پیامبر عدل و رحمت
مسأله ای که بسیار قابل توجه بود طرز رفتار و برخورد حضرت امام در نوفل لوشاتو بود، به طوری که تمام اهالی محل را به خود جذب کرده بود، اهالی محل که در بدو ورود امام ممکن بود ناراضی باشند؛ زیرا رفت و آمد زیادی می شد و آرامش محل از بین رفته بود؛ اما به مرور زمان به رضایت آنها انجامید. از جمله برنامه هایی که امام در آنجا اجرا کردند و خیلی مؤثر بود، این بود که شب تولد حضرت عیسی مسیح(ع) پیامی برای مسیحیان جهان فرستادند که خبرگزاریها آن را پخش کردند و در کنار این پیام، دستور دادند که هدایایی را که از ایران آورده اند مثل گز، آجیل، شیرینی و... بین اهالی نوفل لوشاتو تقسیم کنند. ما آن شب شیرینیها و گزها را تقسیم کردیم و در کنار هر یک از بسته ها یک شاخه گل گذاشتیم و هر چند نفر به طرفی رفتیم، من آن چند جایی که رفتم دیدم مردم خیلی متعجب شده اند از اینکه یک رهبر مسلمان ایرانی شب میلاد حضرت مسیح(ع) چنین کاری می کند. یادم هست زنگ یکی از خانه ها را زدم، خانمی در را باز کرد، هدیه حضرت امام را به او دادم، چنان هیجان زده شده بود که قطرات اشک از چهره اش فرو ریخت.
پیامبر عدل و رحمت
سال نو میلادی از راه رسید و هموطنان مسیحی دوباره شاد و پرنشاط ورود به سال جدید را جشن می گیرند مسیحیان ایران نیز که بیشتر آنان ارامنه هستند مانند هر سال از چند هفته قبل خودشان را آماده آغاز سال نو می کنند. خانه تکانی، خرید درخت کاج برای تزیین و کمی کار خورد ریز دیگر هم هست که بیشترشان با جوانترهای خانه است. عیدی که هم به مناسبت تولید عیسی مسیح است و هم آغاز یک سال جدید و چه خوب می شود که این شبها برفی هم باشد. طبق سنتهای قدیمی شبهای سال نو در خانه های مسیحیان با مراسم و برنامه های خاصی همراه است. بسیاری از خانواده ها برای شکرگزاری و دعای خیر به کلیسا می روند و نوجوانترها با پوشیدن لباسهای جشن و تبریک عید به یکدیگر و دادن و گرفتن هدیه از بزرگترها و دوستانشان سالی خوب را آغاز می کنند. محله های ارمنی نشین باز هم پر از جنب و جوش است. شیرینی فروشهای تهیه سفارها هستند و ریسه های رنگی و چراغهای تزیینی به دور کاجهای درخت کریسمس چشمک می زند. ما هم این عید و جشن را تبریک می گوییم.
پیامبر عدل و رحمت
من بنده پروردگارم که به من کتاب داده و مرا به پیامبری برگزیده است و مرا هر جا که باشم مبارک قرار داده و مرا تا زنده هستم به نماز و زکات و نیکی به مادرم سفارش کرده و مرا زورگو سخت دل نگردانیده است سلام بر من روزی که زاده شدم و روزی که در گذرم و روزی که دوباره زنده خواهم شد." مسیح آمد برای راهنمایی بشر، مانند هزاران هزار ستاره دیگری که در شب، راهنمای مسافران کویرند. در این شبها کمی آن طرفتر از خانه ما دختران و پسران مسیحی دست به دعا بر می دارند و از پدری نیکوکار و صبور می خواهند که برای نیکی به پدر و مادر به آنها کمک کند. و قصه های مرد نجار را بارها مرور می کنند.