توجه ما به مسئله اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سه جهت معطوف شد: اوّل اینکه امام خمینی پایه گذار اصول اساسی سیاست خارجی حکومت اسلامی ایران سیاست جدید در عصر حاضر است. ثانیاً توصیه های سیاسی و نظرهای ایشان نسبت به سیاست خارجی و برنامه اساسی ایدئولوژی اسلامی از یکسو مخاطبین امام را معین می سازد و از سوی دیگر روشن کنند میزان علمی و پایدار بودن افکار سیاسی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران است.

ثالثاً مراجعه به افکار سیاسی امام خمینی بخصوص در مسائل اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در انتخاب و کاربرد کل برنامه های سیاست خارجی جمهوری تاجیکستان نسبت به ممالک اسلامی نتیجه خوبی خواهد داد.

امام خمینی در یکی از وصایای خویش مخاطبانش را به صراحت مشخص و نوشتند که:  «... و آنچه لازم است تذکر دهم آنست که وصیت سیاسی- الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جامعه اسلامی و مظلومان جهان در هر ملّت و مذهب می باشد ...» پس مخاطبین امام خمینی به طور اجمال بدینصورت است یعنی نام ملّت ایران، کل مسلمانان جهان، مظلومان جهان در هر ملّت و مذهب.

این مشخصات براساس قرآن (سوره 6 آیه 92. سوره 42 آیه 7) بوده و اغلب وصیتهای امام خمینی چنانکه فقها و سیاستمداران ایرانی تصدیق می نمایند برای همگان یعنی هم برای ملت ایران و هم برای جامعه ملل اسلامی و مظلومان جهان است. همینطور داهی انقلاب اسلامی علاوه بر ملت ایران، جامعه مسلمانان و مظلومان جهان را در هر ملّت و مذهب مورد خطاب خود قرار داده و البته خواهیم دید که هم ظاهر و هم از باطن این خطاب طبیعت مشروطیت و منطقی را داراست. و از دیدگاه فقه اسلام خطابها و وصایای سیاسی امام دارای مضامینی اصلاحی است. امام مصلحی است که احیاگر مکتب انبیاء الهی است آن هم در جهانی که شرک و کفر با تمام امکانات و سعی همه نیروهای مذاهب را محاصره کرده اند او با تمسک به بت شکنی ابراهیم خلیل، و قاطعیت موسی کلیم و حلم عیسی مسیح و با تکیه بر حکمت لقمان و با پشتوانه از اقیانوس بسی ژرف و عمیق معرفت پیامبر اکرم و اهل بیت طاهرینش صلای توحید سر داد و از میان راه، نه گامی به عقب نشست و نه لحظه ای تردید کرد. امام خمینی در یکی از خطابه های خود وظایف و اهداف سیاسی وزرای خارجه را در مرحله نزدیک و دور مشخص کرده منجمله تأکید می کند که سفارتخانه ها و وزارتخانه ها در امور خارجی قبل از هر چیز حفظ استقلال و منافع جمهوری اسلامی را بنمایند. امام می فرمایند: که در بهتر کردن روابط کشورهای اسلامی سیاستمداران باید بکوشند تا کل مسلمانان جهان متحد شوند. او می گوید وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد این است که مسئولیت شما بسیار زیاد است چه در اصلاح و تحول وزارتخانه ها و سفارتخانه ها و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دُولی که قصد دخالت در امور کشورها را ندارند و از هر امری که از وابستگی در همه ابعادی که دارد بطور قطع احتراز نمایید و باید بدانید که وابستگی در بعضی امور هر چند ممکن است ظاهر فریبنده ای داشته باشد یا منفعت و فایده ای در آن حال داشته باشد لیکن در نتیجه، ریشه کشور را به تباهی خواهد کشید و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.

