سلام بر آنکه خداوند بر پیشانیش مهر «انما ولیکم» را حک کرد؛ سلام بر آنکه منطق، درایت و علمش، حتی مخالفینش را به «لو لا علی» وا داشت؛ سلام بر آنکه شیعه را مستدل و مبرهن به «سلونی» کرد که تا قیامت حقانیتش بر همگان روشن باشد.

سلام بر داماد پیامبر؛ همان که در علم اعلم، در فضل افضل، در جود اجود، در زهد ازهد، در شجاعت اشجع، و در قضاوت اقضای همگان بود؛ همانی که خداوند ندای بر پاکیش را، با «سدالابواب الا بابه» سر داد و او را مزین به «یطهرکم تطهیرا» کرد؛ سلام بر علی علیه السلام. شناخت هر کسی مبتنی بر صفاتی است که در رفتار او ظاهر می گردد. انسان های خوب محل بروز صفات حمیده ، و انسانهای بد محل بروز صفات رذیله می باشد. برای شناخت این گونه صفات، اعم از صفات جسمی و خصال روحی، ناگزیر باید از روش مشاهده و تجربه یعنی همان روش مطالعه در علوم طبیعی استفاده نمود. زیرا شناخت خصال روحی برای انسان امری مجهول است و تنها از آثار آن، که در رفتار انسان ظاهر می شود می توان به وجودشان پی برد. این شناخت در انسانهای عادی امری راحت تر از انسانهایی است که در دارای مقامهای بلند هستند.

شناخت امیرالمومنین علی علیه السلام چه از نظر صفات جسمانی و چه از نظر خصال روحی، از اموری است که هر کسی را سردرگم می کند و هر چه انسان جلوتر میرود میزان حیرانی و سر گردانی او نیز بیشتر می شود. زیرا صفات حمیده و سجایای بلند مرتبه ای که در وجودشان نهفته است نه تنها برای ما، بلکه برای ملائکه مقرب الهی نیز مجهول است. گر چه او بشر بود ولی ملکات نفسانی او را در هیچ بشری نمی توان یافت. بشر بود ولی نه آن بشری که مردم بتوانند او را با خود مقایسه کنند. «نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لَا یُقَاسُ‏ بِنَا أَحَد». (بحارالانوار.ج22.ص 406) و در یک کلام علی علیه السلام مظهر العجائب‏ و مظهر الغرائب‏ است؛ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَظْهَرَ الْعَجَائِب»‏. (اقبال الاعمال، ج 2،ص 609)

در این نوشتار در آستانه 13 رجب نه برای معرفی امیرالمومنین، بلکه برای آرام کردن دل خویش مطالبی را بیان می داریم چرا که نه زبانی توان وصف و نه قلمی توان بیان ذره ای از خورشید وجودشان را دارد.

تولدی مبارک در دل کعبه

یکی از خصایص امیرالمومنین علی علیه السّلام که به آن ممتاز است و کسی در این خصیصه با او شریک نیست. محل و مکان ولادت اوست که احدی از خلایق از انبیاء و اوصیاء تا امم صالحه آنها از حضرت آدم (ع) تا الان به این خصیصه عظمی ممتاز نبودند. و این ویژگی تنها و تنها مختص امیرالمومنین است.

یزید بن قعنب روایت می کند: من با عباس بن ابیطالب و گروهی از عبد العزی در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین در حالی که نه ماه به او آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت: «ربِّ إِنِّی مُؤْمِنَةٌ بِکَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَ کُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَةٌ بِکَلَامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ إِنَّهُ بَنَی الْبَیْتَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَی هَذَا الْبَیْتَ‏ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلَادَتِی؛‏ خدایا من به تو و به آنچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نمود بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودی که در شکم من است ولادت او را بر من آسان»؛

یزید ابن قعنب می گوید: ما به چشم خود دیدیم که خانه کعبه از پشت شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید. و چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم این کار از امر خدای عزوجل است. ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِیَدِهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ. فاطمه بنت اسد بعد چهار روز از کعبه خارج شد در حالی که امیرالمومنین روی دست او بود. (بحارالانوار .ج .35.ص 9)

نکته بسیار مهم اینکه کعبه برای ورود و خروج دارای درب بوده است و آن درب باز نشد بلکه دیوار کعبه از هم شکافت تا همگان با این امر خارق العاده بر جلالت شان و مقام مولود مبارک علی علیه السلام پی ببرند.

