سخنرانی
سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت
سخنرانی در جمع اعضای جهاد سازندگی (سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 17 دی‌ ‭1358

زمان (قمری) : 18 ص‍ف‍ر ‭1400

مکان: قم

شماره صفحه : 68

موضوع : سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت

زبان اثر : فارسی

حضار : جهاد سازندگی اردستان و قم

سخنرانی در جمع اعضای جهاد سازندگی (سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت)

سخنرانی

‏زمان: 17 دی 1358 / 18 صفر 1400‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: سازندگی کشور با همکاری ملت و دولت‏

‏حضار: جهاد سازندگی اردستان و قم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

تلاش عمومی در امر سازندگی

‏     من بعد از این نهضت و انقلابی که نسبتاً الحمدلله به پیروزی رسید و قدم اول را ملت‏‎ ‎‏بزرگ ما برداشت، در این کارهایی که به دست ملت بعد انجام گرفت، از جهاد سازندگی‏‎ ‎‏خیلی خوشم می آید. هر وقت که تلویزیون نشان می داد که خواهرها و برادرها از همۀ‏‎ ‎‏طبقات مشغولند به یک عملی برای کشور خودشان، من خوشحال می شدم. باید شماها‏‎ ‎‏توجه داشته باشید که نگاه نکنید هی به اینکه اداره چه می کند، دولت چه می کند. آنها‏‎ ‎‏مشغولند، منتها نمی توانند آنقدری که ایران احتیاج دارد آنها عمل کنند. ایران مال خود‏‎ ‎‏شماست و خود شما باید او را بسازید. و اگر همۀ ملت در این امر، در امر سازندگی همت‏‎ ‎‏نکند کارها زمین می ماند. انتظار اینکه یک دسته ای انجام بدهند تا ما انجام بدهیم، یا‏‎ ‎‏کارشکنی یک کسی نکند، البته می دانید که حالا در هر گوشه و کناری برای کارشکنی‏‎ ‎‏مهیا هستند. این ملت است که باید این کارها را انجام بدهد. مثلاً ملاحظه کنید که سابق،‏‎ ‎‏در رژیم سابق که همه اش حرف بود، یکی هم راجع به مبارزه با بیسوادی بود و اینها وقتی‏‎ ‎‏رفتند معلوم شد که مبارزه ای نکردند. بله آن کاری که کردند این است که باسوادی را‏‎ ‎‏نگذاشتند ترقی بکند، نه بیسوادها را سواددار کردند. این هم اگر منتظر بشوند آقایان،‏‎ ‎‏ملت منتظر این بشود که دولت این کار را انجام بدهد، نمی تواند انجام بدهد. الآن تقریباً‏‎ ‎‏در صد، شاید هشتاد ـ من اطلاع درست ندارم ـ بیسواد ما داریم. یا شاید مثلاً شصت،‏‎ ‎‏شصت و پنج، همچو چیزهایی می گویند. من اطلاعی ندارم، اما می دانم که بیسواد زیاد‏

‏هست. افغانستان با اینکه ایران از او باید به حسب اینطور امور جلو باشد، بیسواد در آن کم‏‎ ‎‏هست. سوادی که می گویم یعنی همین سواد خواندن و نوشتن و این چیزها. آن هم که ما‏‎ ‎‏می خواهیم که همۀ ایران ان شاءالله سواد پیدا بکنند، نمی خواهیم همه دکتر بشوند. خوب‏‎ ‎‏چیز غیر معقولی است. یا همه مهندس بشوند. می خواهیم یک مملکتی همه بتوانند آن‏‎ ‎‏مقصود خودشان را بنویسند، امضا کنند، چه بکنند.من گاهی در نجف که بودم گاهی حرم‏‎ ‎‏مشرف می شدم ، که افغانیها آمده بودند برای زیارت خواندن، می دیدم همه از رو‏‎ ‎‏می خواندند. کتاب دعا را باز کردند از رو می خواندند. شاید مثلاً در سی ـ چهل نفر که‏‎ ‎‏آنجا بودند یک نفرشان شاید از رو نمی خواند. شاید هم او خوانده بود، تمام کرده بود.‏‎ ‎‏اما همه شان از رو می خواندند. این جور نبود که، آن هم طبقۀ همان پایین بودند به‏‎ ‎‏اصطلاح اینها. و ما میل داریم که این هم باز به همت همه واقع بشود. اگر منتظر باشید به‏‎ ‎‏اینکه دولت با سواد بکند، نمی تواند. باز می شود همان حرفهای سابق. دولت هم حالا‏‎ ‎‏اقدام کرده اند، وزارت آموزش اقدام کردند و خوب هم اقدام می کنند. اما مسئله،‏‎ ‎‏مسئله ای نیست که بتوانند آنها چه بکنند. و همین طور در جهاد سازندگی، سازندگی یک‏‎ ‎‏مملکتی که همه چیزش از دست رفت و خراب است، این نمی شود با دست دولت انجام‏‎ ‎‏بگیرد یا دست یک قشری انجام بگیرد. این را، همۀ مردم باید مملکت را امروز از‏‎ ‎‏خودشان بدانند و همه با هم همت کنند، که یک مملکت آبادی ان شاءالله درست بکنند به‏‎ ‎‏دست خودشان.‏

