سخنرانی
اهمیت و ضرورت پاکسازی و سالم سازی دانشگاه
سخنرانی در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی (اصلاح دانشگاه ها)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 16 ت‍ی‍ر ‭1359

زمان (قمری) : 24 ش‍ع‍ب‍ان‌ ‭1400

مکان: تهران

شماره صفحه : 2

موضوع : اهمیت و ضرورت پاکسازی و سالم سازی دانشگاه

زبان اثر : فارسی

حضار : اعضای ستاد انقلاب فرهنگی

سخنرانی در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی (اصلاح دانشگاه ها)

سخنرانی

‏زمان: 16 تیر 1359 / 24 شعبان 1400‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: اهمیت و ضرورت پاکسازی و سالم سازی دانشگاه‏

‏حضار: اعضای ستاد انقلاب فرهنگی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اهمیت و ضرورت پاکسازی و سالم سازی دانشگاه

‏     البته اینها که ذکر کردید همه اش جهات خوبی است؛ لکن یک نکته است که باید به‏‎ ‎‏آن توجه بشود و آن اینکه الآن که شما بخواهید دانشگاه را برای پذیرفتن معلم، پذیرفتن‏‎ ‎‏شاگرد، مهیا کنید، یک عدۀ زیادی چهره هایشان را از آنی که هستند بر می گردانند به یک‏‎ ‎‏چهره های اسلامی، و خودشان را در دانشگاه به عنوان معلم، به عنوان ـ مثلاً ـ شاگرد، جا‏‎ ‎‏می زنند. این را باید یک فکری برایش بکنید. همه مسلمانند و همه متقی، همه با این‏‎ ‎‏نهضت اسلامی موافق، لکن سوابقشان را باید الآن ملاحظه کرد؛ یعنی، بنابراین باشد که‏‎ ‎‏یک گروههایی ‏‏[‏‏باشند‏‏]‏‏ برای رسیدگی به سوابق معلمها، به سوابق اینهایی که می خواهند‏‎ ‎‏مثلاً وارد بشوند، تا دوباره این مرکز تجمع افرادی ‏‏[‏‏نشود‏‏]‏‏ که آنجا بیایند و قضیۀ تحصیل‏‎ ‎‏نباشد و قضیۀ جهات سیاسی باشد و اینطور چیزها. و یک جهت هم اینکه در دانشگاه این‏‎ ‎‏مسائلی که قبلاً موجب شد دانشگاه به این فسادی که دیدید کشانده شود، این را یک‏‎ ‎‏فکری بکنید برایش که مرکز اشخاص یا گروههایی که می خواهند فعالیت گروهی بکنند‏‎ ‎‏نباشد. دانشگاه مرکز تحصیل است و مرکز آموزش است و آموختن است؛ نه مرکز اینکه‏‎ ‎‏یک گروهی بیایند برای خودشان یک کاری انجام بدهند. بعد از شش ماه دیگر باز همان‏‎ ‎‏مسائل برگردد؛ همان فساد در کار باشد. آن وقت هم باز بخواهید از سر بگیرید،‏‎ ‎‏مشکلات زیادتری پیدا بشود. از اولی که بناست دانشگاه باز بشود و بناست معلم پذیرفته‏‎ ‎‏بشود، مهم این است این معلم‏‏[‏‏هایی‏‏]‏‏ که الآن می آیند و اظهار چه می کنند و شهادت‏

