مجله خردسال 310 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 310 صفحه 19

تنها هستند زود بیا!» از این شاخه به آن شاخه تاب خورد و رفت روی شاخه های درختی که لانه داشت. پنجه هایش را باز کرده بود تا را بگیرد که با دمش دست را گرفت و گفت:« زود از این جا برو. اگر بیای و تو را نزدیک ببیند، با نوکش حسابت را می رسد!» به دور و بر نگاه کرد و ناگهان چشمش به افتاد. از دور می آمد. جستی زد و از بالای درخت پایین پرید و فرار کرد. پیش رسید. گفت:« چه خوب شد که آمدی!» گفت:« چه خوب شد که تو اینجا بودی.» گفت:« چه خوب شد که مرا خبر کرد.» گفت:« چه خوب شد که جیک و جیک فریاد زدند و مرا خبر دار کردند!» گفت:« چه خوب شد که شماها دوست من هستید!» بعد همه با هم خندیدند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 310صفحه 19