سخنرانی
چگونگی تمسک به ولایت امیرالمؤمنین (ع)
سخنرانی در جمع گروهی از مسئولان نظام (تمسک به ولایت حضرت علی «ع»)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 4 م‍ه‍ر ‭1362

زمان (قمری) : 18 ذی الحجه ‭1403

مکان: تهران

شماره صفحه : 152

موضوع : چگونگی تمسک به ولایت امیرالمؤمنین (ع)

زبان اثر : فارسی

مناسبت : عید غدیر

حضار : خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ حکیم، سید محمد باقر

سخنرانی در جمع گروهی از مسئولان نظام (تمسک به ولایت حضرت علی «ع»)

سخنرانی

‏زمان: صبح 4 مهر 1362 / 18 ذی الحجه 1403‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: چگونگی تمسک به ولایت امیرالمؤمنین(ع)‏

‏مناسبت: عید غدیر‏

‏حضار: خامنه ای، سیدعلی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی) ـ  حکیم، سید محمدباقر (رئیس مجلس اعلای انقلاب عراق) ـ بنکدار، حسین‏‎ ‎‏(شهردار تهران) ـ خانواده های ایتام تهران، مجروحان و جانبازان انقلاب اسلامی ـ کارکنان‏‎ ‎‏شهرداری و کشاورزان نجف آباد ـ اهالی جنوب تهران ـ پرسنل ارتش و سپاه و بسیج‏‎ ‎‏مستضعفان ـ اعضای جهاد سازندگی ـ کارکنان صدا و سیما، ستاد تبلیغات جنگ،‏‎ ‎‏خبرگزاری جمهوری اسلامی، هلال احمر، وزارت بهداری، امور تربیتی مدارس،‏‎ ‎‏خبرنگاران خارجی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

تأسف از فقدان حاملان علوم ائمه (علیهم السلام)

‏     ‏‏متقابلاً من این عید بزرگ را به همۀ حضار و همۀ ملت ایران و همۀ مسلمین جهان و‏‎ ‎‏مظلومین سرتاسر عالم تبریک عرض می کنم. ‏

‏     و چه خوب مجلسی است که در یک همچو روز عیدی صاحبان اصلی انقلاب که‏‎ ‎‏همین طبقۀ گودنشینان و کشاورزان و کارگران و مجاهدان هستند، در اینجا تشریف دارند‏‎ ‎‏و ما از محضرشان استفاده معنوی می کنیم. آن چیزی که موجب تأسف است، این است‏‎ ‎‏که مجال پیدا نکرد حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ نگذاشتند مجال پیدا بکند، که آن‏‎ ‎‏حکومتی که حکومت الله است در دنیا به آن نحوی که می خواست، خود حضرت امیر ـ‏‎ ‎‏سلام الله علیه ـ می خواست پیاده کند تا دنیا بفهمد که اسلام چی آورده است و چه‏‎ ‎‏شخصیت هایی دارد. در آن وقت که حکومت دست ایشان نبود، که مجال نبود، آن وقت‏‎ ‎‏هم که حکومت دست ایشان آمد، باز مجال ندادند؛ سه تا جنگ بزرگ در زمان ایشان‏

