مجله خردسال 279 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 279 صفحه 4

خواب نن جون é مرجان کشاورزی آزاد نن جون ، به زانوهایش پماد مالید . بعد آن ها را با پارچه محکم بست و رفت زیر لحاف تا بخوابد . تازه چشم هایش گرم شده بود که صدایی آمد : « هندوانه دارم . هندوانه ی شیرین ، بِبر و بِبُر . . . » نن جون چشم هایش را باز کرد ، همین موقع خواب از چشم های او بیرون پرید و رفت به طرف پنجره . نن جون دنبال خوابش رفت تا زود پنجره را ببندد ، اما پرسید و خواب او ، پرید روی وانت هندوانه فروش . نن جون زانوهایش را مالید و نشست توی رخت خواب . حالا که خوابش رفته بود ، نمی دانست چه کند . خواب نن جون توی وانت تنها نبود . یک عالمه خواب مثل خواب نن جون پریده بود روی وانت هندوانه فروش . هندوانه فروش توی بلند گو داد می زد : « هندوانه شیرین ! بِبُر و بِبَر . هندوانه دارم . . . . » و خواب ها ، قاطی هندوانه ها ، پشت وانت قل می خورد و برای خواب هایی که از پنجره ها پایین می پریدند ، جا باز می کردند . . . .

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 279صفحه 4