چنانکه می بینیم توصیه امام خمینی به وظایف دولتی سفارتخانه ها، کنسولگریها و دیپلماتهای ایرانی که در دولتهای دیگر فعالیت دارند تبلیغ اسلام است. امام در نطق خویش در چهارم ژانویه 1981 در حضور دیپلماتهای ایرانی در این باب بروشنی تأکید نموده و بطور مخصوصی خاطر نشان کرده است که دیپلماتهای کشور اسلامی ایران برتر از دیگر سفیران و دیپلماتهایند و آنها باید در هر جا که باشند اسلام را تبلیغ نمایند این عقیده بعدها خیلی تکمیل تر شده و عاقبت از زمره وصیتهای سیاسی امام بر دیپلماتها و بخصوص بر وزرای امور خارجه در آمد. شک نیست، سفارتخانه های جمهوری اسلامی در کشورهایی که وجود دارند طبق وصایای سیاسی امام فعالیت می کنند و تا حدی که بر من معلوم است از راه امام در این زمینه دور نشده اند. وجود نشریات تبلیغی، فروشگاه کتاب و روزنامه ها و غیره از جمله اقدامات سفارتخانه ها است. واقعاً در این رابطه امام خمینی در یکی از وصایای خویش پیرامون داشتن نشریات تبلیغی در سفارتخانه ذکر فرموده است: باید وزارت خارجه کوشش کند سفارتخانه ها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهره نورانی اسلام را برابر جهانیان روشن نمایند.

مفهوم عمیق تر این رهنمود از جانب سیاستمداران اروپایی همان است که بعضی از متخصصین آن را صدور انقلاب اسلامی دانسته اند واقعاً مسئله صدور انقلاب اسلامی پس از شعار نه شرقی و نه غربی در دائره افکار سیاسی رهبر انقلاب اسلامی ایران، وصیت خیلی جدی و مهمی است، زیرا امام خمینی پیاده کردن خواسته های اسلامی را در ممالک دنیا قطعی می داند. خود و طرفدارانش تبلیغ مذهب اسلام را از اهداف اساسی سیاست خارجی دولت اسلامی ایران دانسته اند و بارها بخصوص در اوقات اخیر تصدیق نموده اند که تبلیغ اسلام در ممالک دیگر نباید از طریق تهدید و اجبار باشد، بلکه باید صدور انقلاب اسلامی تنها با یک راه یعنی از راه تبلیغ صورت گیرد از جمله در قضیه افغانستان مشاهده می شود که نظریه ها و پیشنهادهای امام خمینی تنها راه حل مشکل افغانستان خواهد بود. باید یادآور شد که اساس اصول مذکور عبارت از عقیده جهاد است که در اغلب نطقهای امام خمینی آورده شده است. امام، کشور ایران را مملکت نمونه اعلام کرده و باور داشت که تمام ممالک جهان پس از این از راه ایران دنبال ایران خواهند رفت و برنامه ها و اصول حکومتی را در سیاست و دولت داری از دولت اسلامی ایران اقتباس خواهند کرد.

مسلّم است چنانکه گفتیم زورآوری و تهدید در گسترش اهداف اسلامی بر سیاست خارجی حکومت ایران روشهای چندان معمول نیست. این را می توان در مناسبات بین ایران و جماهیر آسیای مرکزی بخصوص با جمهوری تاجیکستان که در آنجا بحران سیاسی حکمفرماست کارساز دانست.

