سخنرانی
تشریح مقام و اهمیت قضا در اسلام
سخنرانی در جمع جامعه قضات (مقام و اهمیت قضا در اسلام)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 10 ف‍روردی‍ن‌ ‭1359

زمان (قمری) : 13 جمادی الاول ‭1400

مکان: تهران

شماره صفحه : 212

موضوع : تشریح مقام و اهمیت قضا در اسلام

زبان اثر : فارسی

حضار : حسینی بهشتی، سید محمد (رئیس دیوان عالی کشور) ـ موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (دادستان کل کشور) ـ جام

سخنرانی در جمع جامعه قضات (مقام و اهمیت قضا در اسلام)

سخنرانی

‏زمان: ساعت 15:10 بامداد 10 فروردین 1359 / 13 جمادی الاول 1400‏

‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏موضوع: تشریح مقام و اهمیت قضا در اسلام‏

‏حضار: حسینی بهشتی، سید محمد (رئیس دیوانعالی کشور) ـ موسوی اردبیلی، سید‏‎ ‎‏عبدالکریم (دادستان کل کشور) ـ جامعۀ قضات‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اهمیت امر قضا در اسلام 

‏     قضا در اسلام از حیث اهمیت شاید در ردیف اول مسائل اسلام، و تعبیراتی هم که در‏‎ ‎‏لسان ائمه شده است، کشف از اهمیت بسیار می کند. و امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ به‏‎ ‎‏شریح می فرمایند که:‏ یا شُرَیْحُ! قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا یَجْلِسُهُ اِلاّ نَبِیٌّ اَوْوَصِیّ نَبِیٍّ اَوْشَقِیٌّ.‎[1]‎‏ یا نبی باید‏‎ ‎‏متکفل قضا باشد و یا وصی نبی. یعنی کسی که نبی به او سفارش کرده باشد، از این دو که‏‎ ‎‏گذشت شقی است. یا مثلاً گفته شده است، اگر کسی نسبت به دو درهم قضاوت ناحق کند‏‎ ‎‏کافر است. قضاوت در اسلام که حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق الله ،‏‎ ‎‏دو صورت دارد: یک صورت قضاوتی که قاضی مستقل در قضاست. یعنی قاضی که در‏‎ ‎‏اسلام استقلال قضایی دارد، شرایط سنگینی دارد که من در ایران افراد کمی را سراغ دارم‏‎ ‎‏که حائز چنین شرایطی باشند. مجتهد عادل بر جهات قضا که در همۀ جهات بیطرف باشد.‏‎ ‎‏پیش او رئیس جمهور و یک کارگر ساده فرق نکند. این از اموری است که قاضی مطلق‏‎ ‎‏باید دارا باشد. و من هم کم سراغ دارم. یعنی در حوزه های علمیه هم کم سراغ دارم.‏

نصب قاضی توسط فقیه

‏     یک قسم از قضاوت هم در شرع هست که قضاوت قاضی مستقل نیست، و قاضی را‏

‏جعل می کنند. در قسم اول، قاضی مجتهد جامع الشرایط است، و لازم نیست که هیچ‏‎ ‎‏کسی او را نصب کند. ولی در قسم دوم، در بعضی از احوالی که قضاوت زیاد است و افراد‏‎ ‎‏به آن زیادی نیستند که بتوانند همۀ مراکز قضاوت را قاضی واجد همۀ شرایط گذارند، و‏‎ ‎‏قاضی واجد شرایط کم است، در این صورت فقیه مجتهد عادل اشخاصی را که مورد‏‎ ‎‏اطمینان هستند، که اجتهاد را نمی دانند ولی از روی کتابهایی که در این باب نوشته شده‏‎ ‎‏است می توانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمینان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند،‏‎ ‎‏اینها را فقیه نصب می کند که قضاوت کنند. این قضاوت هم در اسلام از این جهت، این‏‎ ‎‏آقایان بعد از آنکه اشخاص را پیدا کردند مورد اطمینان و مطلع بر موازین قضا، ولو از راه‏‎ ‎‏تقلید باشند، آن وقت جعل قضاوت برایشان می کنند، و از طرف من هم مجازند که جعل‏‎ ‎‏قضاوت بکنند تا قضاوت شرعی بشود.‏

