مجله خردسال 440 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 440 صفحه 9

فرشته­ها دیروز حسین خانهی ما بود. من و حسین با ماشینهایم بازی کردیم و مسابقه دادیم. وقتی حسین رفت، هر چه گشتم ماشین زردم را پیدا نکردم. به مادرم گفتم:«فکر کنم حسین آن را با خودش برد.» مادرم گفت:«وقتی حسین میرفت، ماشین تو دستش نبود.» گفتم:« حتما حسین آن را برداشته برای همین هم من ماشینم را پیدا نمیکنم.» مادرم گفت:«قبل از اینکه به حسین تهمت بزنی، بهتر است که اتاقت را خوب بگردی.» گفتم:«تهمت یعنی چی؟» مادرم گفت:«وقتی از گناه یا اشتباه کسی مطمئن نیستی، نباید بگویی او این کار را انجام داده. شاید اشتباه تو باعث ناراحتی و رنجیدن دیگران بشود.» مادرم به اتاق آمد و اسباببازیهای روی زمین را جمع کرد. ماشین زرد زیر تخت بود. مادرم آن را پیدا کرد و گفت:«دیدی اشتباه کردی. حسین ماشین را برنداشته بود.» گفتم:«من به حسین تهمت زدم.» مادرم گفت:«خدا خیلی مهربان است و اشتباه تو را میبخشد. اما قول بده از این به بعد تا وقتی دربارهی چیزی مطمئن نیستی، حرفی نزنی و چیزی نگویی!» من به خدا و به مادرم قول دادم که هیچوقت به کسی تهمت نزنم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 440صفحه 9