مریم کشاورز، نوۀ آیت ‏اللّه‏ پسندیده (برادر حضرت امام خمینی(س)): زمانى که بچه بودم شاهد یکى از زیباترین کارهاى آقا بودم. ایشان همیشه قبل از اقامۀ نماز، محاسن خود را شانه کرده و آن را معطر مى‏ نمود. من هر وقت جانماز آقا را مى ‏دیدم در جانماز ایشان یک شانۀ کوچک و یک شیشه عطر وجود داشت. زمانى که امام در قیطریه بودند، با خانواده به مشهد مشرف شدیم در آنجا من اصرار بر خرید سوغاتى براى امام داشتم. مادرم گفت: معلوم نیست ایشان بپذیرند، ولى من گفتم که مى‏ خرم و یک از عطرهاى ارزان مشهد را انتخاب کردم.

بعد از بازگشت، خدمت امام رفتیم و در آنجا مادرم گفت: آقا، مریم با شما کارى دارد. فرمودند: با من چه کار دارد؟ چرا خودش نمى‏ گوید؟ مادرم گفت: او مشهد بوده و یک سوغاتى براى شما آورده است. ایشان رو به من کردند و گفتند: بیا ببینم چه آورده ‏اى. گفتم: آقا، من براى شما عطر آورده ‏ام، که شما وقت نماز به خودتان بزنید.

عطر جانماز امام شاید صد برابر بهتر از عطر سوغاتى من بود ولى به محض اینکه من این مطلب را گفتم، عطر جانمازشان را برداشتند و کنار گذاشتند، گفتند: بَه ‏بَه، من چنین بویى تا به حال حس نکرده بودم، تو چطور یک چنین چیزى را انتخاب کرده‏ اى؟ خیلى این عطر تو عالى است. من احساس مى‏ کردم که بهتر و قشنگتر از این کار من وجود ندارد. امام آن عطر را زدند و مرا بوسیدند و تشکر کردند. در حالى که من فکر مى ‏کردم، حالا این عطر را از من مى‏ گیرند و کنارى مى ‏گذارند، اما ایشان عطر را در جانماز گذاشتند و فرمودند: واجب شد در وقت هاى دیگر هم به غیر از نماز این را به خودم بزنم، چون خیلى خوشبو است. 

(هم نفس بهار، سیره عملی و نظری حضرت امام خمینی درباره خانواده،  ص 107)

. انتهای پیام /*