ضرورت تحول دادگستری طبق موازین اسلامی

‏     در قضیه ای که در قانون اساسی می گوید که این دو مقام، که مقام دادستان کل و رئیس‏‎ ‎‏دیوانعالی کشور باشد، باید رهبر با مشورت قضات این کار را انجام دهد، از دو جهت‏‎ ‎‏موضوع دارد: یک جهت اینکه مشورت در وقتی است که شبهه باشد. در اموری که شبهه‏‎ ‎‏نیست مشورت هم نیست. هر امری که مورد شبهه باشد بین چند نفری که مثلاً بخواهند‏‎ ‎‏دادستان کل باشند، و این چند نفر مورد اشتباه، که هر کدام چطورند، در مورد این اشتباه‏‎ ‎‏باید با قضات مشورت کنند، ولی اینجا موضوع ندارد. از باب اینکه مورد اشتباه من هم‏‎ ‎‏نبود. من این دو نفر آقایان را منصوب کردم به این دو مقام عالی با سوابق طولانی و‏‎ ‎‏ادراک اینکه همۀ جهات در آنها هست. و در خیلی از افرادی که من سراغ دارم همۀ این‏‎ ‎‏جهات یا وجود ندارد و یا اینکه اگر باشد شغلهایی دارند که نمی توانند بیایند و مشغول‏‎ ‎‏کار شوند. از این آقایان خواستم که این کار را بکنند، و در مرکزی که در اسلام جزء طراز‏‎ ‎‏اول مراکز با اهمیت اداری است حاضر شوند. وضع این اداره را از سابقش بیرون بیاورند‏‎ ‎‏و به یک قضاوت اسلامی متحولش کنند. می دانید که جمهوری ما اسلامی است. و اگر‏

‏قضاوتش که در رأس آن تقریباً واقع است اسلامی نباشد، ما نمی توانیم به جمهوری مان،‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی بگوییم، و این باز جمهوری غیر اسلامی می شود. جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏باید همۀ نهادهایی که دارد اسلامی باشد. و از همه مهمتر قضا و قضاوت است، که باید‏‎ ‎‏روی موازین اسلام باشد. امیدوارم آقایان با کمک همۀ اقشاری که در این امر اطلاع‏‎ ‎‏دارند، مشغول کار شوند و این کار را بکنند.‏

‏     همۀ آقایان احساس این را بکنند که امروز با زمان رژیم سابق فرق دارد. چون امروز‏‎ ‎‏یک مملکتی است که نه یک نفری است که زورگویی بکند و فشار بیاورد که یک کاری‏‎ ‎‏به ملت تحمیل بکند. ما یک چنین مقامی اصلاً نداریم. یعنی ملت ما هم دیگر تحمل‏‎ ‎‏چنین مقامی را نمی کند. وضع ملت طوری است که اگر یک مقام بخواهد چیزی را‏‎ ‎‏تحمیل کند، جلویش می ایستند و مشتشان را گره می کنند و مانع می شوند. این یک نعمت‏‎ ‎‏بزرگی است برای یک ملتی که یک مقامی نتواند ظلم کند. البته ظالم را سر جای خودش‏‎ ‎‏می نشانند. با قدرت هم می نشانند. اشخاص متخلف را مقامات عالی با قدرت هم سر‏‎ ‎‏جایشان می نشانند. اما اگر بخواهند کاری بکنند، نظیر کارهای زمان سابق که همۀ‏‎ ‎‏کارهایشان از این قبیل بود، ما چنین مقامی نداریم. بنابراین، مملکتی است مال خود شما،‏‎ ‎‏و باید شما همان طوری که به منزل خودتان علاقه مندید که مرتب باشد و جریاناتش‏‎ ‎‏درست باشد، به مملکت خودتان بیشتر باید علاقه مند باشید. برای آنکه، مملکت‏‎ ‎‏خودتان هم منزل خودتان است و هم منزل دوستان و همکیشان خودتان. از این جهت در‏‎ ‎‏این امر سستی نکنید و نگذارید کم کاری بشود و نکنید، و همه با هم همراهی بکنید.‏

