مجله خردسال 463 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 463 صفحه 21

که الان له شده بود!» به گفت:«غصه نخور! الان خانهات را درست میکنم!» گفت:«نه بهتر است هیچکاری نکنی وگرنه باز هم یکجا را خراب میکنی!» گفت:«فکر خوبی دارم! تو و با من بیایید تا برایتان خانهای نو پیدا کنم.» لانهی را با خرطومش برداشت و آن را روی سرش گذاشت. و هم توی لانه نشستند و همراه راه افتادند. و ، سوار ، همهی جنگل را گشتند. خیلی هم به آنها خوش گذشت. تا این که درختی پیدا کرد پر از شاخ و برگ. بعد لانهی را بین شاخههای درخت گذاشت. هم دوید و رفت توی سوراخی که زیر درخت بود. و به گفتند:«کاش تو هم پیش ما بمانی!» کمی فکر کرد و گفت:«این درخت پر از برگهای سبز و خوشمزه است! میمانم!» و گفتند:«وای! مواظب لانههایمان باش!» خندید و هر سه با هم همسایه شدند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 463صفحه 21