‏افروختند و مجال اینکه یک حکومتی که دلخواه او هست برقرار کند نشد، و این را ما‏‎ ‎‏باید تا آخر ابد از آن متأسف باشیم. اگر یک همچو مجالی برای ایشان پیدا می شد،‏‎ ‎‏الگویی بود آن حکومت برای همۀ کسانی که می خواهند به عدالت و به امور الهی قیام‏‎ ‎‏کنند، الگو می شد. ولی تأسف این است که نشد، و آن قدری که شد هم باز نورش متجلی‏‎ ‎‏است، و الآن هم همان اثر کمی که از ایشان مانده است در باب حکومت، همان اثر کم هم‏‎ ‎‏معلوم است که وضع باید چه باشد. و تأسف دیگر اینکه مجال پیدا نکرد ایشان که آن‏‎ ‎‏علومی که در سینۀ ایشان بود «وهیهُنا عِلْماً جَمَّاً» «إنَّ هیهنا عِلْماً جَمَّاً» پیدا نکرد اشخاصی‏‎ ‎‏که حَمَلِۀ آن علم باشند. و بلااشکال آن علمی که ایشان حَمَلِه اش را پیدا نکرده اند، آن‏‎ ‎‏علم اسرار ولایت، اسرار توحید است. و باید همۀ عرفا تأسف بخورند بر اینکه این مجال‏‎ ‎‏برای ایشان پیدا نشد که آن اسرار را که باید افشا کند، افشا بفرماید. مجال نشده و این هم‏‎ ‎‏جزء تأسف هایی است که باید خصوصاً عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در این تأسف‏‎ ‎‏روزگار بگذرانند. ‏

معنای تمسک به ولایت امیرالمؤمنین

‏     ‏‏و ما در این روز، این روز مبارک که از اعیاد بزرگ اسلام است و به حسب نفوس ما‏‎ ‎‏بالاترین عید است و نکته اش هم این است که این ادامۀ نبوت است، ادامۀ آن معنویت‏‎ ‎‏رسول الله است، ادامۀ آن حکومت الهی است، از این جهت از همۀ اعیاد بالاتر است. و ما‏‎ ‎‏در این روز سعید یکی از چیزهایی که وارد شده است این است که بگوییم، بخوانیم:‏‎ ‎اَلْحَمْدُلله الّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوَلایَة اَمیرالْمُؤمِنینَ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ‎[1]‎‏.‏

‏    ‏‏تمسک به ولایت امیرالمؤمنین چی هست؟ یعنی ما همین این را بخوانیم و رد‏‎ ‎‏بشویم؟ آن هم تمسک به ولایت امیرالمؤمنین در روزی که ولایت به همان معنای واقعی‏‎ ‎‏خودش بوده است، نه تمسک به محبت امیرالمؤمنین، تمسک به محبت اصلاً معنا هم‏‎ ‎‏ندارد، تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گرچه ما و بشر نمی تواند به تمام معنا‏

‏آن عدالت اجتماعی و عدالت حقیقی را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت،‏‎ ‎‏نمی توانیم ماها و هیچ کس، قدرت نداریم که پیاده کنیم، لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و‏‎ ‎‏حالا هم ما باید به یک مقدار کمی که قدرت داریم تمسک کنیم. تمسک به مقام ولایت‏‎ ‎‏معنایش این است که، ـ یکی از معانی اش این است که ـ ماظِلّ آن مقام ولایت باشیم. مقام‏‎ ‎‏ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است، این است که‏‎ ‎‏چنانچه حکومت تشکیل شد، حکومت تمسکش به ولایت امیرالمؤمنین و این است که‏‎ ‎‏آن عدالتی که امیرالمؤمنین اجرا می کرد، این هم به اندازه قدرت خودش اجرا کند. به‏‎ ‎‏مجرد اینکه ما بگوییم ما متمسک هستیم به امیرالمؤمنین، این کافی نیست، این تمسک‏‎ ‎‏نیست اصلش. وقتی که حکومت الگو قرار داد امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ را در اجراء‏‎ ‎‏حکومتش، در اجراء چیزهایی که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک‏‎ ‎‏کرده است به ولایت امیرالمؤمنین. چنانچه او الگو نباشد، یا اینکه تخلفات حاصل بشود‏‎ ‎‏از آن الگوی بزرگ، هزار مرتبه هم روزی بگوید «خدا ما را از متمسکین قرار داده‏‎ ‎‏است»، جز یک کذبی چیزی نیست. و مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشوری‏‎ ‎‏است، چنانچه الگو قرار داد آن چیزی که امیرالمؤمنین می خواست، و آن عدالتی را که‏‎ ‎‏آن در همان برهۀ کمی که به او مجال دادند ـ خیلی کم مجال پیدا کرد ـ اگر الگو قرار‏‎ ‎‏بدهند آن را برای اینکه احکام را و اموری که باید محوّل به آنهاست به آن نحو اجرا‏‎ ‎‏بکنند، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند، آن وقت می شود گفت که مجلس ما هم از‏‎ ‎‏متمسکین به امیرالمؤمنین هستند. و ما چنانچه مجلس نتواند این کار را بکند، یا خدای‏‎ ‎‏نخواسته نخواهد این کار را بکند، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود، آن وقت ما‏‎ ‎‏نمی توانیم بگوییم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمؤمنین داریم. و هکذا قوّۀ‏‎ ‎‏قضائیه، اگر قوّۀ قضائیه هم تبعیت نکند از آن قضاء امیرالمؤمنین که «اَقْضاکُمْ عَلِیٌ»‏‎[2]‎‏ و‏‎ ‎‏اگر تبعیت نکند از قضاوت اسلام، متشبث به همان قضاوت اسلامی نباشد، آن هم هر چه‏

