چهار سال است فلسطین به فلسطین 1 و 2 تقسیم شده ولی به نظر می رسد رهبران دو طرف مصمم هستند از این شرایط گذر نمایند و وارد مرحله جدیدی از مطالبات بر حق خود شوند.

به عنوان سوال آخر و با توجه به مطالبی که بیان کردید، تفاوت روز قدس از سال 58 تا 90 را در چه می بینید؟

روز قدس از 58 تا 90 از نظر ماهیتی تغییری نکرده است. من معتقدم ماهیت حرکتی که امام کرد و روز قدس را به عنوان نماد حمایت از فلسطینی ها مطرح نمود حرکت آگاهی بخشی بود. امام می دانست چشم اسفندیار همه ستمگران و قدرتمدارانی که به مردم ظلم می کنند، همین آگاهی بخشی است. اگر مردم آگاه بشوند نه حکومت ها می توانند آنها را دور بزنند و به هدفهایشان برسند و نه اشغالگران می توانند به راحتی کار خود را ادامه دهند. البته واقعیت اشغالگری، واقعیت تلخی است که وجود دارد. اما راه حلی که امام داد به نظر من بهترین راه حل و آن آگاه شدن مردم بود و این مساله امروز نشان داده شده است. اجازه دهید باز هم تاکید کنم دولت های عربی که به دنبال اخراج اسرائیل بودند متاسفانه تا الان موفق نشده اند. این موفق نشدن هم از آنجا ناشی می گردد که علت اصلی روی کار آمدن دولت های کنونی عرب و رهبرانشان این بود که با اسرائیل مخالفت و مبارزه می کردند. این دولتها یا صادقانه کار کردند و شکست خوردند یا اینکه اصلا به معامله گری پرداختند و به جای مبارزه با اسرائیل، در اندیشه حفظ خود بودند. مساله فلسطین هم تبدیل شد به موضوعی که عربها فقط می توانستند بیانیه صادر کنند! دموکراسی هم در این کشورها نبود که کسی حرفی بزند. اگر در کشوری مثل سوریه هم کلامی علیه اسرائیل گفته می شد باید از بخش امنیت آن کشور در یکی دو روزنامه دولتی انجام می گرفت. مطالعات عمیقی در این کشورها در مورد اینکه چگونه مردم فلسطین می توانند اعاده حق نمایند، صورت نمی گرفت. مردم هم نقشی پیدا نمی کردند. اما در محیط های دموکراتیک موضوع کاملا فرق می کند. پیش بینی من این است اگر در این کشورهای اقتدارگرای دیکتاتور عربی، مردم سالاری جایی پیدا کند و نهادهای دموکراتیک در سوریه، اردن، مصر، تونس، یمن و ... شکل گیرد، آن وقت جا برای اسرائیل - برای یک رژیمی که می خواهد حق کشی، ظلم و جنایت کند - بسیار تنگ خواهد شد. من هیچ گونه شکی ندارم که اسرائیل نگران ترین دولت از تحولات رخ داده در منطقه است. در مصر به محض تغییرات شما ملاحظه می کنید که مرز رفح باز می شود. مصر که خود این مرز را بسته بود تبدیل می شود به جایگاه و پایگاهی برای مردم و مبارزین فلسطینی. حتی اکنون قاهره به پایگاه و مکانی برای بیان نظرات انقلابیون، مبارزین و روشنفکران عرب نیز تبدیل شده است. در گذشته چنین اتفاقی نمی توانست رخ دهد. شما می بینید همین تحولات آگاهی بخشی مردمی به سطح خود دولت اسرائیل هم کشیده شده و خود اسرائیل را هم در مقابل سوالاتی که مخالفینش دارند قرار داده است. به هر صورت در اسرائیل هم کسانی هستند که به حاکمان صهیونیست معترضند که چرا ما را آوردید به جایی که امنیت نداشته باشیم و هر دقیقه ممکن است مشکلی به وجود آید. می خواهم عرض کنم در یک محیط دموکراتیک که در کل منطقه به وجود خواهد آمد همراه با همین نگرش هایی که بر اثر آزادی بیش از پیش در مردم وجود دارد، اسرائیل هر روز به طرف ضعف خواهد رفت و امیدواریم که روزی حق فلسطین به طور کامل داده شود و فلسطینی ها که اکثریت مردم آن سرزمین را تشکیل می دهند بر سرزمین خودشان حاکم گردند و ما با چشمان خود این پیش بینی امام را ببینیم.

. انتهای پیام /*