کارشکنی مخالفین و نفوذ آنان در دستگاهها

‏     لکن چیزی که الآن مهم است این است که، ـ این را من از باب اینکه نگران هستم‏‎ ‎‏برایش کراراً هم گفتم این را به اشخاصی که اینجا آمدند، باز هم عرض می کنم ـ که الآن‏‎ ‎‏دستهایی در کار هست. اکثراً از طرف امریکا و دیگران هم همین طور. از شوروی و از‏‎ ‎‏سایر جاها هم همین طور. یعنی آنهایی که به این مملکت ما طمع استفاده دوخته اند،‏‎ ‎‏دارند و چشم این دارند که ما کار بکنیم، آنها ببرند و مخازن ما را ببرند، و حالا هم‏

‏دستشان کوتاه شده است و ان شاءالله تا آخر هم کوتاه هست. اینها الآن در فکر اینند که‏‎ ‎‏نگذارند این ایران یک استقراری پیدا کند. یک نظام صحیحی پیدا بکند.در هر جا مثلاً‏‎ ‎‏فرض کنید، که در جهاد سازندگی هم از این قشرها پیدا می شوند که خودشان را جا‏‎ ‎‏می زنند و در دانشگاه هم هستند. در همه جا هستند. اینها در کارخانه ها هم زیاد هستند.‏‎ ‎‏این به نظر من می آید که یک نقشه و توطئه ای است که برای این جهت که، استقرار در‏‎ ‎‏ایران و نظم در ایران پیدا نشود. در ارتش می روند نمی گذارند که یک انتظامات صحیح‏‎ ‎‏پیدا بشود. در ژاندارمری می روند، آنجا را هم مانع می شوند. در شهربانی هم‏‎ ‎‏همین طور. تو‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ سپاه پاسداران هم پیدا می شوند. در دانشگاه هم زیادند و همه جا‏‎ ‎‏اینها هستند، حاضرند و اینها برای این جهت نقشه دارند. به نظر من اینطور می رسد که‏‎ ‎‏نقشه این است که در داخل ما را، این ضربه را به ما بزنند که ما اغتشاش در خودمان پیدا‏‎ ‎‏کنیم. یک انتظامی در کار نباشد. اختلافات باشد و یک هرج و مرجی باشد. بریزند خانۀ‏‎ ‎‏هر کس را غارت کنند. بریزند زمین هر کس را غارت کنند. بریزند باغات هرکس را‏‎ ‎‏بخواهند چه بکنند. اموال هر کسی را ببرند. نگذارند یک استقراری پیدا بکند. از آن‏‎ ‎‏طرف دشمنهای این ملت، دشمنهای اسلام با قلمهای خودشان و با افکاری که دارند و‏‎ ‎‏طرحهایی که دارند در مطبوعات خارجی، در رسانه های گروهی خارجی هم اغتشاشات‏‎ ‎‏ایران را، اختلافات ایران را، اینها را یکی اش را چند مقابل کنند و در خارج منتشر کنند، و‏‎ ‎‏در خارج منعکس کنند که ایران مثل یک بچۀ صغیری می ماند که محتاج به قَیم هست. باز‏‎ ‎‏نرسیده به حد بلوغ که خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است این معنا باشد که‏‎ ‎‏در خارج منعکس بکنند که ایران هرج و مرج است و همه به جان هم ریختند و همۀ‏‎ ‎‏گروهها در هر جا بروی یک اختلافات هست. این را اسباب دست قرار بدهند که ایران‏‎ ‎‏قابل این نیست که خودش را اداره کند، باید یکی دیگر اداره اش کند. بعد اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته، یک دخالت نظامی بخواهند بکنند، یک کودتا بخواهند بکنند، موجه نشان‏‎ ‎‏بدهند به خارج. به دنیا موجه نشان بدهند که ما برای خاطر حفظ ملت، ملت نمی توانست‏‎ ‎‏خودش را نگه دارد، ما باید حفظش کنیم، این صغیر را ما باید قَیم برایش تعیین کنیم.‏


