خیر اصلاً نترسیدم

دکتر محمود بروجردی

خیر اصلاً نترسیدم

آن موقع شایع بود که کسانی که مخالفتی با شاه یا حکومت می ‏کردند و یا اگر در ارتش مخالفی پیدا می‏ شد، آنها را می‏ آوردند و در دریاچه نمک می ‏انداختند.

سه شنبه, ۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۸:۹
می ‏خواستم دستش را ببوسم

آیت ‏الله توسلی

می ‏خواستم دستش را ببوسم

پیرمردی به امام عرض کرد من دوتا از فرزندانم شهید و مفقودالاثر شده‏ اند اجازه بفرمایید خودم هم بروم به جبهه.

سه شنبه, ۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۰
منزل ساده امام در نجف و تهران

حجت ‏الاسلام والمسلمین رحیمیان

منزل ساده امام در نجف و تهران

امام همچون صدها طلبه معمولی اجاره ‏نشین بودند.

سه شنبه, ۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۵
نظم امام در منزل

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی

نظم امام در منزل

افراد خانوادۀ ایشان از حرکات و کارهای امام حد و حدود اوقات را به دست می ‏‏آوردند.

سه شنبه, ۰۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۲
همیشه بوی عطر می‏‏ دادند

زهرا اشراقی

همیشه بوی عطر می‏‏ دادند

همیشه از چند متری اتاق امام بوی عطر به مشام می‏‏ رسید.

دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۹:۲۵
آثار هیجان در صدای امام دیده نمی ‏شد

خبرنگار لوموند(در نجف)

آثار هیجان در صدای امام دیده نمی ‏شد

وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود.

دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۹
غذای امام ساده بود

مرضیه حدیده‏ چی

غذای امام ساده بود

از آنجا که امام خود ساده می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏زیستند، اطرافیان ایشان نیز در زندگی خود رعایت سادگی را می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ کردند.

دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۷:۰
آقا شهریه نمی‏ گرفتند

زهرا مصطفوی

آقا شهریه نمی‏ گرفتند

مرحوم شیخ به طلاب یک حقوقی می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دادند امّا آقا نمی‏ گرفتند.

دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۱۷
یک قرص نان اضافه خریده شده برای چی؟

حجت ‏الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی

یک قرص نان اضافه خریده شده برای چی؟

تمام مخارج زندگی شخصی منزل امام از غیر از سهم امام و بیت‏ المال تأمین می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ شد.

دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۰
سادگی امام برای همه جذّاب بود

حجت الاسلام والمسلمین احمد صابری همدانی

سادگی امام برای همه جذّاب بود

تصور کنید که یک استاد معظم و مجتهد حوزۀ علمیه مانند مسافران دیگر که همه گونه افراد بودند رفتار کند. پیدا بود کارهای ایشان برای خداست.

یکشنبه, ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۵
تشک را کنار زدند

آیت‏ الله توسلی

تشک را کنار زدند

در ایام تابستان بعضی از سالها به محلات تشریف می ‏‏بردند و در مسجد جامع شهر قبل از غروب و در ماه مبارک رمضان درس اخلاق می‏‏ گفتند.

یکشنبه, ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۶
چرا اینقدر آب باز است

ربابه بافقی

چرا اینقدر آب باز است

یک روز در آشپزخانه ظرف می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ شستم و شیر آب را باز کرده بودم، آقا آمدند و گفتند: «چرا اینقدر شیر آب باز است؟»

یکشنبه, ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۳
از همراهی طلبه‏ ها ناراحت بودند

حجت الاسلام والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی

از همراهی طلبه‏ ها ناراحت بودند

در تمام بازدیدها، تعداد زیادی از طلبه‏ ها، ایشان را همراهی می‏‏‏‏‏ کردند.

یکشنبه, ۰۱ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۸
نظم روزانه در زندگی امام

فاطمه طباطبایی

نظم روزانه در زندگی امام

وقتی به ایشان نگاه می‏‏ کردم می ‏‏دانستم که ساعت چند است.

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۴
منزل در قسمت های جنوب تهران باشد

حجت ‏الاسلام والمسلمین امام جمارانی

منزل در قسمت های جنوب تهران باشد

قرار گذاشته بودند که در قسمتهای جنوب تهران که مستضعف ‏نشین است، ساکن شوند.

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۱
با همین ماشین می‏‏ رویم

حجت الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی

با همین ماشین می‏‏ رویم

یکی از برادران یک پیکان تهیه کرده و به امام پیشنهاد شد که بفرمایید در ماشین دیگر سوار شوید چون وضع این ماشین خوب نیست.