‏بگوید ما متمسک هستیم، بر خلاف واقع است. تمسک وقتی است که قوّۀ قضائیه هم‏‎ ‎‏کارهایی که می کنند از روی الگوی علوی باشد که همان الگوی اسلامی است. و مردم ما‏‎ ‎‏هم که این دعا را یا این فقره را می خوانند آنها هم باید توجه کنند به اینکه تمسک به‏‎ ‎‏ولایت حضرت امیر برای آنها تبعیت از مقاصد اوست. ‏

عدم تحمّل ظلم و لو به غیرمسلمان

‏     ‏‏همین طور گفتند که ما شیعۀ علی هستیم، و همین که گفتند ما متمسک به ولایت‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین هستیم، این کافی نیست، نمی شود این. این امور، اموری نیست که لفظی‏‎ ‎‏باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانیم ما بگوییم تحقق پیدا کرده است؛ اینها یک امور عملی‏‎ ‎‏است، یک حکمت عملی است اینها. باید کسانی که مدعی هستند که ما شیعۀ‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین هستیم، تبع او هستیم، باید در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چیز تبعیت‏‎ ‎‏از او داشته باشند. اگر این تبعیت نباشد و ما بگوییم که ما شیعه هستیم، یک گزافی‏‎ ‎‏گفته ایم، یک لاطایلی گفته ایم.‏

‏     امیرالمؤمنین در زمان حکومتش ـ که بسیار کوتاه و بسیار با ناگواریها مقابل بود ـ‏‎ ‎‏می بینید که وقتی که آن نامه را به مالک اشتر می نویسد چه مسائل مهمی را، مسائل سیاسی‏‎ ‎‏را، مسائل اجتماعی را، همه چیز را در آنجا ذکر می فرماید، با اینکه یک بخشنامه ای برای‏‎ ‎‏یک نفر بوده است. یک نامه ای برای یک نفر بوده است و آن این است که می گوید که ـ‏‎ ‎‏به حسب نقلی که شده است که یک خلخال را از پای یک ذمّی در حکومت او در‏‎ ‎‏آوردند، ـ به حسب این روایت، می فرماید که اگر انسان بمیرد برای این، این مَلوم نیست.‏‎ ‎‏شیعه این است که اینطور باشد نه مثل ما، شیعه این است که اگر چنانچه در حکومت‏‎ ‎‏اسلامی، در کشور اسلامی، ظلم ولو به یک ذمّی وارد بشود، آن هم ظلم به همین کمی که‏‎ ‎‏یک خلخال را از پای یک ذمیّه درآورند، بگوید که انسان اگر بمیرد ملوم‏‎[3]‎‏ نیست،‏‎ ‎‏ملامت نباید به او بشود، اینطور اهمیت دارد. ‏


