
میز
جعبه
کتابخانه تلویزیون
مبل
اجاق گاز
یخچال
اسباب کشی
چرخ خیاطی کامیون
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.
کوچولو و مادر و پدرش میخواستند به یک خانهی جدید بروند.
مادربه کوچولو گفت: «امروز باید به ما کمک کنی تا بتوانیم همهی وسایل را جمع کنیم و توی بگذاریم.»
کوچولو خیلی خوشحال شد.
پدر داشت را توی میگذاشت. کوچولو دوید وگفت : «پدر، میتوانم کمک کنم؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 120صفحه 17