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۲
کمتر استفاده کنید

مصطفی کفاش‏ زاده

کمتر استفاده کنید

باز معلوم نیست که آب چشمه را هم ما بتوانیم مصرف کنیم، این مال همه است، بنابراین کمتر استفاده کنید و در حد ضرورت.

شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۰
بعد از نماز دیگر نمی‏ خوابند

زهرا مصطفوی

بعد از نماز دیگر نمی‏ خوابند

چون اصلاً امام آدم منظمی هستند و در تمام کارها نظم دارند، طبیعتاً در مطالعه هم نظم دارند.

جمعه, ۲۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۱
اگر همۀ عالم را بگردید

آیت ‏الله بنی ‏فضل

اگر همۀ عالم را بگردید

اگر همه عالم را بگردید، خسته ‏تر از من نمی ‏توانید پیدا کنید، لکن خدمت به اسلام و مسلمین از همه چیز مهمتر است

جمعه, ۲۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۵
متانت ایشان زبانزد بود

حجت ‏الاسلام والمسلمین حسن روحانی

متانت ایشان زبانزد بود

در محضر درس ایشان طلبه‏ های زیادی می‏‏ آمدند. امام با شاگردهایشان مهربان و شاگردانشان هم با وی صمیمی بودند.

پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۹
ساعت چهار آماده می‏‏ شود

مرضیه حدیده ‏چی

ساعت چهار آماده می‏‏ شود

قلم و کاغذ را دستشان گرفتند و به محض اینکه تصمیم گرفتند که بنویسند، آن را کنار گذاشتند و فرمودند: «بروید بگویید که ساعت چهار بعد ازظهر آماده می‏‏ شود.»

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۷:۲۸
مگر می‏‏ خواهند کوروش را وارد ایران کنند؟

حجت ‏الاسلام والمسلمین فردوسی‏ پور

مگر می‏‏ خواهند کوروش را وارد ایران کنند؟

به آقایان بگو مگر می‏‏ خواهند کوروش را وارد ایران کنند! ابداً این کارها لازم نیست یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران بازمی‏ گردد.

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۳
تنها کسی که آرام بود

فریده مصطفوی

تنها کسی که آرام بود

شب آخر که قرار شد عده ‏ای از اصحاب خاص امام با ایشان حرکت کنند من خیلی مضطرب بودم و خوابم نمی‏ برد.

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۷
امشب اینجا نمانید

آیت‏ الله پسندیده

امشب اینجا نمانید

در منزل امام بودم ایشان به من گفتند امشب اینجا نمانید بعید نیست بیایند مرا بگیرند.

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۲
ثابت و استوار در زندگی

مالارد– خبرنگار فرانسوی

ثابت و استوار در زندگی

امام با لحن آرامی حرف می‏ زدند و قبل از سخن گفتن همه چیز را پیش خودشان حلاجی می‏ کردند.

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۰
نمی‏ خواهد پتو بیاندازید

حجت‏ الاسلام والمسملین عبدالعلی قرهی

نمی‏ خواهد پتو بیاندازید

منظورشان این بود که پتویی را که می‏‏ اندازی این امتیازی برای من است.

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۹
ان‏شاءالله تو سلامت باشی

زهرا اشراقی

ان‏شاءالله تو سلامت باشی

چقدر این صورت لاغر و مریض، درشت و روشن شده بود. چقدر نورانی بود... ده روز درد کشنده داشتند ولی حرف نمی ‏زدند.

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۰
نظم در همه حالات

مرضیه حدیده‏ چی

نظم در همه حالات

امام در خواندن روزنامه، در دیدارها، در خواندن نامه ‏‏ها و حتی در تجدید وضو نظم داشتند.

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۵
عظمت امام مرا گرفت

آیت‏ الله یوسف صانعی

عظمت امام مرا گرفت

روز اولی که خدمت امام رفتیم عظمت ایشان مرا گرفت در حدی که آن عظمت مانع بود که من بتوانم حرفم را عرض کنم.

دوشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۲
مطمئن باشید پیروزید

حجت الاسلام و المسلمین موسوی جزایری

مطمئن باشید پیروزید

کلمات امام چنان سکینه‏ ای بر قلب ما نازل کرد که با روحیه تمام و مصمم برگشتیم.

دوشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۰
صفحه 38 از 61 < قبلی | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | بعدی >