تکلیف به نجات مظلومین از دست کفّار

‏     ‏‏و ما امروز می بینیم که در بلاد مختلفۀ مسلمین، ظلم هاست که بر مسلمین دارد‏‎ ‎‏می شود. در لبنان آن آتشی که برافروخته اند، امریکا برافروخته، و آن لشکرکشی ای که از‏‎ ‎‏طرف امریکا و فرانسه و سایر اذناب آنها برای یک مشت مظلوم شیعه و مظلوم مسلمان‏‎ ‎‏در آنجا انجام می گیرد، سایر مسلمین نشسته اند و تماشا می کنند. غایتِ کاری که امسال‏‎ ‎‏حکومت ها کردند این بود که عید نگرفتند. کافی است این؟ این هم یک کاری است، اما‏‎ ‎‏آنها دارند ظلم خودشان را می کنند، آنها دارند فوج فوج جوان های ما را در لبنان و‏‎ ‎‏فلسطین می کشند. آنها دارند در افغانستان آن جنایات را می کنند. آنها دارند در عراق آن‏‎ ‎‏جنایات را می کنند، و آنها بر ایران آن جنایات را وارد می کنند. مجرد اینکه امسال ما عید‏‎ ‎‏نداریم، این کار را درست می کند؟ این تکلیف را از دوش این دولت ها بر می دارد؟ آنها‏‎ ‎‏با سرنیزه پیش می آیند و با توپ و تانک پیش می آیند و مظلومین هم تنها مانده اند و مع‏‎ ‎‏ذلک تو دهنی دارند به آنها می زنند، لکن دولت ها نشسته اند تماشا می کنند، و غایت امر‏‎ ‎‏این است که عید را نمی گیرند. شما عید نگیرید، عید را امریکا می گیرد، عید را اسرائیل‏‎ ‎‏می گیرد. بهتر از این عید چی که شماها مرتبه تان به آنجا رسیده که هیچ کاری از شما‏‎ ‎‏نمی آید الاّ اینکه عید نگیرید. چه تأثیری در دنیا دارد این عید نگرفتن؟ آنجائی که‏‎ ‎‏دنبالش مشت های گره کرده در مقابل امریکا و در مقابل شوروی و در مقابل صهیونیسم و‏‎ ‎‏سایر جنایتکاران با مشت های گره کرده بایستید و با آن همه امکاناتی که دارید مقابله‏‎ ‎‏کنید؛ آن وقت این عید نگرفتن هم یک اثری دارد، والاّ از آن طرف نفت را به رایگان‏‎ ‎‏بدهید به آنها، از آن طرف کمک های معنوی را به آنها بکنید، از آن طرف همۀ‏‎ ‎‏مسلمان ها را در بند خودتان نگه دارید و نگذارید که حتی آنها یک کلمه ای بگویند، آن‏‎ ‎‏وقت عید نگیرید، این عید نگرفتن چه اثری دارد؟ اینها انحراف است. اینها تعمیه‏‎[4]‎‎ ‎‏است. می خواهند به ملتهای خودشان و مسلمین جهان تعمیه کنند که ما الآن ایستاده ایم‏

‏مقابل اسرائیل. در مقابل توپ و تانک عید نگرفتن کاری است؟ قدرت ندارید شما؟!‏‎ ‎‏شما نفت تان را اگر ده روز ببندید به روی دنیا، دنیا خاضع شما می شود.‏