راه اساسی در اینکار پایدار کردن همکاری و مناسبات دولتی با تمام کشورهای دنیا بدون توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی آنها و البته در جهت تأمین استقلال ملّی ایران است. امام خمینی همچنین در امور خارجی و دیپلماتیک برنامه حفظ استقلال ملی را از عمده ترین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانسته است و همراه با این مسئله باید گفت که نظر امام خمینی سبت به حفظ استقلال کشور و ملّت اسلام این روزها مورد توجه خاصی است و این طرز کاربرد سیاست را امروز نیز در عملکرد و مواضع سیاستمداران و وزارت امور خارجه ایران مشاهده می توان کرد. پوشیده نیست که امام خمینی تنها یک شخص عارف و فقیه نبوده بلکه بی شک از شخصیتهای سیاستمدار و دانشمند علوم تاریخ و جامعه شناسی نیز هست و اساس علوم انسانی را از نگاه اسلام و شریعت به غایت آموخته و بی علت نیست که شعار مشهور امروز نه شرقی و نه غربی را از جهت سیاسی در مسائل روابط بین الملل خوب بررسی و حتی آنرا پیاده و قابل اجراء کرده است. به قصد آموزش و بهره گیری بیشتر از وصایای سیاسی و گفته های امام مفهوم نه شرقی و نه غربی را اغلب فقها و سیاستمداران ایران نه مانند ناظر بیطرف بلکه طرفدار و حمایتگر این شعار مطرح کرده اند زیرا ایشان واقعاً باور دارند که تمام مسلمانان و مستضعفین جهان از راه امام خواهند رفت و امام برای ملّت ایران بی حد عزیز و معتبر و نصایح ایشان امری تاریخی شده است و به گفته اندیشمند محترم سید علی قادری: «این باور و ایمان را اگر چه یک حالت اساسی و دریافتی دارد و این عزّتی که خداوند به ما و ملّت ما (ایرانیان) و مسلمانان جهان در این عصر عطا فرموده به واسطه نفس قدسی آن بزرگمرد بوده است و ما هم حیات سیاسی و عزت خود را مدیون او می دانیم.» بی شک می توان گفت شعار سیاسی مورد نظر اساس منطقی و کلامی استواری را داراست و آن این است که امام در مسائل روابط بین الملل گاهی به صفت فقیه مصلح، گاهی همچون سیاستمدار عالی و گاهی به صفت فیلسوف موصوف است. از دیدگاه سیاست شناسان و فقیهان ایران، امام خمینی از احیاگران بی مانند و تواناست و بگفته ای در قرن معاصر اسلام را از هضم شدن و حذف شدن در صحنه اندیشه های شرقی و غربی جهان نجات داد و دوباره آن را احیاء کردند.

چنانچه فقها و سیاست شناسان ایران تصدیق دارند با مراجعه به آثاری چون ولایت فقیه، اعلامیه، مصاحبه ها و کتابها مفهوم نه شرقی و نه غربی بیش از سیصد بار استفاده شده و واژه استقلال در معنای واقعی خود مطرح شده است. مفهوم نه شرقی و نه غربی تنها یک شعار سیاسی نیست، بلکه همچنین مفهومی فرهنگی و استراتژیکی است که مقام رهبری تقریباً در کل عرصه های سیاسی و دولتی کشور ایران مطرح کرده است.

این شعار از لحاظ اهمیت قلب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، بی سبب نیست که پیرامون نفوذ به این شعار در مردم ایران یکی از دانشمندان ایران چنین گفته است. «این شعار چنان نفوذی بر کل سیستم دارد که اگر آنرا از سیستم حکومتی ایران حذف کنیم ماهیت آنرا قلب کرده ایم ... بنابراین علاوه بر آنکه شعار نظام است، استراتژی نظام نیز بر آن مبتنی است.

خطا نخواهد بود اگر بگوییم انقلاب اسلامی در ایران همین تناسب موجود را در صحنه روابط بین المللی تا حدی ایجاد نمود و ایدئولوژی نه شرقی نه غربیِ نیروهای سیاسی و ایدئولوژیک بود که به سیاست خارجی ابرقدرت هایی چون اتحاد شوروی و آمریکا تأثیر جدی گذاشت. سیاست خارجی آمریکا از روزی که انقلاب ایران بوقوع پیوست خیلی ساکن بود، یعنی از ابتدا تاکنون مخالف انقلاب ایران بوده و هست. امّا در اتحاد شوروی نسبت به انقلاب اسلامی در همان دوره ای که انقلاب شده بود فکر و عقیده یکسان نبود یعنی نه تنها در رده های پایین دولتی بلکه در مقام رهبری شوروی نسبت به انقلاب اسلامی عقاید دگرگون می شد و تا مدّتی ماهیت این واقعه بزرگ سیاسی و اجتماعی را در ایران درک نکرده بودند برعکس اینها حکومت جوان اسلامی ایران در مسائل روابط بین الملل برخلاف ایدئولوژی بلوکهای شرق و غرب، ایدئولوژی جدید یعنی شعار نه شرقی و نه غربی را در جهان اعلام کرد و پیوسته در کار سیاست و دولتمداری اعمال نمود. امام خمینی و نزدیکان ایشان کوشش زیاد به خرج دادند تا حاکمیت خویش را نه تنها از تأثیر نیروهای بیرونی حفظ کنند بلکه آن را در تمام سرزمین های ایران استوار می کردند و هویت ملی را از دست نداده در صحنه روابط بین المللی تدریجاً خارج از تأثیر بلوکها شدند. حکومت ایران تبلیغ کرده و می کند که اگر ملّت خویش را بر سرزمین خود متکی و مستقر و معتقد به هویت ایرانی - اسلامی نکند. هویتش نخواهد ماند و اگر هویت نداشته باشد رابطه سلطه گران با او مثل رابطه گرگ و میش خواهد شد.

