مجله خردسال 290 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 290 صفحه 4

پرپرپر محمد رضا یوسفی نزدیک صبح بودکه پری های زیبا آمدند، پری سبز، پری سفید، و پرهای دیگر. آن ها خیلی ترسیده بودند و از ترس نوک بالشان تکان می خورد مثل بال پروانه ها، ستاره ها پرسیدند:« چرا می ترسید؟» مگر غول ستاره خوار دیده اید؟» غول های ستاره خوار، روزها می آمدند و ستاره های خوابیده را می دزدیدند. پری سرخ با ترس اسمی را صدا کرد. همه ی ستاره ها و پری ها به طرف او برگشتند و چیزی عجیب و غریب دیدند. پری زرد که اسم آن موجود عجیب و غریب را بلد نبود، به آن گفت:« درخت بزرگی که شاخ و برگ ندارد. آن وقت پری ها گفتند:« چه درخت غولی!» پری سفید می دانست یعنی ستاره ها به او گفته بودندکه درخت ها را در زمین می کارند تا شاخ و برگ بدهند. آن وقت پری ها، آن موجود عجیب و غریب را مانند درختی، در آسمان هفتم کاشتند و ترس از آن ها دور شد. پری آبی گفت:« من به این درخت آب می دهم.» و همه دیدند که پری آبی، آن موجود عجیب و غریب را مانند درختی، در آسمان هفتم کاشتند و ترس از آن ها دور شد. پری آبی گفت:« من به این درخت آب می دهم.» و همه دیدند که پری آبی دامنش را پر از آب کرد. هر دامن پری آبی یک دریا بود وآن را به پای درخت ریخت. آن وقت پری سفید، دانه، دانه از پربالهایش کند. آن پرها بزرگ بودند، خیلی بزرگ. بعد درخت پر از شاخه هایی از پرهای سفید شد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 290صفحه 4