‏     اینها مصیبت هایی است که بر کشورهای اسلامی دارد وارد می شود، و خودشان را‏‎ ‎‏همه پیرو اسلام می دانند، پیرو دین اسلام می دانند، لکن آنی که اسلام هست اصلاً خبری‏‎ ‎‏از آن نیست. اسلامی که در قرآنش با صراحت می گوید که نباید سلطه جویان عالم، کفّار‏‎ ‎‏عالم، بر مسلمین مسلط بشوند و سلطه پیدا بکنند، شما کوشش می کنید به اینکه آنها سلطه‏‎ ‎‏پیدا بکنند. الآن وضع لبنان چه وضعی است؟ این شیعیان لبنان، این مسلمان های لبنان الآن‏‎ ‎‏در چه حالی هستند؟ و این دولت ها می خواهند باز بسازند با امریکا، از امریکا تبعیت کنند‏‎ ‎‏و با اسرائیل بسازند و با امین جُمَیِّل‏‎[5]‎‏ بسازند. این سازش چه معنی دارد؟ شمایی که‏‎ ‎‏قدرت دارید که اینها را سرجایشان بنشانید و نجات بدهید یک دسته مظلومین را، و‏‎ ‎‏اسلام هم تکلیف دارد بر شما که مظلومین را نجات بدهید از دست کفار، آن وقت همۀ‏‎ ‎‏کار شما این است که عید نداشتید! شما عید درست می کنید برای اسرائیل و برای امریکا.‏‎ ‎‏آنها همه روزشان عید است، برای اینکه می بینند در منطقه کاری کرده اند که اسلام مهار‏‎ ‎‏بشود، هیچ نتواند یک قدم جلو بگذارد. آنها هر روزشان عید است و برای ماها هر‏‎ ‎‏روزعزاست. ‏

صدور اسلام با دعوت، نه با سرنیزه

‏     ‏‏مایی که می خواهیم اسلام در همه جا باشد و می خواهیم اسلام صادر بشود، ما که‏‎ ‎‏نمی گوییم که می خواهیم با سرنیزه صادر بکنیم؛ ما می خواهیم با دعوت، با دعوت به همۀ‏‎ ‎‏جا اسلام را صادر کنیم.‏

‏     ما می خواهیم یک الگویی از اسلام در عالم ـ ولو یک الگوی ناقصی باشد ـ نشان‏‎ ‎‏بدهیم که همۀ عقلای عالم غیر از آنهایی که جنایتکارانِ بالذات هستند، همۀ ملت های‏‎ ‎‏مظلوم بفهمند که اسلام چی آورده و می خواهد چه بکند در دنیا. اسلام با این محرومین،‏

‏با این مظلومین، با این گرفتارها می خواهد چه کند که اینها را نجات بدهد. و شما‏‎ ‎‏دولت های خلیج و غیرخلیج کوشش دارید به اینکه این اسلام را نگذارید از ایران یک‏‎ ‎‏قدم بیرون بگذارد، ولو اینکه به رغم اَنف‏‎[6]‎‏ شما، بیرون پا گذاشته است و خواهد‏‎ ‎‏گذاشت. مسلمین، انصافاً انسان باید بگوید که این دولت های اسلامی، همۀ دولت های‏‎ ‎‏اسلامی، الاّ یک معدود بسیار کمی اصلاً به اسلام کاری ندارند، اسلام وسیله برای مقام‏‎ ‎‏است، اسلام غیر از این نیست که وسیله باشد، با لفظ اسلام و با قول به اسلام، مثل اسلام‏‎ ‎‏رضاخانی و محمدرضاخانی، اسلام اینها این بود که قرآن هم طبع می کردند، و رضاخان‏‎ ‎‏مجلس روضه هم داشت و عزاداری هم آن وقت ارتشش می کردند و همۀ اینها بود،‏‎ ‎‏دسته هم در می کردند ـ من خودم دیدم ـ اما اساس را می خواست از بین ببرد؛ با این‏‎ ‎‏صورت اساس را می خواست از بین ببرد. و از او بدتر محمدرضا بود که روی نقشه کار‏‎ ‎‏می کردند و هرکاری می کردند برای بردن ـ اساس است ـ اساس بود. الآن هم حزب بعث‏‎ ‎‏عفلقی عراق همین کار را دارد می کند، حالا دیگر عابد و مسلمان شده اند، لکن عابد و‏‎ ‎‏مسلمانی که عبید زاکانی‏‎[7]‎‏ می گوید. اساس را اینها از بیخ قبول ندارند. اینها اسلام را‏‎ ‎‏منافی با مقاصد خودشان می دانند و منافی هم هست. مقاصد آنها این است که بزنند و‏‎ ‎‏بکوبند و مردم را زیر فشار قرار بدهند و غارت کنند و هر چه مردم دارند بگیرند از آنها و‏‎ ‎‏برای خودشان در بانک های خارجی انبار کنند، مثل محمدرضا که کرد این کار را. اسلام‏‎ ‎‏با این آشنایی ندارد با یک همچنین مطلبی. آنها می دانند که اسلام اینطوری نیست، پس،‏‎ ‎‏این اساس نباید باشد. ‏

