مجله خردسال 329 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 329 صفحه 19

خوش حالی جلو رفت و گفت:" تو دنیای بزرگ هستی؟" ... خندید و گفت:" نه جانم! من ... هستم، دنیا خیلی بزرگ است." ... با خودش گفت:" وای چه دنیایی از این هم بزرگ تر است." و کمی جلوتر ... را دید. ... خوش حال بود که بالاخره دنیای بزرگ را دیده است. جلو رفت و به ... گفت :گ سلام دنیای بزرگ!" ... به ... نگاه کرد و گفت :" من ... هستم نه دنیای بزرگ. حالا تا گم نشده ای به مرغدانی برگرد ... کوچولو! ... به مرغدانی برگشت. او خسته بود و خوابش می آمد. ... پرسید:" کوچولو امروز دوستی پیدا کردی تا با او بازی کنی؟ " ... کوچولو خمیازه ای کشید و گفت :" امروز یک ... ی بزرگ ، یک بزرگ بزرگ و یک ... بزرگ بزرگ بزرگ دیدم. اما فردا صبح می روم تا دنیای خیلی بزرگ را پیدا کنم. ... خندید. ... کوچولو چشم هایش را بست و خوابید. او هم در خواب می خندید. شاید خواب دنیای خیلی بزرگ را می دید!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 329صفحه 19