هان! من پیر شدم و نتوانستم این نقیصه و سایر نقیصههای بیشمار را از خود بزدایم؛ تو جوانی و به رحمت و ملکوت حق نزدیک تری، سعی کن این نقیصه را از خود بزدایی. خداوند تبارک تو را و همه را و ما را توفیق آن دهد که این حجاب را برداریم و آن چه مقتضای فطرت الله است بیابیم.
و تو- ای فرزندم!- از جوانی خود استفاده کن و با یاد او- جلّ و علا- و محبت به او و رجوع به فطرت الله بِزی و عمر را بگذران، و این یاد محبوب هیچ منافات با فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در خدمت به دین او و بندگان او ندارد بلکه تو را در راه او اعانت میکند، ولی بدان که خدعههای نفس امّاره و شیطان داخلی و خارجی زیاد است و چه بسا انسان را با اسم خدا و خدمت به خلق خدا از خدا باز میدارد و به سوی خود و آمال خود سوق میدهد.
* پسرم! اگر میتوانی با تفکر
و تلقین، نظر خود را نسبت به همۀ
موجودات به ویژه انسانها نظر رحمت
و محبت کن. مگر نه این است که
کافّۀ موجودات از جهان عدیده که به
احصا در نیاید، مورد رحمت پروردگار
عالمین میباشند؟
پس آنچه و آن کس که مورد
عنایت و الطاف و محبتهای الهی است
چرا مورد محبت ما نباشد؟ و اگر
نباشد، این نقصی نیست برای ما؟
و کوتاهبینی و کوتاهنظری نیست؟
* پسرم! فرصتها را از دست مده و
در جوانی خود را اصلاح کن. پیران نیز
باید بدانند که تا در این عالم هستند
میتوانند جبران تبهکاریها و معصیتها را
بکنند و اگر از این جا منتقل شوند، کار
از دست آنان خارج است. دل بستن به
شفاعت اولیا- علیهمالسلام- و تجرّی
در معاصی از خدعههای بزرگ شیطان
است. شما به حالات آنان که دل به
شفاعتشان بسته و از خدا بیخبر شده
و به معاصی جرأت میکند بنگرید،
نالهها و گریهها و سوز و گدازهای آنان
را ببینید و عبرت بگیرید.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 190صفحه 11