‏می دهند و می گویند ما مسلمان و چه و چه هستیم، به این اکتفا نشود؛ سوابق این دیده‏‎ ‎‏بشود که این چطور آدمی بوده است؛ چکاره بوده است؛ در دانشگاه که بوده چه‏‎ ‎‏می کرده، چه درس می داده؛ چه جور برخورد می کرده با جوانها و چه توطئه ها داشته یا‏‎ ‎‏نداشته. این مسائل خیلی باید بررسی بشود که دانشگاه وقتی باز می شود، یک دانشگاهی‏‎ ‎‏باشد که حالا صد در صد نشد، ‏‏[‏‏طوری‏‎ ‎‏]‏‏باشد که اشخاصش اشخاص صحیح باشند و بعد‏‎ ‎‏هم که باز می شود، یک بازرسیهایی لازم است به اینکه در همه جا حاضر باشند؛ برای‏‎ ‎‏اینکه معلمین با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غیر برنامۀ درسی شان چه حرفها آنجا‏‎ ‎‏هست؛ چه چیزها آنجا مطرح می کنند. اگر دیدند چیزهایی انحرافی است، اطلاع بدهند.‏‎ ‎‏و یک سازمانی باشد برای اینکه اگر هر یک از معلمین یک همچو کاری بخواهند بکنند،‏‎ ‎‏[‏‏بررسی‏‏]‏‏ بشود. اگر ـ مثلاً ـ گروهها بخواهند در دانشگاه باز این بساط را درست کنند،‏‎ ‎‏حاضر باشند یک اشخاصی برای اینکه مانع از این امور بشوند. شما هر چه اصلاح بکنید،‏‎ ‎‏وقتی افراد غیر صالح آمدند اصلاحات را به هم می زنند. اصلاحات در یک محیطی که‏‎ ‎‏افراد غیر سالم نباشند ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ گروههایی نمی خواهند درس بخوانند؛ اصلاً می خواهند به هم‏‎ ‎‏بزنند. یک اشخاصی هستند که واقعاً مطلع بر مسائل نیستند؛ درست ملتفت به مصالح و‏‎ ‎‏مفاسد نیستند، اینها را وقتی آوردند برای تعلیم و تربیت می شود تربیت کرد. اما یک‏‎ ‎‏گروههایی هستند که اصلاً مصالحشان اینها نیست؛ مصالحشان این است که دانشگاه را به‏‎ ‎‏یک صورتی در آورند که هم آنهایی که دانشجو هستند درست ‏‏[‏‏کسب‏‏]‏‏ دانش نکنند و‏‎ ‎‏وارد بشوند در یک گروههای انحرافی و به هم بزنند اوضاع را.‏

ضرورت تربیت اخلاقی در محیط های آموزشی

‏     عمده این است که دانشگاه طوری بشود که افرادش، خصوصاً معلمینش یک‏‎ ‎‏معلمینی باشند که متعهد باشند و آن وقت هم در سر کلاسها آن مقداری که صلاح است‏‎ ‎‏اشخاصی، معلمینی، باشند که برای آنها صحبتهای اخلاقی بکنند؛ صحبتهای اسلامی‏‎ ‎‏بکنند که این جوان از حالا پرورش پیدا بکند. این بیشتر در دبیرستانها باید بشود؛ پرورش‏

‏پیدا کند به یک پرورش صحیحی که برای خودش باشد؛ نه بعد از اینکه پرورش شد،‏‎ ‎‏یکی برای روسها عمل کند، یکی برای انگلیسها عمل کند، یکی برای امریکایی ها.‏

‏     اینها یک مهماتی است که باید خیلی درش دقت کرد و البته باید تحصیلات هم‏‎ ‎‏طوری باشد که محدود نشوند. آنطوری که در سابق بود، نمی گذاشتند جلو بروند، باید‏‎ ‎‏آنطور نباشد. جهات اخلاقی هم خیلی ملاحظه بشود. معلمهایی که می توانند برای آنها‏‎ ‎‏صحبت کنند و اخلاق بگویند و عقاید بگویند، این کاری باشد که مشغول باشند در ضمن‏‎ ‎‏تحصیلات. و تحصیلات هم، همان طوری که در اینجا طرح دادید، موافق با وضع‏‎ ‎‏مملکت ما باشد؛ نه اینکه ـ فرض کنید ـ یک کلاس هم باز بشود برای ـ مثلاً ـ هنرهای زیبا‏‎ ‎‏و کذا که جز برای عقب ماندن ما و جز برای بهره برداری دیگران از آن نبوده، یا ـ فرض‏‎ ‎‏کنید ـ که فلان موسیقی و چیزهایی که در دانشگاه زیاد شاید بوده؛ من هم خیلی اطلاع‏‎ ‎‏ندارم. اینطور چیزهایی که به درد یک کشوری نمی خورد، مثل کشور ما، اینها نباشد؛ آن‏‎ ‎‏چیزی که احتیاج داریم باشد. و دنبال این هم باشیم که ان شاءالله خودمان خودکفا باشیم؛‏‎ ‎‏چنانچه، خوب، طرح شما هم همین طور است.‏

