مجله خردسال 66 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 66 صفحه 18

گفت: « فکر می­کند تو به­خواب زمستانی رفته­ای. وقتی بهار از راه برسد برمی­گردد و دوباره با هم بازی می­کنید.» اما نمی­خـواست بخوابد. بـا این که صورتش پر از برف شده بود و از سرمـا می­لرزید، منتظر نشسته بود. به برف­هایی­که آرام­آرام روی زمین می­نشستند نگاه می­کرد و نگران بود که مبادا یخ بزند. ناگهان صدایی شنید. بود که با صدای بلند را صدا می­زد. گفت: « جان! سلام. این­جا است. کنار من!» پایین آمد و کنار نشست. بعد برف روی بال­هایش را تکاند و گفت:« !برایت خبری دارم!» با تعجب پرسید: «برای من­خبر­داری؟ چه خبری» گفت: « گفت که به تو بگویم بهار برمی­گردد.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 66صفحه 18