مقصود از ایدئولوژی نه شرقی و نه غربی آن بود که امام خمینی سلطه دیگران را نمی پذیرفت و امروز نیز شعار نه شرقی و نه غربی پابرجاست و این شعاری اساسی در ایدئولوژی سیاست خارجی حکومت ایران است، وزارت امور خارجه ایران همیشه تأیید بر آن دارد که ملّت ایران سلطه بیگانه را نمی پذیرد و از استقلال خویش چشم پوش نیست و به هیچ حاکمیت خارجی تن نخواهد داد. و در روابط بین الملل کوشش دارد تا ایدئولوژی خود را بکار بندد بدون آنکه آن را به کسی تحمیل کند هر چند که می بینیم بسیاری از کشورها بخصوص غربیان تا حال ایدئولوژی نه شرقی و نه غربی را در شک و شبهه می بینند.

در ایدئولوژی امور خارجی جمهوری اسلامی ایران نه تنها شعارهای اسلامی و تبلیغ نقش مهمی دارد بلکه همراه با آن شعارهای ملّی ایرانی یا ایران دوستی که در عهد شاه محسوس بود، در وصیتهای سیاسی امام البته همراه با تعلیمات اسلامی جایگاه مرکزی پیدا نموده است. امام همیشه روی این مسئله تأکید خاص می کند، وی به جوانان ایران تأکید می نماید که قوم ایرانی می تواند عالم را از قدرتهای بیگانه رها کند و تنها ایرانیان قادرند که اسلام را در تمام دنیا احیا نمایند. در خطابه خویش که در مورخه 21 مارس 1980 به مردم ایران داشت گفته بود که ایرانیان باید اسلام را در کل جهان گسترش دهند و این از وظایف اساسی این ملّت است. از این رو وارثان و طرفداران امام خمینی ساخت دولت اسلامی ایران را در جهان بی نظیر می دانند همانطور که گفتیم حفظ استقلال ملی و مذهبی اساس برنامه های سیاسی خارجی جمهوری اسلامی ایران است که امام خمینی احیاء کرده است: «توصیه اینجانب به مسلمین و بخصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر آنست که در مقابل این توطئه ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقین را مأیوس نمایند.» چنانکه می بینیم امام خمینی تضعیف قدرت سیاسی مخالفین را از نزدیکترین وظایف مردم ایران برشمرده است. در گفتارها و وصایای زیاد امام خمینی ملّت ایران و بخصوص حکومت تازه اسلامی همچون نیروی اصلی و پیش برنده جامعه انسانی مورد بررسی قرار گرفته، و امام در مراجعه به ممالک اسلامی توصیه دارد که مسلمانان دنیا در کار دولتداری و سیاست از ایرانیان الگو بگیرند چنانچه او فرموده است: «به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی ایران و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و به حکومتهای خود در صورتی که به خواست ملتها عمل نکنند برای آنها سر فرود نیاورید و با تمام قدرت آن دولتها را به جای خود بنشانید.» و در جای دیگر نوشته است وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید منتظر آن نباشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان با قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی تحفه بیاورند. این گفته های امام روشن است او مسلمانان دنیا را برای بدست آوردن استقلال کشور خویش دعوت می کند و باز در جای دیگر این مراجعه را قطعی کرده کل مسلمانان جهان را به جنگ و جهاد دعوت نموده است: «ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید.» این نمونه های قاطع و وصیتهای سیاسی امام خمینی در سالهای اول انقلاب اسلامی معمول بودند و این بی سبب نیست زیرا وصایای امام به آن هنگام که دولت جدید اسلامی ایران شکل می گرفت قدرتی ایدئولوژیک داشت. خطابهای امام خمینی به مسلمانان جهان حالا هم همین جهت ایدئولوژی را داراست و سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف وصیتهای امام را همچون شعارهای سیاسی و ایدئولوژی خاص جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار می دهند.