نفسانیات منشأ اختلافات 

‏     اختلاف نداشته باشید در امور. اختلاف همیشه ناشی از جهات نفسانی است. اگر همۀ‏‎ ‎‏انبیا الآن در اینجا جمع بشوند، اختلاف ندارند. برای آنکه، آن جهات نفسانی را ندارند.‏‎ ‎‏آن وقت که یک طرف جهت نفسانی دارد و یا هر دو طرف جهت نفسانی دارند،‏‎ ‎‏آن وقت اختلافات پیدا می شود. کوشش کنید که آن جهات نفسانی بازی تان ندهد که‏

‏منشأ مناقشه و اختلاف شود. و در روزنامه ها این اختلافات منعکس شود و یا در جاهای‏‎ ‎‏دیگر صحبت شود. یک مملکتی که گرفتار است در مقابل اجانب و در معرض خطر‏‎ ‎‏است و باید با همت خود مردم این مملکت مستقر شود و اساسش درست شود، اگر‏‎ ‎‏اشخاص بخواهند با تفرقه و تشتت این مملکت را از باطن پوسیده کنند، قهراً به چنگ‏‎ ‎‏دیگران خواهد افتاد. همان طوری که ملاحظه کردید، مردم با هم مجتمع شدند و همه با‏‎ ‎‏هم فریاد «الله اکبر» زدند، و این موانعی را که در مقابلشان بود همه را کنار زدند. ‏

ناتوانی قدرتها در مقابلۀ با ملتهای بیدار

‏     و الآن وضع جوری شده است که هیچ قدرتی نمی تواند کاری بکند. یعنی نمی شود بر‏‎ ‎‏یک ملت مطلبی را تحمیل کرد، ولی ممکن است زورگویی بیاید و زوری بگوید، و مثلاً‏‎ ‎‏وبایی وارد مملکت شود. لکن نمی تواند یک ملتی که همه ایستادند و می خواهند نشود،‏‎ ‎‏چنین مطلبی شود. هیچ قدرتی نمی تواند تحمیل کند. نه امریکا می تواند تحمیل کند، نه‏‎ ‎‏شوروی، هیچ کدام تحمیل نمی توانند بکنند. ‏

‏     من آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواسته است‏‎ ‎‏که شوروی، نظامی به آنجا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی می کند.‏‎ ‎‏البته دولت شوروی می تواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمی تواند در آنجا مستقر شود.‏‎ ‎‏اگر شما خیال کردید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید این خیالی باطل است.‏‎ ‎‏ملت افغانستان مسلم است. ایستاده اند در مقابل حکومت افغانستان . شما هم اگر بروید و‏‎ ‎‏هر قدرت دیگری هم برود، آنجا را می گیرد، اما نمی تواند آنجا را آرام کند، و بالاخره‏‎ ‎‏شکست می خورد. حالا هم عقیده ام همین است که در یک ملتی که همه شان یکصدا‏‎ ‎‏هستند، و بحمدالله ایران دیگر حکومتی نداریم مخالف با ملت، ملت و دولت همه با‏‎ ‎‏همند. در یک چنین مملکتی، کسی نمی تواند بیاید و به این مملکت مطالبی را تحمیل‏‎ ‎‏بکند. و لهذا از خارج هی فریاد می زنند که چه خواهیم کرد و چه خواهیم کرد. اگر یادتان‏‎ ‎‏باشد، آن اوّلی که این جوانها رفتند و این مرکز جاسوسی را گرفتند، حرفهای زیاد آمدند‏

