مجله خردسال 283 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 283 صفحه 19

دوست دارد.» ....... گفت:« پس به سراغ ...... می روم. من و .. با کمک هم تو را به آب بر می گردانیم.» .. گفت:« نه نه! .... چنگال های تیز دارد. می ترسم مرا زخمی کند.» ... فکر کرد و فکر کرد. .. دیگر نمی توانست نفس بکشد. .. نگران بود که ناگهان ...........ر ا دید که آرام روی موج ها شنا می کرد. ......... پرید توی آب و رفت پیش .... و گفت:« جان! بیا . بیا و به ... کمک کن. موج ... را از آب انداخت بیرون. حالا .. توی ساحل است و نمی تواند نفس بکشد.» ...... فوری به ساحل آمد و با نوکش، آرام آرام ........ را قل داد توی آب. .... نفس کشید و شنا کرد و چرخید. بعد از ...... و .... تشکر کرد و رفت. .. تصمیم گرفت که هیچ وقت نزدیک ساحل بازی نکند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 283صفحه 19