مجله خردسال 356 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 356 صفحه 16

صابون و گرگ محمدرضا شمس یک روز صابون داشت توی حمام چرت می زد که گرگه به سراغش آمد و گفت:" زود باش دست هایم را بشوی. آن قدر بشوی که سفید شوند و شنگول و منگول فکر کنند من مادرشان هستم!" صابون دست های گرگ را شست. پاهایش را شست. سرش را شست. حتی دلش را هم شست. دو بار هم شست. گرگه مهربان شد. شنگول و منگول را برداشت و برد پارک بازی!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 356صفحه 16