پرتال امام خمینی(س):امام خمینی(س) از آن دست متفکرانی است که هم در بُعد نظری اندیشه وسیعی با ویژگی‌های گسترده داشته و هم از جمله افراد عمل‌گرا بودند که در عرصه عمل خدمات زیادی در تاریخ معاصر داشتند. 10 ویژگی شاخص در اندیشه سیاسی امام راحل در بُعد نظر و عمل وجود دارد که همه اینها در وجود امام خمینی متجلی شده و در نهایت بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر ما را رقم زده است.

به گزارش پرتال امام خمینی(س) آنچه در ادامه می خوانید گزیده ای از گفت و گوی فارس با حجت‌الاسلام محسن مهاجرنیا عضو گروه سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره مؤلفه‌های اندیشه سیاسی امام راحل است.

سه دسته متفکران و اندیشمندان در نحله‌های فکری مختلف

 اندیشه‌های سیاسی نوعاً اگر گونه‌شناسی شود متفکران و اندیشمندان در سه نحله فکری معرفی می‌شوند، گروهی از اندیشمندان، افرادی هستند که به تئوریسین‌ها معروف هستند یعنی کسانی که عمدتاً اندیشه ورزی کرده و آثاری را تولید و ایجاد می‌کنند و بیشتر نگاه نظری به مباحث دارند اینها طیف گسترده‌ای هستند مخصوصاً در تاریخ معاصر ما فراوان کسانی هستند که در این عرصه کار کردند.

گروه دوم کسانی که عمل‌گرا بوده و بیشتر در عرصه عمل ورود کرده و فاقد اندیشه مدون ممکن است، باشند یا به هر دلیلی فرصت تدوین آثارشان را پیدا نکردند اما در عرصه عمل توفیق خدمات زیادی در تاریخ معاصر یافتند، این تعداد کم هم نیستند.

گروه سوم کسانی‌اند که علاوه بر بُعد نظری و عملی هم به تئوری پرداخته و هم به عمل توجه کردند و اندیشه‌هایشان را بیان کرده و معطوف به عمل شدند.

اگر بخواهیم ببینیم امام راحل در کدام دسته است، قطعاً ایشان از شخصیت‌هایی است که در گروه سوم قرار می‌گیرد چرا که هم صاحب اندیشه و هم عمل است، بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر را ایشان موفق به ایجاد شدند و از سوی دیگر هم در بُعد نظر از معدود متفکران مسلمانی هستند که تحت تأثیر فکر خود در تاریخ معاصر قرار دارند.

پنج ویژگی نظری اندیشه سیاسی حضرت امام

1-فهم شرایط تاریخی

نخستین ویژگی ایشان در حوزه نظر این که فهمشان از شرایط تاریخی بسیار قابل توجه است. یکی از مسائلی که نوع متفکران حوزه اندیشه ورزی با مشکلاتی در آن مواجه بودند فهمشان از شرایط تاریخی است که امام خوب توانستند شرایط تاریخی را درک کنند اینکه متفکر کجا ایستاده و شرایط چگونه است، بنابراین فهم شرایط خیلی مهم است ما در اندیشه امام به خوبی این را می‌بینیم اگر متفکری شرایط را به خوبی درک کند همان کاری را انجام می‌دهد که متناسب آن شرایط است و اندیشه‌ای را بیان می‌کند که نیاز است.

بین متفکران دیده می‌شود که یک متفکری متأخر از شرایط خود است یا عملی را انجام می‌دهد که مربوط به گذشته است تاریخ اسلام مخصوصاً تاریخ تشیع از دوره غیبت تا صفویه، از دوره صفویه تا مشروطه و از مشروطه تا انقلاب سه دوره‌ای هستند که شرایط متفاوتی دارند و پارادایم‌های حاکم بر آنها متفاوت است و همینطور از مشروطه تا انقلاب اسلامی بسیار متفاوت‌تر از قبل است چون آن دوران ما با مدرنیته غربی و افکاری که از بیرون مرزها ورود کرده مواجهیم، بنابراین این دوره با صفویه و قرون دیگر خیلی متفاوت است، متفکری که به خوبی این شرایط را درک کند متناسب این زمان، ادبیات و پارادایم حاکم به خوبی تصمیم گیری می‌کند.

