مجله کودک 344 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 344 صفحه 8

قصّهی پیامبران (حضرتاسماعیل (ع)- قسمت آخر) اسماعیل در قربانگاه پیرمرد کمی فاصله گرفت و داد زد: «آیا دل تو به تو اجازه میدهد که فرزند عزیزت را قربانی کنی؟!» ابراهیم جواب داد: «به خدا قسم اگر به اندازهی همهی زمین فرزند داشتم و خداوند میگفت آنها را قربانی کنم، اطاعت میکردم!» شیطان خندید. ابراهیم با اخم چند سنگ از زمین برداشت و به سمت او پرت کرد. شیطان از آن جا فرار کرد. اسماعیل در فکر بود که پیرمرد جلویش رفت و گفت: «آهای اسماعیل، پدرت میخواهد تو را بکشد.» اسماعیل پرسید: «برای چه؟» پیرمردخودش را ناراحت نشان داد و گفت: «میگوید خدا دستور داده که اسماعیل را قربانی کنم.» اسماعیل خندید و گفت: «اگر دستور خداست، ما بای تسلیم باشیم و بپذیریم!» پیرمرد با عصبانیت گفت: «وای بر شما!» اسماعیل فوری چند سنگ از روی زمین برداشت و به طرف او پرت کرد. شیطان با آه و ناله پا به فرار گذاشت. حالا اسماعیل از ماجرا خبر داشت. پدر و پسر در بیابانی بودند که اسمش بود: «منا» ابراهیم با مهربانی به اسماعیل گفت: «فرزندم، من در خواب دیدم که تو را قربانی میکنم.» اسماعیل لبخندزنان جواب داد: «ای پدر فرمان خداوندرا انجام بده، من صبور هستم!» همهی وجود ابراهیم پر از خوشحالی و امید شد. ریسمان و چاقو را روی تختهسنگی بزرگ گذاشت. اسماعیل گفت: نام پرنده: پلان کوتر اندازه: حدود 18 سانتی متر گستردگی در جهان: بولیوی، پاراگوئه، آرژانتین زیستگاه: بیشه زارها غذا: میوه ، برگ، دانههای جنگلی سایر ویژگیها: دو تا چهار تخم میگذارد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 344صفحه 8