«من اکنون به ملتهای شریف و ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر وابسته است بلکه بصیرتی است که خداوند بر آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدار و پایبند باشند.» چنانکه می بینیم امام خمینی به عنوان یک احیاگر اسلام فرموده است که تمام سیاست و حرکتهای اجتماعی عالم باید از شعار نه شرقی و نه غربی رنگ بگیرد و او مخصوصاً نشان داده که این مفهوم همچنین باید زمینه استوار خارجی داشته باشد تا موضوعیت بیابد. باید ریشه اعتقاد اصیل اسلامی و ریش مبانی فکری، نظامی و سیاسی اسلامی نیز داشته باشد و اینست که امام خمینی کل سیستم موجود و سلطه های بیگانه را برای ایران بیگانه خوانده و در امور سیاست خارجی و مناسبات بین الملل تمام آنها را رد نموده است.

از نگاه امام خمینی اسلام در سیاست و ایدئولوژی قانون اصلی بشر است و آن برای کل عالمیان ارسال شده است.

در دایره وصایای سیاسی امام خمینی نصیحت او به گروه های مخالف دولت نوبنیاد اسلامی جای مخصوصی را داراست. او خطاب به آنها تأکید می نماید که در زندگی راه اسلام را پیشه کنند و توبه و تضرع نموده و به کشور خویش بازگردند. او می گوید: من به شما اصحاب گروهکها چه آنان که به چپ گرایی معروفند گرچه شواهد و قرائنی دلالت دارد که اینان کمونیست امریکایی هستند و چه آنان که از غرب ارتزاق می کنند و الهام می گیرند و چه آنها که با اسم خودمختاری و طرفداری از خرد و کوچک دست به اسلحه برده و مردم محروم کردستان و دیگر جاهای این کشور را از هستی ساقط کرده اند و مانع از خدمات فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و بازسازی دولت جمهوری در آن استانها می شوند مثل حزب دمکرات، کومله بر آنها وصیت می کنم که به ملت بپیوندند و تاکنون تجربه کرده اند که کاری جز بدبخت کردن اهالی آن مناطق نکرده اند و نمی توانند بکنند یا در جای دیگری می گویند: «نصیحت و وصیت من به گروه ها و اشخاصی که در ضدیت با ملّت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت می کنند من به شما نصیحت می کنم دست از این کار بی فایده و غیرعاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید و در هر جا که هستید اگر به جنایتی دست نزده اید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند با شماست و او ارحم الراحمین است و جمهوری اسلامی و ملت از شما انشاءالله می گذرد و اگر دست به جنایتی زده اید حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید و در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و به کار دیگری مشغول شوید که صفا در آنست. همین مضمون و همین هدف در وصیتهای امام خمینی به جوانان ایرانی همیشه اظهار شده است امام می فرماید: «نصیحت مشفقانه من به شما جوانان و نوجوانان (هواداران گروهک ها) داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید و با محرومین جامعه که با جان و دل به صورت دلسوزانه به جمهوری اسلامی خدمت می کنند متحد شوید و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملّت از شر مخالفین نجات پیدا کند و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید.

امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در نطقها و گفتارهای خویش عمده ترین برنامه سیاست خارجی کشور را معین ساخت که آنها را بصورت زیر می توان خلاصه کرد.

1- حفظ استقلال ملی و منافع ارضی کشور از هر گونه دخالت نیروهای بیگانه.

2- خدمت نمودن برای ایران مستقل و آزاد هم در بیرون و هم در داخل.

3- استوار کردن سلطه خاص ملت ایران نه شرقی و نه غربی و نپذیرفتن سلطه های بیگانه.

4- پایدار کردن روابط بین همدیگر با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ایران را ندارند.

5- گسترش روابط با کشورهای اسلامی و دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان.

6- دعوت به وحدت و اتحاد دولتهای اسلامی.

7- تبلیغ اسلام ایرانی در ممالک اسلامی تا اینکه بگفته امام چهر نورانی اسلام برای جهانیان روشن شود. اصول و برنامه های احیا شده از جانب امام خمینی نسبت به امور خارجه و دیپلماسی ایران که در فصل دهم از ایران ثبت شده است به عنوان سیاست خارجی در قانون نامه جمهوری اسلامی ایران است. و اگر برنامه ها و روشهای سیاست خارجی حکومت ایران را از دیدگاه قانون اساسی این کشور تحلیل نماییم، می توانیم آنها را به دو گروه تقسیم کنیم:

گروه اول: برنامه و روشهایی که برای روابط بین الملل کشورها هستند اینگونه برنامه ها و روشها در اکثر قوانین اساسی دولتهایی با دمکراسی ثبت شده است مانند برنامه ها و رعایت حقوق فردی، طرد دخالت کشورهای بیگانه در امور داخلی کشور، برنامه استقلال ارضی کشور، برنامه های روابط دوستی ممالک همجوار، تأمین پناهندگی سیاسی به اشخاص، کمکهای بشر دوستانه و امثالهم اینگونه برنامه ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی به صورت عمیقی مورد نظر بوده اند و جهتگیری علیه حقوق بین المللی ندارند.

گروه دوم: برنامه و روشهایی که از اسلام، قرآن و از وصایای سیاسی امام خمینی و همچنین از آثار فقها گرفته شده با ماهیت اسلامی خویش در سیاست خارجی دولت از عمده ترین روشها و اصول این کشور محسوب می شود. همانطور که مشاهده شد وصایای سیاسی امام خمینی بعداً برای دولت و ملت ایران حکم قانونی را گرفت.

شعار نه شرقی و نه غربی پایه گذار دولت جدید اسلامی هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی شعار اصلی شده و به معنی استقلال مردم و دولت در قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران ثبت گردیده است.

منابع:

1- قرآن کریم.

2- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران- تهران، 1371.

3- مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز- سال چهارم، دوره دوم شماره 10، 1374.

4- مخاطبین در وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی- تهران، 1371.

5- برنامه کلان توسعه اقتصادی- اجتماعی سیاسی- فرهنگی آقای خاتمی ویژه هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری. اردیبهشت 1376.

.100 -61 s ,1994 ,.M .idolovs anseV :.( doverep yinlaistifoen ).nari vfilbupseR yoksmalsi ayistutitsnoK .1986 ,.M .dzu eo -2 .ogoksvokhcark :uy .I ayiratnemmok I dovereP .naroK

.1989 ,.n .ikoru i inihcirp .1979 -1978 ayistulover ayaksnarI

1985 m .( 1983 -1979 )IRI ayitamolpid I akitilop ayaynhsenV .G .a vosayram

1990 ,.m cizQ v inzizd yondoranudzdem imelborp einlautka //.ekotsov mok -snamlusum an QHSS efitilop v rotcaf yifsehcitilop onzoigileR .F .v rehciC

.1992 ,.M .( 1989 -1979 )IRI avts nevohkud ogok -stiihs afitilop ayaynhsenV N ,imetaF

منبع: مجله حضور، شماره 23، ص 122 - 135

 

. انتهای پیام /*