2-فهم از ظرفیت‌های متغیر دین

ویژگی دوم فهم امام از ظرفیت‌های متغیر دین است. دین شامل دو بخش قوانین و مقررات و احکام است بنابراین یک بخش ثابت‌ها و دوم متغیرهای دین است، بخش نخست در همه زمان‌ها و مکان‌ها ثابت و بدون تغییر است چرا که جزو احکام الهی است که تا روز قیامت باقی می‌مانند اما یک مجموعه احکام هستند که متناسب زمان و مکان و مقتضیات و نیازها تغییر می‌کند.

متفکری که بتواند آن بخش ثابت‌های دین را از متغیرها تشخیص دهد در اندیشه او قطعاً تغییرات دیده می‌شود و او به خوبی می‌تواند ظرفیت‌های دین را متناسب زمان بشناسد.

3- فهم از ترکیب، تطبیق و ارجاع در دوره معاصر

سومین ویژگی امام فهم او از ترکیب، تطبیق و ارجاع در دوره معاصر است منظور از این عبارت این است که ما در فاصله مشروطه تا انقلاب اسلامی همانطور که اشاره کردیم یک چالش جدی سنت و مدرنیته را روبه رو بودیم.

به هر صورت تفکر ما دینی و سنتی بود و در یک دوره با تفکر نوینی به نام مدرنیته روبه رو شدیم که موضع گیری‌ها‌ در قبال آن زیاد است، این در طول زمان واکنش‌های متفاوتی را دربرداشته فهم امام در آن دوره بسیار مهم است او به گونه‌ای اندیشه‌اش را تدوین و مطرح کرد که ما ترکیب، تطبیق و ارجاعی از مسائل نوپدید و اندیشه‌های جدید را با قدیم مشاهده کردیم.

 امام در یک جا دست به تطبیق و ترکیب فکر سنتی در قالب نو هم می‌زند، ایشان به طور مثال حکومت اسلامی و ولایت فقیه را در قالب جمهوری اسلامی تطبیق می‌دهد، ما در ادبیات دینی چیزی به نام جمهوریت نداریم اما امام این قالب را مطرح و آن را با مدل حکومتی تطبیق می‌دهد، مباحثی که ما در قانون اساسی داریم آنچیزی است که در دنیای امروز هم مطرح هستند ولی امام به گونه‌ای اینها را در نصوص اسلامی استخراج کردند که عین قانون اسلامی مطرح می‌شود.

4-فهم اولویت‌ها

چهارمین ویژگی اندیشه امام فهم اولویت‌ها است  اصل و فرع کردن در اندیشه و اینکه در شرایط خاص چه مباحث اندیشه‌ای اولویت‌ دارند و کدام نقش بنیادی و بنایی دارند و مبانی و بناها چگونه است؟ اینها با هم چه رابطه‌ای دارند؟ که در اندیشه امام به خوبی نمایان است.

امام زمانی که از ایران تبعید می‌شود حتی قبل از آن دقیقاً بر مسئله حکومت شاه دست گذاشتند، خیلی مسائل اینجا به لحاظ اندیشه‌ای مطرح است، وقتی هم که شاه در ماجرای سال‌ 43 به امام پیام می‌دهند که «شما چند مسئله را مطرح نکنید بقیه را بگویید» امام می‌گوید از قضا همین چیزهایی که شاه حساسیت دارد ، معلوم می‌شود اولویت‌های ما همین‌هاست، مثلاً همین آمریکا و اسرائیل یکی از بحث‌هایی که امام خیلی پیش از انقلاب حتی پس از انقلاب تأکید داشتند که نمونه اینها پیوند دین و سیاست است امام تشخیص داده بود که یکی از چیزهایی که باعث شده اسلام به حاشیه برود توجه نکردن به بُعد سیاسی دین است.