مقایسۀ انقلاب ایران با سایر انقلابها

‏     در عین حالی که در تمام انقلاباتی که در دنیا پیدا شده هیچ کدام بهتر از ایران نبوده،‏‎ ‎‏دنبال سَر انقلابات، میلیون، میلیون و نیم آدم کشته می شدند. ـ برای من صورتش را‏‎ ‎‏آورده اند ـ این انقلاباتی که واقع شده است، دنبال سرش یک میلیون، یک میلیون و نیم‏‎ ‎‏کشتار، دو میلیون حبسی ‏‏[‏‏داشتند‏‏]‏‏، درِ کشور را می بستند به همه جا. الآن هم هر جا که‏‎ ‎‏شما ملاحظه کنید که یک انقلابی واقع شده است و یک کودتایی واقع شده، یک چیزی‏‎ ‎‏واقع شده، درِ کشورشان را به خارج بستند، همۀ فرودگاهها را ممنوع کردند، تمام‏‎ ‎‏مطبوعات را قدغن کردند که نباید منتشر بشود و برای مردم اختناق پیش آوردند. اختناق‏‎ ‎‏فوق آن اختناقهایی که سابق بوده. و گاهی در بعضی شان به مجردی که این پیروز شده،‏‎ ‎‏قتل عام ایجاد کردند. شروع کردند به کشتن مردم. هر که احتمال می دادند که یک چیزی‏‎ ‎‏باشد می کشتند. نه اینکه یک کسی را، یک شهر را قتل عام می کردند. و انقلاب ما از باب‏‎ ‎‏اینکه اسلامی بود، از باب اینکه از ملت بود، انقلابی نبود که یک قدرتی به یک قدرت‏‎ ‎‏غلبه کند، یعنی یک قدرت نظامی به یک قدرت نظامی یک کودتایی شده باشد، این‏‎ ‎‏حرفها نبود. متن نهضت از خود مردم بود. جوشید از خود بین مردم بین زن و مرد و‏‎ ‎‏انقلاب هم اسلامی بود. اسلام اینها را وادار کرد که یک همچو انقلابی بکنند. همچو‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی که از متن ملت بجوشد، دنبالش دیگر این مسائل کم است، هست، اما کم‏‎ ‎‏است. و لهذا دیدید که دنبال این انقلاب، تمام راهها و همۀ جاها هم باز بود. هیچ زاید‏‎ ‎‏جایی را جلویش نگرفتند. تمام روزنامه ها و احزاب آزاد شد. آزادِ آزاد، و کشتار نسبت‏‎ ‎‏به مردم هیچ نبود در کار، که آنطوری که آنجا بساط درست می کردند نبود. بله آنهایی که‏‎ ‎‏کشتار کرده بودند گرفتند بعضی شان را محاکمه کردند و بعد از محاکمه به جزای خودشان‏‎ ‎‏رساندند. اما اینطور نبود که همین طور درو کنند مردم را. یک میلیون جمعیت را بکشند.‏‎ ‎‏این حرفها نبود در کار. و اینطور مسائل در عین حالی که در ایران نبوده است، و باید گفت‏‎ ‎‏ایران آرامترین انقلاباتی که در دنیا واقع شده در ایران واقع شده. انقلابات دیگر با یک‏‎ ‎‏سال و دو سال و سه سال اینها درست نمی شد. جنگ باید بشود. اینقدر خونریزی، چه،‏