‏و گفتند. و مثلاً گفتند بنا دارند چتربازها را پیاده کنند. بنا دارند جوانهای مسلمان را بیهوش‏‎ ‎‏کنند و بعد وارد لانۀ جاسوسی شوند و جاسوسها را ببرند، که این حرف بی ربط است. بنا‏‎ ‎‏دارند دخالت نظامی کنند و یا بریزند و همه را قلع و قمع کنند، همه اش حرف بود. حالا‏‎ ‎‏هم همه اش حرف است. از حرفها هیچ وقت نترسید. عمل توی این حرفها نیست که‏‎ ‎‏یکوقتی مثلاً اشغال نظامی بکنند. ما هم از آن نمی ترسیم. افغانستان هم اشغال نظامی شده‏‎ ‎‏و ما از افغانستان بهتر می توانیم مبارزه کنیم.‏

همدلی همۀ افراد و توجه به وحدت کلمه

‏     علی_' ایّ حال، عمده این است که مبلغین آنها مع الأسف در بین خود ایرانی ها هستند و‏‎ ‎‏می خواهند کاری بکنند که از داخل یک پوسیدگی پیدا شود، و افراد و سازمانهای داخل‏‎ ‎‏را به هم بریزند. اگر توانستند بین رئیس جمهور و شورا اختلاف بیاندازند. اگر این مطلب‏‎ ‎‏را نتوانستند جناحهایی درست کنند برای ایجاد اختلاف و ایجاد شلوغی و از این کارها‏‎ ‎‏که دارند می کنند. باید همه توجه به این داشته باشیم که یک مملکتی که پنجاه و چند‏‎ ‎‏سال، غیر از آن 2500 سال که بسیاری از مردم شاهدش بودند، و همه شاهد بودند که یک‏‎ ‎‏چنین گرفتاریهایی را داشته است و حالا بحمدالله از این گرفتاری بیرون آمده است.‏‎ ‎‏خودشان دوباره کاری نکنند که همان گرفتاریها برگردد. خود ما نباید کاری بکنیم که‏‎ ‎‏دوباره مبتلا بشویم به آن چیزهایی که پیشتر به آن مبتلا بودیم. و اگر خدای نخواسته ما با‏‎ ‎‏هم اختلاف کنیم و آن جهت الهی را که خدای تبارک و تعالی به ما امر فرموده است که:‏‎ ‎وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ‎[2]‎‏ را فراموش کنیم، یکوقت می بینید که عنایت خدا کنار می رود و ما‏‎ ‎‏همان خواهیم شد که بوده ایم. ما خودمان کاری نمی توانیم بکنیم. باید ما آن مقداری که‏‎ ‎‏می توانیم الهیت مطلب را حفظ کنیم و اجتماع داشته باشیم و وحدت کلمه داشته باشیم.‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی تأیید می کند و کارها انجام می گیرد. و من از همۀ آقایان، از همۀ‏

‏قشرهای ملت این مطلب را کراراً خواسته ام. و شما آقایان که در رأس قضا واقعید توجه‏‎ ‎‏کنید که همه با هم همصدا، همدل و کمک کار هم باشید، و بگذارید دادگستری که مدنظر‏‎ ‎‏شماست تصفیه شود. اشخاصی که مفسد هستند و اشخاصی که قضاوت نمی دانند و‏‎ ‎‏می خواهند برای خودشان دکانی باز کنند، و یا اهل کار قضاوت نیستند، این افراد تصفیه‏‎ ‎‏شوند و اشخاص صالح را جلب نکنند. و من از خداوند، سلامت همۀ آقایان را و سعادت‏‎ ‎‏همۀ ملت را و سعادت همۀ ملتهای اسلامی را می خواهم، و از شماها متشکرم که تشریف‏‎ ‎‏آوردید و از نزدیک با هم آشنا شدیم.‏

‎ ‎

  • ـ «ای شریح! به تحقیق در مجلسی نشسته ای که نمی نشیند در آن جز پیامبر یا وصی پیامبر و یا فردی شقی». وسائل الشیعه، کتاب القضاء ج 27، ص 17، باب 3، ح 2.
  • ـ بخشی از آیۀ 103 سورۀ آل عمران: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبل اللّه ِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید.