دکتر حسنعلی احمدی 

 استاد دانشگاه و معاون پژوهشکده مطالعات میان فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی

 مقدمه:

 انقلاب اسلامی ایران به رهبری احیاگر اسلام و ایران معماربزرگ و حکیم فرزانه حضرت امام خمینی(س)به عنوان بزرگترین واقعة قرن بیستم در خاورمیانه، یک پدیده استثنایی و منحصر بفرد در حوزه تمدن ایران و اسلام شناخته شده و همچنان مورد توجه اندیشمندان ، نخبگان و آزاداندیشان جامعه جهانی بوده و خواهد بود.

  امروزه با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و  سرعت و مسیر تحولات سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی در جامعه ایرانی و بروز پدیده وواقعیتی به نام گسست نسلی و نوع پویش های سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی درلایه بندی های اجتماعی و طرح برخی شعارهای انحرافی وفریبنده جدید و ادعاهای بعضی از افراد و جریانات سیاسی خاص در کشاکش معادلات قدرت بویژه در وضعیتی که ملاک و معیار، اندیشه و آراء حضرت امام خمینی(س) و میزان همگرایی و تطابق با آن مکتب سیاسی در قالب تئوری ولایت فقیه ومردم سالاری دینی و افکار و آرمانهای حضرت امام خمینی(س) به عنوان جریان اصلی انقلاب مطرح می گردد،رسالت و نقش عموم دانشگاهیان نسبت به جامعة امروزی ودرهزاره جدید در عرصه های فروملی، ملی و فراملی، شناخت صحیح ، دقیق و عمیق از آراء ، اندیشه و افکار حضرت امام خمینی(س) بویژه تبیین و تفسیر این نظریه ها برای نسل سوم انقلاب، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این در حالی است که در فضای سیاسی حاکم بر جامعة اسلامی ایران و در آستانة عبور از یک پیچ سیاسی چه در سطح داخلی و انتخابات ریاست جمهوری آینده و تشدید اقدامات وبرنامه ریزی برخی از جریانات خاص و انحرافی برای این موضوع بسیار مهم، و چه در مسایل بین المللی همچون موضوع تحریم ها، پروندة هسته ای جمهوری اسلامی ایران و گسترش موج بیداری اسلامی در منطقة خاورمیانه اسلامی متأثر از اندیشه ها و آراء آن بزرگ مرد و حکیم، سیاستمدار، عالم و رهبری بی بدیلدر تاریخ تمدن ایران، این سوال مطرح بوده که رسالت دانشگاهیان نسبت به جامعه چیست؟ آیا یک دانشگاه کـاملاً سیاسی مطلوب جامعة ایرانی است و یا در نقطه مقابل آن مدل مدیریت دولتی درعرصه و موضوعات سیاسی با تعریف دانشگاه و رسالت دانشگاهیان از منظر اندیشه های حضرت امام خمینی(س) تطابق دارد؟ در این راستا سعی خواهد شد تا با استفاده از نظریات و اندیشه های حضرت امام خمینی(س) به این سوال اساسی پاسخ داده شود که رسالت نخبگان دانشگاهی نسبت به جامعة خویش چیست و نقش دانشگاهیان ( اعم از اعضاء هیات علمی و استادان، دانشجویان و مدیران عالی دانشگاهها) چه می باشد؟ در این روند ذکر این نکته ضروری است که جهت رعایت حداکثری امانت صرفاً ازمرجع ذیربط یعنی کتاب صحیفةامام استفاده شده و درتفسیر و تبیین آن تلاش خواهد شد تا با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی جامعة امروزی از مصادیق مربوطه استفاده گردد.

 امام خمینی(س) و هزاره جدید؛

  ذات رویه های علمی در عرصة معرفت شناسی پدیده ها به گونه ای است که در مسیر دانش افزایی با گسترش،توسعه و تشدید مطالعه، تحقیق و پژوهش پیرامون هر پدیده، معلومات انسان نسبت به مجهولات وی در خصوص شناخت آن پدیده بیشتر و بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال با مطالعه یک کتاب ، تماشای یک فیلم ، مشاهده یک واقعة در صحنه یا مصاحبه و گفتگو با یک فرد در مورد آن پدیده، موضوع ، شخص یا واقعه ،معلومات فرد نسبت به مجهولات آن بیشتر و با گذر زمان و سپری شدن ایام بویژه پس از یک دوره زمانی خاص بر میزان شناخت فرد و جامعه نسبت به آن موضوع یا شخص افزوده خواهد شد اما اعجاز شخصیت حضرت امام خمینی(س) به گونه ای است که هر چه انسان در مورد شخصیت و ابعاد وجودی ایشان مطالعه، تحقیق و پژوهش می نماید و هر چه زمان به جلو می رود و از دورة حیات آن شخصیت منحصر بفرد عبورنموده و هر چه از آن تاریخ دورتر و دورتر می شویم این واقعیت خود را نشان می دهد که چقدر امام همچنان نزد ما ( چه به عنوان نسل اول انقلاب و چه نسل جدید) ناشناخته تر می ماند و با تحقیق و مطالعه و بررسی ابعاد شخصیتی حضرت امام خمینی(س) به این واقعیت باید اذعان نمودکه همچنان حضرت امام خمینی(س) نزد ما ناشناخته بوده و خواهد ماند و باید سالها و قرن ها بگذرد تا بتوان به عمق وجودی آن شخصیت الهی پی برد اگر چه طی نیم قرن گذشته از آغاز نهضت 15 خرداد 1342 تاکنون نخبگان و اندیشمندان جهان چه مسلمان و سیاستمداران شناخته شده جهان در توصیف ابعاد وجودی این شخصیت استثنایی به بخشی از آثار وجودی ایشان اشاره نموده اند.به عنوان مثال" هنری کیسنجر" مشاور اسبق ریاست جمهوری آمریکا در توصیف حضرت امام خمینی(س) اینگونه اظهار می دارد که هیچ فردی نمی توانست تصمیات او را از پیش حدس بزند او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای ناشناخته شده در دنیا سخن می گفت و عمل می کرد. گویی از جای دیگری الهام می گرفت: ( میر احمد حاجتی 36: 1391) این همان روح مسیحایی آن وجود عالم تاب بوده که امروزه در هزاره جدید و در مسیر تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران اسلامی همچنان خلاء وجودی او بیش از پیش احساس می گردد ویارهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای در پیامی بمناسبت یکصدمین سالگرد ولادت حضرت امام خمینی(س) ایشان را اینگونه توصیف نموده که « نام آور بزرگ معاصر یعنی امام روح الله خمینی (قدس سره) دانشمندی پارسا و خردمندی پرهیزگار و حکیمی سیاستمدارو مؤمنی نواندیش وعارفی شجاعی و هوشمند وفرمانروایی عادل و مجاهدی فداکار بود» و به واقع در پیچیدگی معاملات قدرت و سیاست بازی ها و انواع و اقسام آسیب ها و تهدیدات فرهنگی، سیاسی اجتماعی ، دینی و مذهبی و امنیتی چه در عرصه سیاست خارجی و پویش های سیاسی حاکم بر نظام بین الملل و چه در عرصه داخلی و وجود برخی عوام فریبی ها و عوام زدگی ها حتی در بخشی از عرصه ها و جریانات سیاسی خودی و یا شبه خودی که بیش از دیگران از آنان انتظار می رود که همراه و عامل به آرمان و اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) بوده باشند، چه در تحلیل گفتار و رفتار آنان براحتی می توان به این واقعیت دست یافت که صرفاً در ادعا و ظاهر خود را پیرو آن روح بلند آسمانی می دانند و در عمل و در لحظه های خاص و حیاتی که باید آن اطاعت و پایداری  و وفاداری به آرمان های انقلاب ضرورت دوچندان پیدا نموده ،مشاهده می گردد که انحراف در مبانی نظری و اندیشه های آنان و عمل و اقدام در مسیری خلاف آن جریان اصیل و ناب قرارگرفته ،چه همچون گذشته پیروان واقعی حضرت امام خمینی(س) و میراث داران اصیل و واقعی انقلاب اسلامی ایران بویژه در بخش دانشگاهی و نخبگان علمی ،رسالت واقعی خود می دانند که مانع از تسلط جریان های خارج از جریان اصیل و اصلی انقلاب بر تاروپود انقلاب اسلامی و ایران اسلامی گردند حتی اگر لازم باشد همانند هشت سال دفاع مقدس هستی خود را به پای انقلاب فدا کنند اگر چه متاسفانه امروزه بعضا" میراث خوران جنگ و دفاع مقدس مدعی تر و طلبکارانه تر بوده و میراث داران واقعی عرصه جهاد و دفاع مقدس در بسیاری از عرصه ها به حاشیه رانده شده اند.

