مجله خردسال 62 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 62 صفحه 5

عروس دریا یک نگاه به تاج ماهش کرد. یک نگاه به گردنبند ستاره­اش او دیگر غمی نداشت. از خوشحالی شلپ شلوپ شنا کرد. تور قشنگش را روی آب پهن کرد و روبـان­های نرم و نـازکش را این طرف و آن طرف­رقصاند. ماه به او که خوشحال و خندان توی آب می­چرخید و شلپ و شولوپ می­کرد نگاه کرد. اما با خودش فکرکرد: «عروس دریا ­ یک چیزی کم دارد!» عروس خانم گفت: «ماه جان! چی شده؟» تا حالا­عروس به­این خوشحالی ندیده بوده بودی؟» ماه­گفت: «چرا چرا عروس خوشحال و خندان دیده­ام عروس بی­گردنبد و تاج هم دیده­ام. اما راستش تا حالا عروس بی­داماد ندیده­ام!» یک دفعه بغض توی گلوی عروس دریا نشست وگفت: «ای وای! راست می­گویی. پس داماد کو؟»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 62صفحه 5