دانشگاه مورد نظر اجانب در ایجاد انحرافات

‏     من امیدوارم که موفق باشید و همۀ گروهها با شما همراهی بکنند؛ از دولت گرفته تا‏‎ ‎‏رئیس جمهور، تا دولتی که بعد می آید، همۀ اینها، همراهی بکنند. اگر دانشگاه درست‏‎ ‎‏بشود، این مملکت درست می شود. مرکز همۀ فسادها و صلاحها دانشگاههاست و لهذا‏‎ ‎‏آن چیزی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که مطمح نظر خارجیها بوده است همیشه. آنها حوزه های علمیه را‏‎ ‎‏نتوانستند تا حالا منحرف کنند. اخیراً شاید یک خرده انحرافاتی پیدا شده؛ اما در طول‏‎ ‎‏مدت نتوانستند منحرفشان کنند. دانشگاه را مرکز تبلیغات قرار داده بودند و انحرافات؛‏‎ ‎‏می کشیدند به آن طرف، یا به این طرف. مهم این است در دانشگاه امروز. و البته در‏‎ ‎‏تحصیلات هم، همان طور که طرح دادید، باید ‏‏[‏‏طوری‏‏]‏‏ باشد که ان شاءالله در آن‏‎ ‎‏چیزهایی که ما احتیاج داریم خودکفا بشویم ولو در یک مدت طولانی. و خداوند‏

‏ان شاءالله همۀ شما را حفظ کند و موفق برای اجرای یک همچو اموری.‏

‏     فرض کنید که الآن بخواهید بازش کنید، این همان مسائل است بلا اشکال. اگر‏‎ ‎‏دانشگاه قبل از اینکه یک اساسی برایش درست بشود باز بشود، همان گروهها می ریزند‏‎ ‎‏و همان فساد را ایجاد می کنند و همان سنگربندیها را می کنند. تا این ترتیب صحیحی پیدا‏‎ ‎‏نکند که بتواند دانشگاه باشد ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ ما دانشگاه می خواهیم؛ نمی خواهیم که یک مرکزی‏‎ ‎‏باشد برای اجتماع امور انحرافی. اگر ما بخواهیم اسم دانشگاه داشته باشیم تویش هر‏‎ ‎‏کاری هم بشود، آن وقت باید زود باز بشود و باز همانها بریزند توی دانشگاه، همان ‏‏[‏‏بلا‏‏]‏‎ ‎‏را به سر دانشگاه بیاورند. دانشگاه وقتی باید باز بشود که شما اطمینان پیدا کنید به اینکه‏‎ ‎‏این دانشگاه، دانشگاه است؛ دانشگاهی است که برای کشور ما، برای اسلام، مفید است.‏‎ ‎‏اما یک دانشگاهی که باز اطمینان به این ‏‏[‏‏نیست‏‏]‏‏ که این قابل است که در آن به ترتیب‏‎ ‎‏صحیح عمل بشود معنایش این است که ما یک مرکزی درست کنیم، خرج زیادی بکنیم‏‎ ‎‏و باز همان بساط باشد؛ آنها هم که بیایند فعالیتشان زیادتر است و کارهای زیادتری‏‎ ‎‏می کنند؛ همان سنگربندیها و همان بساط اعاده می شود.‏

‏     آن کس که می گوید حالا باید باز بشود این یا توجه ندارد، یا انحراف دارد؛ این دلش‏‎ ‎‏می خواهد این جور بشود؛ به اینها نباید اعتنا کرد. شماها باید خودتان با اشخاصی که‏‎ ‎‏تخصصاتی دارند بنشینید مشورت بکنید و یکوقتی دانشگاه باز بشود که شما مطمئن‏‎ ‎‏باشید که حالا اینکه باز می شود دانشگاه است؛ جای دانش است؛ جای پرورش است. ما‏‎ ‎‏که نمی خواهیم یک صورتی درست کنیم و عرضه بداریم به دنیا و به غرب که ما دانشگاه‏‎ ‎‏داریم. دانشگاه داشتیم! سی سال دانشگاه داشتیم! این بود که شد.‏

رعایت مصالح اسلام و کشور در اصلاح دانشگاهها

‏     ما می خواهیم یک چیزی درست کنیم که خودمان باورمان بیاید که ما دانشگاه داریم؛‏‎ ‎‏غرب بپسندد این را یا نپسندد، روشنفکر بپسندد این را یا نپسندد. ما خودمان باید برای‏‎ ‎‏خودمان کار بکنیم. فکر این نباشیم که یک کاری بکنیم که یک گروهی بپسندد این را، یا‏