امام خمینی(س) و رسالت دانشگاهیان؛

  قبل از تبیین اندیشه و آراء حضرت امام خمینی(س) در خصوص نقش و رسالت نخبگان دانشگاهی نسبت به جامعة اسلامی و انقلاب اسلامی ایران لازم است به این نکته اشاره شود که منطق دانشگاه شامل مفهومی فراتر از یک محیط علمی با درجه و کلاس بالاتر از دبیرستان و فراگیری در مرحله دانش آموزی است و آنچه که به دانشگاه هویت خواهد بخشید نه وسعت در جغرافیا یا تعدد و تنوع در دانشجو و مقاطع و رشته های تحصیلی که این صرفاً اگراندیسمان عنوان فضای دانش آموزی است در یک جغرافیای گسترده تر و لذا در تعبیر و مفهوم دقیق تر هویت دانشگاه برگرفته از شاخص ها و ویژگی هایی خاصی است که همان رسالت دانشگاه نسبت به جامعه و نسل بشریت و جامعة خویش و نقش و کارکرد آن در اعتلای جامعه و ملت ها بوده و می باشد که در این راستا می توان رسالت نهاد دانشگاه از دیدگاه حضرت امام خمینی(س) را در موارد ذیل جستجو نمود:

 انسان سازی؛

بدیهی است که هر سازمان و نهادی هدفمندی خاصی را دنبال می نماید ولذا درساخت سازمان ها، گروههاونهادها،این اهداف است که ساختارها را دترمینه می کند.در این راستا مهمترین، والاترین ، اصلی ترین و هدف اول دانشگاه از منظر حضرت امام خمینی(س) انسان سازی است . ایشان در نگاه اول این رسالت را برای دانشگاهیان تعریف نموده و می فرمایند: « شما دانشگاهیان کوشش کنید که انسان درست کنید. اگر انسان درست کردید مملکت خودتان را نجات می دهید» (حسنعلی احمدی فشارکی، 199، 1383) این رسالت نه منحصر به دانشگاه ایرانی یا دانشگاه اسلامی یا انقلابی بوده بلکه بیان امام از یک اطلاق عام برخوردار بوده و در تبیین این رسالت می فرمایند: « دانشگاه در هر کشوری ... نقششان این است که انسان درست کنندو مأمور ساختن انسان هست دانشگاه . از دانشگاه ممکن است یک انسان پیدا بشود که یک کشور را نجات بدهد و ممکن است که یک انسان پیدا بشود که کشور را به هلاکت بکشد. این نقش مهمی در دانشگاه است»(  صحیفه امام جلد 8  ،93-1379). با توجه به این رسالت مهم حال این سوال اساسی مطرح است که با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نوع سیاست های کلان تعریف شده و اعمال شده بر جامعه دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران اعم از دانشگاههای دولتی، آزاد اسلامی، غیرانتفاعی؛ علمی کاربردی و پیام  نور دردوران گذشته بویژه در وضعیت حاضر توانسته است این رسالت را عملی سازد و به چه میزان در تحقق این هدف موفق بوده است

 دانشگاه نهاد  تحول ساز؛

  گفتمان حضرت امام خمینی(س)در مدیریت جامعه در تمامی ابعاد شکلی و محتوایی کاملاً متأثر از نوعی زبان قرآنی است و به اعتقاد کارشناسان زبان سیاسی حضرت امام خمینی(س) تا حدود زیادی الگو برداری از زبان قرآن است ( ابراهیم برزگر 166: 1390) در قرآن تغییر هر جامعه را منوط به خواست و اراده آن ملت دانسته که تغییر وضغیت وسرنوشت هر قومی منوط به خواست و وجود اراده تغییر در درون همان قوم یا ملت است و این تغییر باید درون زا و با جوشش درونی لایه های اجتماعی آن جامعه بوده و طبیعی است که طلایه دار این تغییر، قشر فرهیخته جامعه و در رأس آن دانشگاهیان می باشد. براین اساس حضرت امام خمینی(س) رسالت دانشگاه را تحول سازو منشأ تغییر آفرین جامعه دانسته و لذا در بررسی بیانات و نوشته های ایشان به کرات مشاهده می شود که آن رهبر فرزانه و عالم حکیم به مناسبت های مختلف در خصوص نقش و جایگاه دانشگاه در ترسیم مسیر و وضعیت آینده ملت و کشور هشدار داده وحتی در یک بیان اختصاصی در وصیت نامة جاودانه ایشان نیز در بند «و» آن به این مسئله اشاره نموده و می فرمایند: از توطئه های بزرگ آنان چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام؛ به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاه هاست که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است... و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش های خودی منحرف کنند و به سوی شرق و غرب بکشانند. ( صحیفه امام 418: 1379)

  حضرت امام در این هشدار به یک موضوع بنیادین و اساسی اشاره نموده و آن مسئله توطئه سیاست بازان پیوسته به شرق و غرب است که به نحوی قشر پیشرو و نهاد توسعه ساز کشور یعنـی دانشگاهیـان و دانشگاه را هدف گیری نموده تا از این طرق بتوانند سرنوشت ملت ها را آنگونه  که خود می خواهند رقم زنند ( حسنعلی احمد ی فشارکی 37: 1386) با ایـن تفـاوت که این نفوذ در هر دوره و مقطع زمانی می تواند در شکل خاص خود و متناسب با شرایط زمانی و با گفتمان جدیدی شکل خواهد گرفت واین وظیفه نخبگان واستادان دانشگاه است که در این راستا هوشیاری کامل بخرج داده ودربازی قدرت، این مسیر نفوذ را مسدود سازند چراکه هر آنچه تغییر و تحولی که لازم است در جامعه صورت پذیرد منشأ و مبدأ آن از دانشگاه شروع خواهد شد و اگر نقطة صفر آن که باید از نهاد دانشگاه آغاز شود در مسیری غیر از بردار اصلی و همسو و هم جهت با آن در یک تطابق عینی و صددر صدی تعریف و اجراء نشود تا ثریا رود دیوار کج و لذا حضرت امام (س) در این راستا براین اعتقاد بودند که « از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود. دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند می کند و دانشگاه غیراسلامی و دانشگاه بد، یک ملت را به عقب می زند.» (صحیفه امام 64: 1379)و لذا سعادت،پیشرفت و تعالی جامعه و در نقطه مقابل شقاوت،عقب ماندگی و سقوط یک جامعه درگرو دانشگاهها می باشد. 

قیام در مقابل انحرافات؛

 از لحاظ تئوریک و در تحلیل جنبش های دینی، ملی و یا فرهنگی ویا انقلاب ها، آفت انحراف در اهداف، روش ها و رویه ها یک تهدید بالقوه محسوب می گردد که عموما پس از یک مقطع زمانی خاص،جنبش ها و یا انقلاب ها به تدریج دچار آن آفت خواهد شد و لذا حفظ و تداوم هرانقلابی مهمتر از اقدام برای شروع یک انقلاب است. چه بسا در گذر زمان و تغییر و تحولات فردی اجتماعی در سطح فروملی ، ملی و بین المللی و ورود متغیرها و مؤلفه های جدید در زندگی فردی و جامعه، بویژه با خروج طبیعی وتدریجی نسل اول از صحنه انقلاب به علت شهادت و مجاهدت ها، گذر زمان و فرسوده شدن یا ریزش ها و یا خانه نشینی های ناخواسته پنهان و نادیده گرفتن کادرهای اصلی انقلاب و میـراث داران واقعی آن و یا به لحاظ تغییر در شرایط منطقه ای و یا نظام بین المللی و افزایش شدت منازعه ( و تعییرات احتمالی در باورها، ارزش ها و هنجارها و ورود اندیشه های انحرافی) مسیر انقلاب را دچار آسیب و انحراف می نماید. در این روند نقش دانشگاهیان و نخبگان دانشگاهی در تمامی ارکان دانشگاه اعم از اعضاء هیات علمی، دانشجویان و مدیران عالی به عنوان پیشگامان جوامع یعنی اقشار فرهیخته و روشنفکران آن جامعه است که با تشخیص دقیق، صحیح و به هنگام، زمینه های انحراف چه با منشأ برون مرزی و یا با بن مایه های درون سیستمی و بعضاً شبه خودی ها اصلاح مسیر نموده و از بروز هر گونه انحراف در مسیر انقلاب ممانعت نمایند. در این راستا حضرت امام خمینی(س) می فرمایند: « وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستان ها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استدلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.» (صحیفه امام 430 :1379)واین رسالتی استکه مشمول مرور زمان نشده و ضرورت دارد تا دانشگاهیان در این عرصه نقش پیشتازی را ایفا نمایند. 