خدمت به محرومین جلوه ولایت حضرت امیر

‏     ‏‏ما که امیدواریم که یک جلوۀ ولو بسیار ناقصی از ولایت، ولایت علی ـ علیه السلام ـ‏

‏در کشور ما شده باشد، ما باید توجه بکنیم، کافی ندانیم اینکه ما تظاهر می کنیم و شعار‏‎ ‎‏می دهیم و چه، اینها کافی نیست. دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی ـ علیه‏‎ ‎‏السلام ـ برای محرومین دل می سوزاند، این هم با تمام قدرت دل بسوزاند برای‏‎ ‎‏محرومین، مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این‏‎ ‎‏می رود که آنها را سیر بکند، یک دولت تابع امیرالمؤمنین باید اینطور باشد. الحمدلله ‏‎ ‎‏هستند، خیلی البته من نمی گویم که کسی می تواند مثل حضرت امیر باشد. خود او هم‏‎ ‎‏گفت که شما نمی توانید، نمی توانیم هم واقعاً، اما اعانت کنیم ما او را به ورع و تقوا، اعانت‏‎ ‎‏کنیم به اینکه تا آن اندازه که می توانیم. برای همه تا یک اندازه ای قدرت هست که هم‏‎ ‎‏خودش را نگه دارد و هم جمهوری اسلامی را نگه دارد. این قدرت های کوچک وقتی‏‎ ‎‏پهلوی هم گذاشته می شود یک قدرت بزرگ است.‏

‏     الآن چهل میلیون جمعیت ایران یک قدرت اسلامی بزرگ است که ان شاءالله اگر با‏‎ ‎‏همین وضع باقی باشد، به همین انسجام باقی باشد، طرفداری از دولتشان بکنند،‏‎ ‎‏طرفداری از مجلس شان بکنند و پشتیبان باشند برای جنگ هایی که در این کشور به بار‏‎ ‎‏آورده اند، اگر اینها به همین حال باشند، آن وقت یک پرده ای از مقام ولایت در این‏‎ ‎‏کشور جلوه پیدا کرده است. کوشش کنید بر اینکه، کوشش بکنند همۀ جمعیت ها و‏‎ ‎‏ارگان ها و همۀ نهادهای اسلامی در اینکه این تبعیت از مرام علی ـ علیه السلام ـ را حفظ‏‎ ‎‏کنند و به پیش ببرند. قانع نشوند به اینکه ما حالا تا یک حدودی چه شده است، نخیر،‏‎ ‎‏هیچ قانع نشوید. ‏

پیروزی اسلام به دست گودنشینان و زاغه نشینان

‏     ‏‏انسان حد ندارد، بی حد است انسان. انسان در معنویات هیچ حدی ندارد، تا آنجایی‏‎ ‎‏که برگردد به مبدأ کمال مطلق. در قدرت هم همین طور است. قدرت اسلامی انسانی بی‏‎ ‎‏حد است. بنابراین، باید همۀ کشور ما به این توجه داشته باشند که اگر چنانچه دیر بجنبند‏‎ ‎‏گرگ ها آنها را می خورند. اگر به این قدرتی که الآن در جبهه ها هست و بحمدالله هر روز‏

‏برای اسلام پیروزی ایجاد می کنند، اگر دیر بجنبند آن قدرت ها و دیر بجنبند این ملت، به‏‎ ‎‏دنبال آنها گرگ ها از اطراف نشسته اند و فرصت طلبی می خواهند بکنند که همۀ ایران را‏‎ ‎‏ببلعند، و شمایید که باید حفظ بکنید. و شما گودنشینان و زاغه نشینان که به ما منت دارید و‏‎ ‎‏برای اسلام پیروزی ایجاد کردید، و شما عزیزانی که سلامت خودتان را برای اسلام از‏‎ ‎‏دست دادید ـ و ما همه مرهون زحمات شما هستیم ـ باید توجه بکنید که این وحدت الهی‏‎ ‎‏محفوظ باشد. شیاطین نیایند و وسوسه ایجاد کنند که حالا هم چیزی نشده است. این‏‎ ‎‏شیاطین می خواهند آنی که بشود این است که باز مجالس رقص زمان محمدرضا و‏‎ ‎‏مجالس ـ نمی دانم ـ عیش و عشرت آن وقت و سینماهای آن وقت باشد. البته این نشده و‏‎ ‎‏نمی شود هم. آنهایی که می گویند که این کشور باز چیزی نشده است، مثل آن وقت و‏‎ ‎‏بدتر از آن وقت است، برای این است که در نظر آنها بدتر است. آنها می خواهند آن طور‏‎ ‎‏باشد، آنها می خواهند که در همۀ کشور ما مسکرات مثل آب جریان داشته باشد، آنها‏‎ ‎‏می خواهند فحشا در همه جا باشد، آنها نیست، البته آنها هم ناراضی هستند. لکن شما‏‎ ‎‏گودنشین ها، شما زاغه نشین ها، شما کشاورزان، شما کارگرها که بُنیۀ این کشور هستید، و‏‎ ‎‏اساس این کشور هستید، توجه کنید که شیاطین وسوسه نکنند به شما، شما را در کارهایتان‏‎ ‎‏سست نکنند.‏

‏     شما می بینید که در همین مدت کوتاه چه کارهایی در ایران شده است. همین قضیۀ‏‎ ‎‏نشت نفت و آن موشک های حزب بعث که این کار را، این جنایات را کرد، و بعد هم در‏‎ ‎‏دنیا آن همه بساط در آوردند و به گردن ما هم می گذاشتند، آن همه بساط درست کردند،‏‎ ‎‏تبلیغات که باید همه جمع بشوند چه بکنند، باید یک صندوق بین المللی پیدا بشود و چه‏‎ ‎‏بکند و امریکا باید بکند، و انگلستان مثلاً و امثال اینها. این جوان های ما که متعهد به اسلام‏‎ ‎‏هستند و فهمیده اند که خودشان باید برای خودشان کار بکنند، اینها این کار را کردند.‏‎ ‎‏حالا آنها بنشینند در خارج هرچی مفت می خواهند بگویند. اینها این معجزه را کردند،‏‎ ‎‏پس می توانید بکنید. کارخانه ها را راه انداخته اند همین رفقا، همین دوستان، همین زاغه‏‎ ‎‏نشینان، همین کارگران، می توانید همۀ کارها را انجام بدهید، لکن باید یک لحظه از خدا‏

‏غافل نباشید.‏

‏     غفلت از مبدأ قدرت، انسان را به هلاکت می رساند. مبدأ قدرت، اوست و همه چیز به‏‎ ‎‏دست اوست و ما چیزی نیستیم. ما شکر می کنیم که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت‏‎ ‎‏کرده است و از قدرت لایزال خودش یک ذره ای، یک جلوۀ مختصری در این کشور‏‎ ‎‏بذل کرده است، عنایت کرده است. ‏

خدمات دولت و مجلس به مردم

‏     ‏‏و امروز قدرت شما یک قدرت الهی آسیب ناپذیر است مادامی که همین طور باشید.‏‎ ‎‏مادامی که تحت تأثیر این تبلیغات نباشید که یک چیزی کم است، یک چیزی چی.‏‎ ‎‏خوب، شما نمی دانید که در وقتی که جنگ است، جنگ داخلی است، جنگ خارجی‏‎ ‎‏است، همه چیز هست، محاصرۀ اقتصادی است، همۀ کشورها با ما مخالف هستند، همۀ‏‎ ‎‏قدرت های بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضیقه گذاشته اند؛ مع ذلک دولت‏‎ ‎‏تا کنون یک شاهی قرض نکرده و دارد کارها را انجام می دهد، و مجلس با قدرت‏‎ ‎‏خودش دارد قوانین را که به صلاح مسلمین و اسلام است و قوانین اسلامی است دارد‏‎ ‎‏طرح می کند و دارد تصویب می کند، و قدرت های دیگر مشغول به تعمیر این کشور‏‎ ‎‏هستند و تا کنون بسیار کارهای مهمی کرده اند، ولو اینکه کم گفته اند ولکن زیاد کرده اند.‏‎ ‎‏این برای این است که یک کشوری است احساس کرده است که خودش باید سرپای‏‎ ‎‏خودش بایستد، این احساس وقتی که در جمعیت پیدا شد، این معجزات هم دنبالش‏‎ ‎‏است. و آن وقت ما را اینطور کرده بودند که احساس این بود که نمی شود، نمی توانیم،‏‎ ‎‏باید از خارج بیایند، همه چیز ما از خارج است، سرتا قدممان باید فرنگی بشود، احساس‏‎ ‎‏این بود. وقتی احساس این بود، افکار جامد شده بود، یعنی افکار رفته بود دنبال اینکه ما‏‎ ‎‏نمی توانیم و باید دیگران دست ما را بگیرند. دیگران هم دست شما را نمی گرفتند،‏‎ ‎‏دیگران مال شما را می گرفتند، خزائن شما را می گرفتند. امروز احساس این است که‏‎ ‎‏می توانیم، این احساس، توانایی می آورد، این احساس افکار را متوجه و متمرکز می کند‏

‏که هرکسی در هرجایی هست کار بکند، در هر جایی هست خدمت بکند ـ تا ـ این‏‎ ‎‏احساس مادامی که هست، شما به پیش می روید.‏

‏     و من امیدوارم که این احساس همیشه باشد و همیشه کشور شما به پیش برود، و یک‏‎ ‎‏روزی باشد که هر چیزی که هر جا درست می کردند خود شما هم درست بکنید.خدا‏‎ ‎‏ان شاءالله همۀ شما را از موالیان ائمه اطهار و از شیعیان علی بن ابیطالب ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏قرار بدهد و دشمنان شما را ان شاءالله یا آدم کند یا از بین ببرد.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله  ‏

‎ ‎

  • ـ «سپاس خدایی را که ما را از متمسکین به ولایت حضرت علی و اهل بیت او ع قرار داد.»
  • ـ «مانند علی ع قضاوت کنید».
  • ـ ملوم: ملامت شده، مورد نکوهش قرار گرفته
  • ـ تعمیه: نابینا کردن، پوشیده ساختن معنی.
  • ـ امین جُمَیِّل، رئیس جمهور فالانژ لبنان.
  • ـ به رغم انف: به خاک مالیدن بینی، عاجز کردن، به حالِ ناتوانی درآوردن.
  • ـ عبید زاکانی: وفات در حدود 772 هجری ـ قمری نظام الدین عبیداللّه زاکانی از شاعران هجو سرا و نویسندگان معاصر حافظ. او دارای آثار فراوانی شامل قصاید، غزلیات، اشعار هزلیه است که معروفترین آنها عبارتند از: عشاقنامه، اخلاق الاشراف، ریش نامه و موش و گربه است. در کتاب «موش و گربه» مسئله مسلمان نمایی در قالب یک داستان طنز به خوبی تشریح شده است.