مجله نوجوان 218 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 218 صفحه 12

ف مثل شهروند آموزش قوانین شهروندی برای ساکنان کره ی ماه آتشفشان و آتش نشان قاسم رفیعا تصویرگر : نسترن موسوی محسنی بعد از این همه مدت که اینجا مانده اید و نان زمینیها را خورده اید، امیدوارم حداقل معنای دو کلمة آتشفشان و آتش نشان و فرقشان را فهمیده باشید. اینجوری به من نگاه نکنید. نمی دانید؟ یعنی اگر غیر از این بود من تعجب می کردم. ببینید، آن کسی که آتش را به پا می کند، آتشفشان است و آن کسی که آتش را خاموش می کند، آتش نشان، شیرفهم؟ باز خوب است وقتی جواب را برایتان می گویم، می فهمید با آن کله های بزرگتان! در این مدت که مهمان ما بوده اید، حتی یک نفرتان نمرده که لااقل من ببینم توی کله اش چیست! بگذریم. همانطور که در ذات آتش نهفته است، می سوزاند. پس قاعدتاً آتش تقصیر زیادی در برافروخته شدن ندارد بلکه این من و شما هستیم که این موهبت خدایی را به آسیب بدل می کنیم. چطور می شود آتش که گرم کننده است، سوزاننده می شود؟ فرض کنید شما فضاییها از هر چیزی که ما بدمان می آید، خوشتان می آید و مثلاً دوست دارید به جای آب، بنزین بخورید و به جای هوا، گاز تنفس کنید. در موقع تنفس از شیر گاز منزل همسایه نباید شیر گاز را باز بگذارید که دو ساعت بعد از رفتن شما همسایه روی هوا باشد یا خانه اش با جرقه ای به آسمان برود. اخیراً دیده شده که روشن کردن کبریت و تماشا کردن شلعة آن، تفریح شما شده است. این کار را بچه های آدمیزاد قرنهاست کهنه کرده اند و کنار گذاشته اند ولی خب شما حواستان نیست، سیخ کبریت به ته نرسیده آن را به زمین می اندازید و دنبال کارتان می روید. احتمالاً توی انبار کاغذ بوده اید چون اخیراً چند مورد آتش سوزی به این طریق رخ داده که چند کارآگاه دارند در این رابطه تحقیق می کنند، چون همة این وقایع بعد از خروج فضاییها از آن اماکن رخ داده است خب من هم تا یک حدودی می توانم از شما دفاع کنم. شما هم که دستی دستی دارید زمین را به نابودی می کشید. می گویم نکند شما مأموریت دارید واقعاً زمین را نابود کنید؟ نکند ما داریم مار در آستین پرورش می دهیم؟ اینقدر گفتم تلفن اسباب بازی نیست. خطرناک ترین کار هم این است که اخیراً بعضی از شما یاد گرفته اید. این چه کاری است که زنگ بزنید به آتش نشانی و آدرس بدهید و بعد پردة اتاقتان رابالا بدهید و به مأموران بخندید؟ این شده تفریح شما! من به شما بازی های کامپیوتری یاد دادم که لااقل اگر می خواهید آتش بسوزانید، سر خودتان باشد نه سر آدمها. می دانید ثابت شدن همین یک جرم، می تواند پدر من و شما را درآورد؟ اگر از زندگی بر روی زمین خسته شده اید، بگویید تا شما را روانة کرة ماه کنم و از شر خرابکاریهایتان خلاص شوم. ما که برای شما دعوت نامه نفرستادیم که حالا مجبور باشیم خرابکاریهایتان را تحمل کنیم. بله شما را دعوت کردیم ولی فقط براساس درخواست خودتان. سود هم برای ما دارید ولی...! حالا ببین چه زبانی هم درآوردیده اید. آقا یک نفر این فضایی را از برق بکشد لطفاً! درست است که هیچ موجودی فضایی تحمل کسی جلوتر از خود را ندارد و دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 6 پیاپی 218 / دوم خرداد 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 218صفحه 12