‏چه، یک سال، دو سال جنگ بشود تا بعد یک قدرتی بر قدرت دیگر پیروز بشود. اینجا‏‎ ‎‏آنجایی است که انقلاب بود، واقعاً انقلاب بود. مرحوم «قرنی»‏‎[1]‎‏ به من گفت که سه‏‎ ‎‏ساعت و نیم، سه ساعت و نیم غلبه کرد ملت بر رژیم. یعنی آن وقتی که آنها کودتا‏‎ ‎‏می خواستند بکنند در تهران ما بودیم، و آنها بنا داشتند کودتا بکنند و جلویش گفتند روز‏‎ ‎‏هم باید مردم بیرون نیایند. حکومت نظامی روز قرار دادند. آن حکومت نظامی روز را‏‎ ‎‏خدا خواست که شکسته شد. آنها به من بعد گفتند که اینها بنا داشتند که کودتا بکنند و‏‎ ‎‏خیابانها را وقتی که مردم نیستند، خیابانها را همه را بگیرند و شبش کودتا بکنند. مردم که‏‎ ‎‏ریختند در خیابانها اینها این طرحی که داشتند خنثی شد. و ایشان می گفت که آنکه جنگ‏‎ ‎‏بین ملت و دولت واقع شد و رژیم واقع شد سه ساعت و نیم بود. در صورتی که جاهای‏‎ ‎‏دیگر، الآن شما می بینید که در افغانستان چند سال است که همه مسائل هست و حالا هم‏‎ ‎‏معلوم نیست کی ختم بشود. برای اینکه آنجا یک کودتایی است. کودتا یک نفر آدم‏‎ ‎‏بخواهد انجام بدهد، یک قدرتی می خواهد یک ملتی را از بین ببرد، اما یک ملت‏‎ ‎‏خودش آمده است ـ و خودش آمده ـ و حریفش را بیرون کرده. دیگر خود ملت با خود‏‎ ‎‏ملت که کاری ندارد.‏

پرهیز از شعارهای اختلاف انگیز

‏     حالا هم اشخاصی در بین این ملت هست که الهام از خارج می گیرند. البته اقلیت هم‏‎ ‎‏هستند، لکن اشخاصی هستند که با هر زبانی با مردم می توانند صحبت بکنند و شیطنت‏‎ ‎‏بکنند. باید ملت ما توجه به این توطئه داشته باشد که توطئه ای که محتمل است این است‏‎ ‎‏که ما را به هم بریزند. حتی توی جهاد سازندگی بروند یک کارهایی بکنند که آنجا هم‏‎ ‎‏یک اختلافی بشود. نگذارند کار عمل بشود. در دبیرستان بروند. در دانشگاه بروند. هر‏‎ ‎‏جا بروند و ما را به هم بریزند. و دائماً شلوغی و دائماً اعتصاب و دائماً راهپیمایی و دائماً‏‎ ‎‏کارشکنی برای دولت و ملت، تا منعکس بکنند در خارج که اینها نمی توانند خودشان را‏

