مجله خردسال 279 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 279 صفحه 6

ناگهان همه جا ساکت شد . خواب ها سرک کشیدند و ماشین پلیس را دیدند که جلوی وانت ایستاده بود . پلیس بلندگو را گرفت و آن را خاموش کرد . بعد چشمش به خواب های پشت وانت افتاد و راننده ی وانت را به جرم دزدیدن خواب مردم ، جریمه کرد . این طوری شد که همه جا ساکت شد . خواب ها خمیازه ای کشیدند و هرکدام به طرف خانه ی خودشان رفتند . نن جون توی رخت خواب نشسته بود که خوابش را پشت پنجره دید . پنجره را باز کرد ، خواب آرام آرام رفت زیر پلک های نن جون . چشم هایش را گرم کرد و نن جون خیلی زود خوابید .

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 279صفحه 6