‏ما را تأیید بکند؛ این انحراف است. ما باید برای خدا کار بکنیم؛ باید کاری بکنیم که خدا‏‎ ‎‏بپسندد و آن کاری است که برای کشور ما مفید باشد و برای ملت ضعیف ما مفید باشد،‏‎ ‎‏برای مستضعفین این ملت مفید باشد، هر که هر چه می خواهد بگوید. ما دنبال این نباشیم‏‎ ‎‏که ـ فرض کنید ـ برای من یک کسی هورا بکشد یا کف بزند. دنبال این چیزها ما نباید‏‎ ‎‏باشیم. دنبال این باشیم که این دانشگاه را خوب درست کنیم؛ ولی بعدش مورد اهانت هم‏‎ ‎‏[‏‏قرار بگیریم‏‏]‏‏ فحش هم بشنویم، باشد. وقتی تکلیفمان را ادا کردیم، هر کس هر چه‏‎ ‎‏می خواهد بگوید. دنبال این نباشیم که وجاهت پیدا بکنیم. بسیاری از اشخاص را من‏‎ ‎‏می بینم که ولو عقیده شان به بعضی مسائل نباشد، لکن بر خلاف عقیده شان یک چیزی را‏‎ ‎‏می گویند برای ایقاع‏‎[1]‎‏ وجاهت بین طبقۀ روشن‏‏[‏‏فکر‏‏]‏‏؛ این یک مسئله ای است؛ یک‏‎ ‎‏اشتباه است. ما باید فکر این معنا باشیم که چی برایمان مفید است. برای این ملت ضعیفی‏‎ ‎‏که عقب مانده است، کوشش کردند برای عقب ماندنش، چی برای این مفید است. چه‏‎ ‎‏باید کرد که این عقب ماندگی را جبران کرد. ما بخواهیم دانشگاه باز کنیم به همان جوری‏‎ ‎‏که بوده است باز همین مسائل است و آخر هم خواهد بود؛ بلکه بدتر خواهد شد؛ برای‏‎ ‎‏اینکه دنبال کردید، بعد می گویند که خودشان درست کردند همین را. تا دانشگاه نشده‏‎ ‎‏است بازکردنش خطاست و طرحهایی که داده می شود برای باز شدن طرحهایی است که‏‎ ‎‏اشتباه است؛ یا تحت تأثیر واقع شده. همانهایی که می خواهند خرابکاری کنند‏‎ ‎‏می خواهند حالا باز بشود و یا خودشان اعوجاج‏‎[2]‎‏ دارند و می خواهند همان مسائل پیش‏‎ ‎‏بیاید. نه البته آنطوری که بماند چندین سال؛ نه اینکه سر سال که آمد، هر چه شد یک چیز‏‎ ‎‏ناقصی را باز کنید، که بدتر از اولش بشود. باید تمام بشود همۀ جهات؛ آن طرحهایی که‏‎ ‎‏دارید تمام بشود، درست بشود؛ بعد که باز کنید دانشگاه را، دانشگاه است، این که‏‎ ‎‏می آید، برای تحصیل می آید، معلم هم که می آید برای تعلیم می آید، نه معلم می آید‏‎ ‎‏برای انحراف، و نه شاگرد می آید برای سنگرگیری، این نباشد، وقتی نباشد، آن وقت‏

‏صحیح خواهد شد.‏

‏     اختلاف سلیقه ها را ما نباید گوش بکنیم. ما باید خودمان بفهمیم که چه داریم می کنیم‏‎ ‎‏و برای این ملت چه خدمتی باید بکنیم. خودمان وقتی فهمیدیم یک چیزی هست،‏‎ ‎‏گوشمان بسته باشد راجع به قلمها و راجع به ... هر کاری بکنید، آنهایی که می خواهند‏‎ ‎‏لطمه بزنند و آسیب بزنند کار خودشان را می کنند. شما هر کاری انجام بدهید، آنها کار‏‎ ‎‏خودشان را می کنند. یکوقت یک کاری انجام می دهید که تأیید آنهاست، که آنها‏‎ ‎‏می توانند انجام بدهند. یکوقت یک کاری می کنید که نه، بر خلاف آنهاست، آنها باز‏‎ ‎‏صدمه ای را که دلشان می خواهد می زنند؛ لکن دستشان نمی رسد که صدمه بزنند.‏

‏     امیدوارم که مؤید و منصور باشید در این امر. ... تشکر می کنم. اظهار تشکر یک برادر‏‎ ‎‏است از برادر دیگر والاّ مطلب مال خودتان است. همه مان باید تشکر کنیم که خدا به ما‏‎ ‎‏یک همچو مهلتی داده است که بتوانیم در یک همچو کارهایی وارد بشویم.‏

  • - به دست آوردن آبرو و وجهه.
  • - کژی، ناراستی.