این فضیلت را خداوند فقط به امیرالمومنین علی علیه السلام عطا نموده است و هیچ کس نتوانسته آن را انکار کند تا جایی که ابن صباغ مالکی که از اهل سنت می باشد بدان اقرار نموده است. ایشان می گوید: «و لم یولد فی البیت الحرام قبله أحد سواه ، و هی فضیلة خصّه اللَّه تعالی بها إجلالاً له و إعلاءً لمرتبته و إظهاراً لتکرمته؛ قبل از آن حضرت کسی در بیت الحرام متولد نشده بود و این فضیلتی است که خدای تعالی به علی علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند. (الفصول المهمة فی معرفة أحوال الأئمة.ج1،ص1)

آیاتی در امامت و ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام):

در قرآن کریم به اقرار فریقین، آیات زیادی هست که به طور مستقیم یا غیر مستقیم دال بر امامت امیرالمومنین علیه السلام می کنند.  تا جایی که ابن عباس می گویید: «نزل فی علی ثلاثمائة آیة؛ در حق علی علیه السلام 300 آیه در قرآن نازل شده است». (سیرة حلبیة، ج2،ص 474) در اینجا دو آیه را ذکر می کنیم.

1- آیه ولایت: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانی هستند که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند. (المائدة: 55)

مفسران بزرگ شیعه باتفاق این آیه را در شان علی بن ابی طالب می دانند.هنگامی که او در مسجد انگشتر خویش را به سائل داد. عده ای هم از علمای اهل سنت همین نظر را دارند. ازجمله طبری مفسر بزرگ اهل سنت؛ او در مورد شأن نزول این آیه می نویسد: «نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع؛ یعنی این آیه در مورد علی بن ابیطالب در حالی که در رکوع صدقه داد نازل شد.(تفسیر الطبری،ج10،ص 426) در این آیه مشخص می کند که تنها خداوند بر مردم ولایت دارد و رسول الله صل الله علیه واله و علی بن ابیطالب علیه السلام؛

2- آیه تبلیغ: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛ ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا به مردم برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای.(المائدة.67) این آیه در روز غدیر، هنگامی که پیامبر از حجة البلاغ بر می گشت نازل شد. خداوند به پیامبر امر کردند که مساله ولایت امیرالمومنین را به مرد ابلاغ کند. در این آیه همه علمای شیعه اتفاق نظر دارند که در شان علی علیه السلام نازل شده است. بسیاری از علمای اهل سنت این مطلب را قبول کرده اند؛ از جمله آنها شهاب الدین آلوسی که در تفسیر خود نقل نموده است:

«أخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ علی عهد رسول الله صلّی الله علیه وسلّم یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ أن علیا ولی المؤمنین وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ ابن مسعود می گوید: در زمان رسول الله صل الله علیه و آله این آیه را به این صورت قرائت می کردیم. ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا به مردم برسان (اینکه علی ولی مومنین است) و اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای». (روح المعانی،ج 3،ص 359)

نکته قابل ذکر اینکه به پیامبر امر شد که مساله ولایت امیرالمومنین را به همگان ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالتت را انجام نداده ای. یعنی ولایت امیرالمومنین هم تراز با رسالت خاتم الانبیاء می باشد.

 اهمیت ولایت  امیرالمومنین (علیه السلام):

مساله ولایت امیرالمومنین دارای آنچنان ارزشی است که خداوند آن را شرط قبولی اعمال گذاشته است واگر نباشد هیچ عملی پذیرفته نیست. تا جایی که پیامبر (ص) به امیرالمومنین (ع) می فرمایند:

«یاعلیّ لو أنّ عبدا عبد اللّه عزّ و جلّ مثل ما أقام نوح فی قومه، و کان له مثل احد ذهبا فأنفقه فی سبیل اللّه، و مدّ فی عمره حتی حجّ ألف عام علی قدمیه، ثمّ قتل بین الصفا و المروة مظلوما، ثمّ لم یوالک یا علیّ لم‏ یشم‏ رائحة الجنة و لم یدخلها؛ ای علی اگر بنده ای خداوند را عبادت کند مانند آنچه نوح در قومش بود و به اندازه کوه احد طلا داشته باشد در راه خدا انفاق کند و در طول عمر خود با پای پیاده هزار حج بجا آورد. سپس بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود ولی ولایت شما را نداشته باشد بوی بهشت به مشامش نمی رسد و داخل بهشت هم نمی شود». (إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج‏7، ص: 178)

 این مساله دارای چنین جایگاهی است،  که در کتب جمیع انبیاء آمده است: «وَلَایَةُ عَلِیٍّ مَکْتُوبَةٌ فِی‏ صُحُفِ‏ جَمِیعِ‏ الْأَنْبِیَاء؛ ولایت علی علیه السلام در تمامی کتب انبیاء نوشته شده است». (بحارالانوار، ج 38،ص 46).

منبع: هفته نامه حریم امام، شماره 116

. انتهای پیام /*