‏اداره بکنند، باید یک کسی برود اداره کند. ملت باید توجه داشته باشد به این توطئه و از‏‎ ‎‏اختلافات دست بردارند. آخر برای چی ما با هم اختلاف داشته باشیم. سر چی اختلاف‏‎ ‎‏داشته باشیم. برای چه اختلاف داشته باشیم. برای چی به جان هم بریزیم، چرا ما‏‎ ‎‏خودمان، خودمان را از بین ببریم. باید ملت متوجه باشد که چیزهایی که اسباب اختلاف‏‎ ‎‏هست اصلاً ایجاد نکنید. اشخاصی که می خواهند ایجاد اختلاف بکنند موعظه شان کنند،‏‎ ‎‏نصیحتشان کنند. اگر گوش نکردند آنها را طردشان بکنند و نگذارند اختلاف حاصل‏‎ ‎‏بشود. نگذارند جوری وانمود بشود که این ملت ملتی نیست که قابل این باشد که آزاد‏‎ ‎‏باشد. حالا که آزاد شده ببینید به جان هم ریختند، قابل آزادی نیست. ملتی که قابل‏‎ ‎‏آزادی نیست، باید یکی بیاید، یک رضاخانی را پیدا کنند ـ و اینها دارند، از این چیزها‏‎ ‎‏دارند ـ یک رضاخانی را پیدا بکنند. امروز به اسم اینکه این آدم ملی هست، به اسم اینکه‏‎ ‎‏یک آدم از این چیزها، از این عنصرها، اینها دارند که بیست سال، سی سال این را با یک‏‎ ‎‏صورت ملیت و با یک صورت دلسوزی نگه دارند. آن روزی که می خواهند کار را انجام‏‎ ‎‏بدهند به دست او انجام بدهند. به صورت ملیت، به صورت چه انجام بدهند. و توجه این‏‎ ‎‏معنا را باید داشته باشند ملت ما. امروز که روز حساسی است، برای اینکه ما می خواهیم که‏‎ ‎‏رئیس جمهور تعیین بشود، ملت می خواهد رئیس جمهور تعیین بشود، امروز می بینید که‏‎ ‎‏با این حساسیت باز مشغول شدند به توطئه ها و مشغول شدند به خرابکاریها. در قم‏‎ ‎‏دیدید، در آذربایجان هم هست، در جاهای دیگر هم هست. فردا که شما بخواهید‏‎ ‎‏ان شاءالله وکلای خودتان را تعیین بکنید، بدانید که اغتشاشات بیشتر ایجاد می کنند. بساط‏‎ ‎‏بیشتر در می آورند. باید توجه داشته باشد ملت به اینکه مبادا منعکس بشود. کاری بکنیم‏‎ ‎‏ما که منعکس بشود اینها با هم نمی توانند بسازند. اینها به جان هم ریختند و باید یکی‏‎ ‎‏برود جلوی این کارها را بگیرد، تربیتشان بکند. این به این است که از کارهایی که، از‏‎ ‎‏حرفهایی، از نوشته هایی ... از نطق هایی، از شعارهایی که اسباب اختلاف می شود، از‏‎ ‎‏اینها پرهیز بکنند. نباید امروز شعار بدهند بر ضد این، بر ضد او، بر اینطور چیزها. این‏‎ ‎‏شعارها صحیح نیست . نباید بکنند. و باید کاری بکنند که مستقر بشود. این حکومت،‏

‏برقرار بشود. و ما این دو قدم هم که اسکلت یک حکومتی است، این دو قدم هم‏‎ ‎‏برداریم. قدم تعیین رئیس جمهور ان شاءالله و قدم دوم وکلا؛ و باید ملت متوجه باشد که‏‎ ‎‏من چون بنای دخالت ندارم، متوجه باشند خودشان که اشخاصی که صحیحند، اشخاصی‏‎ ‎‏که متدینند، اشخاصی که ملی هستند، اشخاصی که چپ و راستی نیستند، از افراد، اینها را‏‎ ‎‏تعیین بکنند. در رئیس جمهور همین طور و در وکلاشان هم همین طور. و مهم الآن این‏‎ ‎‏است که از این اختلافات و از این شعارها و از این ـ عرض می کنم که ـ چیزهایی که‏‎ ‎‏موجب اختلاف می شود دست بردارند. و مشغول بشوند به اینکه همین طور بسازند ایران‏‎ ‎‏را و ایران امروز محتاج به کار است. کارخانه ها احتیاج به کار دارند. محتاج به سازندگی‏‎ ‎‏است.‏

تشکر از جوانان در جهاد سازندگی 

‏     خداوند ان شاءالله شماها را حفظ کند. شما جوانها را حفظ کند که همچو همت والایی‏‎ ‎‏دارید که می روید در جهاد سازندگی و زحمت می دهید به خودتان. لکن برای خداست‏‎ ‎‏این. شما خیال نکنید، هر قدمی که الآن بردارید برای کشور اسلامی، این قدم پیش خدا‏‎ ‎‏محفوظ است. خیال نکنید که این قوه های شما هدر می رود. قوای انسان وقتی هدر‏‎ ‎‏می رود که برای خدا نباشد. آن وقتی که قوا برای خدا کار بکند هدر نمی رود، پیش‏‎ ‎‏خداست. و این سازندگی شما ان شاءالله خودتان هم ساخته می شوید به آنطوری که‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی امر فرموده است و انبیا را برای او فرستاده که هم در این جهاد،‏‎ ‎‏جهاد نفسی باشد و هم سازندگی برای ملت. خداوند همۀ شما را موفق و مؤید بدارد. و‏‎ ‎‏من هم دعاگوی همه تان، خدمتگزار همه هستم. سلامت باشید ان شاءالله .‏

‎ ‎

  • ـ شهید ولی اللّه قرنی، اولین رئیس ستاد مشترک ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی.