یکی از رخدادهایی که نقش مؤثری در بسیج توده های مردم و مبارزین و اتحاد آنها علیه حکومت پهلوی داشت، درگذشت اسرارآمیز آیت‏ اللّه‏ سید مصطفی خمینی در اول آبان‌1356 در نجف اشرف بود. ضمن این که به دلیل بدبینی مردم به رژیم هر کسی،  به هر دلیلی حادثه ای برایش پیش می امد، امکان این را داشت که به پای رژیم نوشته شود، وآن زمان بعضی از آقایان در گوشه وکنار فوت کردند، که به سادگی در پرونده جنایات رژیم نوشته شدند، مرحوم آقای شیخ احمد کافی در جاده قوچان تصادف کرد، ولی به نام رژیم نوشته شد، اما تردیدی نیست که شهادت آقا مصطفی، با توطئه ساواک صورت گرفته باشد، به ویژه این که خبر این حادثه آتش انقلاب را شعله ور تر ساخت و گویا به موتور انقلاب شتاب آن چنانی بخشید. مراسم بزرگداشتی که با توجه به نقش ایشان در دوران مبارزه و ارتباط نزدیکش با امام، برگزار شد به زودی از سطح مجالس ترحیم عادی، فراتر رفت و به صورت امواجی طوفان زا درآمد. من و تعدادی از زندانی های سیاسی که حدودا 57 نفر بودیم از زندان آزاد شده بودیم، چون یادم هست، آقای ناطق نوری مجلس حاج آقا مصطفی را به من پیشنهاد کرد، که من چون تازه آزاد شده بودم کسالت داشتم، بعد از من بود، که به آقای روحانی پیشنهاد شد و ایشان منبر رفتند، که البته شرایط عوض شده بود، سلطه امنیتی رژیم شکسته بود، از یک طرف زندانی ها آزاد می شدند واز طرف دیگر تبعیدی ها بر می گشتند، بنا براین خطری برای منبری نداشت، آن چنان که هیچ مشگلی هم برای آقای روحانی پیش نیامد، یک مجلس آقا مصطفی در مسجد ارک برگزار شد که آقای روحانی منبر رفت وبا شکوه تمام بر گزار شد، و مجلس بعدی را در مسجد آقای هرندی اعلان کردند، که من منبر رفتم، شاید به دلیل این که مسجد آقای هرندی، در میدان غار بود، برجستگی مسجد ارک را نداشت، ولی از مجالس خوبی بود، که در مقام تجلیل از حاج آقا مصطفی بر گزار گردید.

 برگرفته از خاطرات حجت الاسلام و المسلمین اکبر حمیدزاده

. انتهای پیام /*