تأمین آینده کشور؛

  توسعه و بالندگی یک ملت منوط به وجود برنامه، سازمان لازم و مدیریت منابع وابزارهای توسعه است. در بررسی این موضوع می توان به تاریخ کشورهای متعددی اشاره نمود که علیرغم برخورداری از ابزار توسعه همچنان در مسیر توسعه ناکام مانده واز بکارگیری سرمایه های ملی و اجتماعی خود دراین مسیر عاجز بوده و در نقطه مقابل چه بسا ملت هایی که علیرغم فقدان بخشی یا تمامی ابزاری توسعه، به علت برخورداری از سطح قابل قبولی از وجودتفکر توسعه، مسیرتعالی و پیشرفت  را طی نموده و از توسعه همه جانبه برخوردار می باشند.در این فرآیند دانشگاه و دانشگاهیان به عنوان موتور متحرک توسعه محسوب شده و رسالت تأمین آتیه و آیندة کشور را بعهده داشته و لذا رویکرد حضرت امام خمینی(س)نسبت به دانشگاه نوعی آینده نگری و آینده پژوهی و تأمین آینده و نقش دانشگاهیان به عنوان نهادی برای جهش به سوی آینده و نه صرفاً رضایت به وضع حال و بسنده کردن به موقعیت فعلی بوده و لذا دانشگاه در این مسیر نقش پیشتازی را بعهده داشته و با توجه به چالش ها و فرصت های فراروی ملت در مسیر توسعة کشور از سوی دانشگاهیان به عنوان قشر آینده ساز مطرح شده است و کارکرد دانشگاه را فراتر از تربیت نیروی اداری و ادارة وضع حال کشور دانسته و به این نکته اشاره می کنند که « دانشگاه باید عالم درست کند نه اداری، اداری یک مسئله کوچکی است، حالا یک احتیاجی هست. البته باید برود آنجا اما دانشگاه باید عالم درست کند. دانشگاه باید اشخاص را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت، اداره کند از حیث فرهنگ » ( صحیفه امام جلد 12،27 : 1379) در این روند مسئولیت و رسالت دانشگاه ترسیم چشم اندازی مطلوب ،برنامه ای بلند مدت و هدفمند، اهداف تعریف شده در تمامی عرصه ها و حرکت در این مسیر برای تعالی جامعه است اگر چه در آموزه های دینی ما هم بر این تأکید شده که در امور دنیوی خود چنان عمل کنید که قرار است صدسال دیگر زنده باشیدو لذا رسالت دانشگاه فراتر از نقش یک کابینه یا دولت است که خود را در یک برنامه پنج یا بیست ساله محصور سازد و این رسالت دانشگاه است که  فراتر از این مقاطع زمانی به کشور وآینده ملت توجه نموده و برنامه یکصدساله کشور را با بررسی های علمی، عینی ، دوراندیشانه، و تفکری استراتژیک در تمامی عرصه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی طراحی و ارائه نمایند و این رسالتی است که از عهده سایر نهادهای کشور ساخته نیست، بماند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برخی از دولتمردان دانشگاهی حتی از کنار برنامه های مصوب پنج ساله یا بیست ساله گذشتند و بعضاً آن را نادیده گرفتند و سکوت ما جامعة دانشگاهی در این عرصه نیز مزید بر علت شده تا دانشگاههای ایران از این رسالت خویش غافل بمانند.

نتیجه گیری؛

  اینک باگذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اگر چه امام خمینی(س) در میان ما نیست اما اندیشه و تئوری های ایشان به عنوان یک دکترین و بمثابه صراط اصلی فراروی ما بوده و خواهد بود. دانشگاههای ایران تجربه ای به طول سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بهمراه خود دارد و دیگر این یک سوال انحرافی است که دانشگاه باید یا نباید سیاسی و یاغیر سیاسی باشد؟ و یا اینکه دانشگاه را محصور و محدود به دانش افزایی و دانشوری نموده و اگر چنین شود یک تقلیل گرایی فاحش صورت گرفته است. امروزه دانشگاه به عنوان موتور متحرک توسعه کشور و سکان دار تحولات این مرزوبوم مطرح بوده و برمدیران عالی نظام آموزش عالی کشور است که در سیاست های کلان آموزشی با یک ارزیابی دقیق و عینی از آنچه بر فضای دانشگاهی جمهوری اسلامی ایران حاکم است میزان تطابق و هم راستایی دانشگاهها با آرمان هاو اندیشه های حضرت امام خمینی (س)مورد ارزیابی قرار گرفته و در افق و چشم انداز تعریف شده که در آراء و اندیشه ها و آرمان های ایشان متبلور است گام برداشته شود. 

منبع مرتبط:

وحدت حوزه و دانشگاه

دانشگاه و استقلال فرهنگی

امام پشیتبان دانشگاه

. انتهای پیام /*