نعیمه اشراقی(نوه امام)

همیشه لبخند مى‏ زدند

یادم نمى ‏آید که به اتاق امام وارد شده باشم و ایشان لبخند نزده باشند.

زهرا مصطفوی

زدند روى دست من

دست مرا گذاشتند توى دهانشان و گفتند: «من از دست تو بدم نمى‏ آید، اما باید سر سفره ‏اى که جمع نشسته ‏اند دقت داشته باشیم.

زهرا اشراقی (نوه امام)

گناه دیگر تو‏‏‏‏ بی‏‏‏‏ نظمی است

«اگر خواستند ایراد بگیرند، بگو خمینی گفته باید مرتب به دانشگاه بروی.»

فاطمه طباطبائی

شعرهایی را که می‏خواندم نقد می‏ کردند

بعضی اوقاتغزل هایی که به نظرم زیبا بود برای امام می‏ خواندم و می‏ دیدم که ایشان با چه شوق و علاقه‏ ای گوش می‏ دهند و خوششان می ‏آید.

حجت ‏الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی

من خاطرم جمع نیست

آنها خیلی تعارف کردند که شما به ما و محل خیلی افتخار داده ‏اید و ما تا قیامت از این موهبت الهی قدردانی می‏‏‏‏ کنیم.

زهرا مصطفوی

نظم امام باور نکردنی است

می ‏‏توانم با اطمینان بگویم که ایشان اصلاً وقت تلف شده ندارند.

زهرا اشراقی

حال خواهرت چطور است؟

ایشان در آن حال اغما و بیهوشى هر وقت که چشمشان به یکى از ما مى‏ افتاد، سراغ او را مى‏ گرفتند.

فاطمه طباطبایی

چرا نمى‏ گوییم بى‏ حجابها با حجاب شده‏ اند

امام در کل با جریانات با دید مثبت نگاه مى‏ کردند. یعنى حمل به صحّت داشتند.

زهرا مصطفوی

به فهیمه نگویید فردا مرا عمل مى ‏کنند

مى‏ خواستند احیاناً ناراحت نشوم.

مادر شهید سیدحسین علم ‏الهدى

بالاتر از مکه رفته است

همین که شما اینچنین فرزندانى دارید این بالاترین اجر است. شما باید صبر کنید و دعا کنید براى پیروزى اسلام.

حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی

به فکر مردم محروم کردستان بودند

امام تمام تلاششان را می کردند که به مردم مستضعف، و مسلمانان محروم تا آن جا که می شود خدمت بشود.

فاطمه طباطبائی

برای پست انقلاب نکردیم

برای اینکه این شایعه در ذهن مردم بوجود نیاید دنبال این کارها نروید.

قائدی – روزنامه‏ نگار فرانسوی

هر فردی را مجذوب خود می‏ کردند

در یکی از سخنرانی های ایشان به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در جمع مسلمانان خارجی در حسینیه جماران حاضر بودم و بسیار تحت تأثیر صدای صاف، آرام و بدون ارتعاش امام قرار گرفتم.

اگر یک همافر از بین برود

گروهى از افراد نظامی ‏‏و نیروى هوایی برای ادای احترام و بیعت با امام در سیزدهم بهمن ماه در اقامتگاه ایشان حضور یافتند.

فریده مصطفوی

در مسأله نامحرم سختگیر بودند

چون دامادها به همۀ اهل منزل محرم نیستند، امام با رفت و آمد زیاد دامادها موافق نبودند.

زهرا مصطفوی

وقتی مادرم صحبت می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏کند

امام هم مقید بودند و هم خیلی احتیاط ‏کار، حتی شهریه هم نمی‏ گرفتند.

دکتر محمود بروجردی

خیر اصلاً نترسیدم

آن موقع شایع بود که کسانی که مخالفتی با شاه یا حکومت می ‏کردند و یا اگر در ارتش مخالفی پیدا می‏ شد، آنها را می‏ آوردند و در دریاچه نمک می ‏انداختند.

زهرا اشراقی

همیشه بوی عطر می‏‏ دادند

همیشه از چند متری اتاق امام بوی عطر به مشام می‏‏ رسید.

خبرنگار لوموند(در نجف)

آثار هیجان در صدای امام دیده نمی ‏شد

وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود.

مرضیه حدیده‏ چی

غذای امام ساده بود

از آنجا که امام خود ساده می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏زیستند، اطرافیان ایشان نیز در زندگی خود رعایت سادگی را می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ کردند.

زهرا مصطفوی

آقا شهریه نمی‏ گرفتند

مرحوم شیخ به طلاب یک حقوقی می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دادند امّا آقا نمی‏ گرفتند.

ربابه بافقی

چرا اینقدر آب باز است

یک روز در آشپزخانه ظرف می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ شستم و شیر آب را باز کرده بودم، آقا آمدند و گفتند: «چرا اینقدر شیر آب باز است؟»

مصطفی کفاش‏ زاده

کمتر استفاده کنید

باز معلوم نیست که آب چشمه را هم ما بتوانیم مصرف کنیم، این مال همه است، بنابراین کمتر استفاده کنید و در حد ضرورت.

زهرا مصطفوی

بعد از نماز دیگر نمی‏ خوابند

چون اصلاً امام آدم منظمی هستند و در تمام کارها نظم دارند، طبیعتاً در مطالعه هم نظم دارند.

مرضیه حدیده ‏چی

ساعت چهار آماده می‏‏ شود

قلم و کاغذ را دستشان گرفتند و به محض اینکه تصمیم گرفتند که بنویسند، آن را کنار گذاشتند و فرمودند: «بروید بگویید که ساعت چهار بعد ازظهر آماده می‏‏ شود.»

فریده مصطفوی

تنها کسی که آرام بود

شب آخر که قرار شد عده ‏ای از اصحاب خاص امام با ایشان حرکت کنند من خیلی مضطرب بودم و خوابم نمی‏ برد.

آیت‏ الله پسندیده

امشب اینجا نمانید

در منزل امام بودم ایشان به من گفتند امشب اینجا نمانید بعید نیست بیایند مرا بگیرند.

مالارد– خبرنگار فرانسوی

ثابت و استوار در زندگی

امام با لحن آرامی حرف می‏ زدند و قبل از سخن گفتن همه چیز را پیش خودشان حلاجی می‏ کردند.

زهرا اشراقی

ان‏شاءالله تو سلامت باشی

چقدر این صورت لاغر و مریض، درشت و روشن شده بود. چقدر نورانی بود... ده روز درد کشنده داشتند ولی حرف نمی ‏زدند.

مرضیه حدیده‏ چی

نظم در همه حالات

امام در خواندن روزنامه، در دیدارها، در خواندن نامه ‏‏ها و حتی در تجدید وضو نظم داشتند.