یک خاطره‌ای مقام معظم رهبری نقل می‌کردند از دورانی که رئیس جمهور بودند که ایران برای حضور در سازمان ملل دعوت شده بود، ایشان هم متنی را برای سخنرانی آماده کرده بودند که خدمت امام بردند تا ایشان ملاحظه کنند. امام هم بر آن حاشیه‌ای نوشته بود که بحث رابطه دین و سیاست و پیوستگی این را هم در آن مطرح کنند، ایشان می‌گفتند که من حاشیه را دیدم و گفتم آنجا که همه کشورهای سکولار هستند و بحث دین و سیاست مشخص است شاید این بحث جایگاه نداشته باشد ولی بعد که قرائت شد متوجه شدند که چه ظرافت‌هایی در اندیشه امام است!

5-فهم از ظرفیت‌های مردم

ویژگی پنجم فهم امام از ظرفیت‌های مردم است این توجه به مردم آن هم در بُعد اندیشه مهم است یک وقت فردی از بُعد عمل پیش می‌رود چاره ای ندارد که به این ظرفیت‌ها توجه کند اما در حوزه اندیشه شما بخشی از اندیشه را متوجه مردم می‌بینید این خیلی مهم است لذا امام یکی از بحث‌هایش در حوزه حکومت، امامت، مشروعیت و مقبولیت و توجه به جایگاه مردم و بعد از انقلاب هم مجلس در راس امور بود.

پنج ویژگی اندیشه امام در بعد عمل

1-وظیفه گرایی

از جمله ویژگی‌های عملی اندیشه امام یک بعد وظیفه گرایی ایشان و تکلیف گرایی‌شان است نوع متفکران همانطور که اشاره داشتم برخی نظرگرا و برخی عمل گرا هستند عمل گراها یا مقابلش تکلیف گراها در حوزه اندیشه شناخته شده هستند. اندیشه امام متکی بر حوزه تکلیف است به گونه‌ای که مبتنی بر دین و بعد تکلیف گرایی و وظیفه گرایی منبعث از دین است و عمل امام در واقع جهت گیریش بر مبنای بعد تکلیفی است.

2-اخلاص در عمل

ویژگی دوم اخلاص در عمل است یک متفکر مسلمان مبانی و بنیان‌های نظری خود را از دین گرفته است، قاعدتاً عمل و رفتارش و واکنش‌هایش در جامعه باید طوری با بُعد دینی پیوند بخورد، اینها مراتب مختلف دارند امام از آن متفکرانی است که در همه عرصه‌های رفتاری اخلاص در عملش فوق‌العاده است شاید در بین متفکران کم پیدا بشود که متفکری در رأس قدرت قرار گرفته و اعمالش کاملاً به گونه‌ای باشد که آن اخلاق به آن شدت در اندیشه امام دیده بشود.

در اندیشه امام شما فراوان مشاهده می‌کنید که برایش خیلی مهم نیست دنیا چه می گوید و در قطب بندی دوران جنگ سرد و دو قطبی آمریکا و شوروی آنها چه فکر می‌کنند امام دست به یک انقلاب می‌زند فارغ از اینها می‌گوید ما به خاطر خدا قیام کردیم و این دنبال خدا بودن اخلاص در عمل امام است، عالم محضر خداست خود را در محضر خدا ببینید این در حوزه اندیشه سیاسی امام کامل دیده می‌شود.

