مجله خردسال 189 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 189 صفحه 6

برای همین هم همه دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که کلاغ هر روز یک جا بنشیند و خبر­ها را بگوید. فریاد نزند و مزاحم دیگران نشود. هر کس می­خواهد خبر­ها را گوش کند، پیش کلاغ برود و خبر­ها را بشنود. این­طوری شد که نوک کلاغ را باز کردند. کلاغ، هر روز روی درخت گردویی می­نشست و خبرهایی را که باد برایش آورده بود می­گفت. حیوانات جنگل هم هر وقت فرصت می­کردند، به سراغ او می­رفتند و به خبر­هایش گوش می­کردند. جوجه پرستو­ها راحت می­خوابیدند، پروانه­ها روی گل­ها بازی می­کردند و قورباغه­ها از صدای «قار،قار» کلاغ عصبانی نمی­شدند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 189صفحه 6