مجله خردسال 325 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 325 صفحه 19

گفت:« نه مادر جان جای دوری نمی رویم. گنج را پیدا می کنیم و بر می گردیم.» پرسید:« گنج چیست؟» گفت:« گنج یک چیز خیلی مهم است.» گفت:« شاید گنج یک غذای خوش مزه باشد!» بو کشید و گفت:« از این طرف بیایید. من بوی گنج را احساس می کنم.» و و به دنبال رفتند. گفت:« همین جا است.» و مشغول کندن زمین شد. و و هم به او کمک کردند و ناگهان گنج را پیدا کردند. گنج آن ها یک استخوان بود. همه به نگاه کردند و شروع کردند به خندیدن. همین موقع مادر با یک سینی پر از غذا به حیاط آمد وگفت:« بچه ها! بیایید ناهار بخورید! گفت:« وای! گنج، در دست مادر است!» و و و به سراغ سینی غذا رفتند و همه با هم گنج را تقسیم کردند و خوردند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 325صفحه 19