3-مداومت و پیگیری در حوزه عمل

ویژگی سوم در حوزه عمل امام، مداومت و پیگیری در حوزه عمل است متفکران معمولاً چند جور هستند یک عده یک اندیشه‌ای را مطرح می‌کنند فتوایی می دهند در حد اینکه مبتکر این فکر هستند اما اینکه چه کسی بناست به این عمل کند او وظیفه خود را در حد همین تولید اندیشه می‌بینند امام از آنهایی بود که وقتی دیدگاه و اندیشه‌ای را مطرح می‌کرد اولین کسی بدان عمل می‌کرد خودش بود.

بله ایشان پیش از انقلاب وقتی فتواهای مختلفی مخصوصاً سخنرانی معروف سال 43 را دادند، آنجا می‌گویند من از آن مجتهدانی نیستم که فتوا بدهم خودم چرت بزنم من دنبال فتوایم راه می‌افتم و فریاد می‌زنم{ متن صحیح مطلب مورد اشاره چنین است :من از آن آدمها نیستم که اگر یک‏  حکمى کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه مى‏افتم دنبالش. اگر من خداى نخواسته، یکوقتى دیدم که مصلحت اسلام اقتضا مى‏کند که یک حرفى بزنم، مى‏زنم و دنبالش راه مى‏افتم و از هیچ چیز نمى‏ترسم بحمد اللَّه تعالى.صحیفه امام، ج‏1، ص:292و293 ‏} این مداومت و پیگیری عملی را می‌رساند در طول این 15 سال از سال 43 تا بعد انقلاب امام برخی افکار و اندیشه‌ها را پیگیر بوده تا محقق کند این هم یکی از ویژگی‌های عملی رفتار سیاسی امام است.

4-شجاعت در حوزه عمل و اندیشه

ویژگی چهارم عملی ایشان، شجاعت در حوزه عمل و اندیشه است ایشان هم در حوزه اندیشه بسیاری از حرف‌ها را احتیاط می‌کند و نمی‌گوید درحالیکه مبنای آزاداندیشی و حرّیت را ممکن است کسی نداشته باشد و بسیاری از منافع و مصلحت‌ها را ترجیح می‌دهند که یک حرفی را بزنند و واقعیت‌ها را فدای مصلحت‌ها کنند در حالیکه در اندیشه امام بسیاری از حرف‌ها را خیلی‌ها می‌گویند و خیلی‌ها نمی‌گویند.

 جهان عرب پیش از ما با حکم ارتداد آشنا شده بود اما کسی فتوای ارتداد نمی‌دهد و در میدان نمی‌آید و آن امام است که با شجاعت در عرصه اندیشه و عمل حکم ارتداد سلمان رشدی را می‌دهد، در حوزه عمل امام وقتی وارد می‌شود شجاعانه کار می‌کند جمله معروف او پیش از انقلاب که وقتی به علت برخی فشارهای حزب بعث اقدام کردند از عراق خارج شوند و به سمت کویت بروند.

5-تقسیم اصل و فرع (اهم بر مهم)

ویژگی پنجم تقسیم اصل و فرع یا اهم بر مهم است در این حوزه دائم متفکران در فرع و عمل مواجه با چالش هستند، این یکی از مسائلی است که در حوزه عمل و اندیشه حکومت‌ها با آن مواجه هستند اینکه انسان تشخیص بدهد که در این شرایط اصل چیست، فردا ممکن است نباشد از آن چیزهایی است که در حوزه عمل متفکران پایشان می‌لنگد. ویژگی امام این بود به خوبی هم اصل و فرع را تشخیص و هم در جایی که باید به اصل توجه می‌کرد واقعاً اصل را مقدم می‌کرد اینطور نبود که با مصلحت اندیشی اصل را رها کند و سراغ فرع برود!

حال اگر همه این ویژگی‌ها را کنار هم بگذاریم انسان متوجه می‌شود یک شخصیتی چون امام راحل اندیشه‌ای سیاسی را ارائه داد که بیانگر اسلام ناب و به تعبیر خودش ناب محمدی بود.

. انتهای پیام /*