تازه فردا هم عکست رو
تو روزنامهها میاندازن،
یه نوار سیاه هم میذارن
رو چشمات، یا صورتت رو
شطرنجی میکنن. ای دزد نابکار،
بالاخره داری به سزای
اعمال کثیفت
میرسی.
آقا: «آقا پسر، چی میگین؟ دزد کیه؟ چرا توهین میکنین؟ من فقط اومده بودم ...»
سبحان: «دستات رو بگیر بالا و تکون هم نخور، رو به عقب هم برنگرد، حرف هم
لازم نکرده بزنی، این قدر هم مودب مودب حرف نزن که من گول نمیخورم. موهاشو
ببین، حتما فکر کردی با این موهات خیلی هم خوشگل شدی؟ ها؟ تازه ممکننه وقتی
بردنت زندان، موهات رو هم از ته بزنن.»
آقا: «اصلا معلوم هست چی میگی؟ به موهای من دیگه چیکار داری؟»
سبحان: «اعتراف کن، من که شما ها رو میشناسم، ای دزد رذل، یا بگو چی بلند
کردی یا اینکه ...اینکه ....اصلا یا الله دیگه، راست شو بگو چی بلند کردی؟»
محمود آقا: «وای، این جا چه خبره؟
داری چکار میکنی سبحان؟»
سبحان تمام ماجرا را تندتند برای
محمود آقا تعریف کرد. اما محمود آقا
یک نگاه خیره به سبحان انداخت و...
محمود آقا: «آقا خیلی شرمنده،
من از تون عذرخواهی میکنم،
شما ببخشید، اشتباه شده ...»
این قصه، تمام نشده است. ادامه آن را، هفته بعد میتونید ببینید و بخوانید.
نام کشور: اریتره
توضیحات پرچم :
مثلث قرمز پرچم نشانه خون مردمانی است که برای رهایی اریتره از اتیوپی کشته شدند. شاخههای
زیتون به جای ستاره زرد از سال 1995 در پرچم قرار گرفته است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 241صفحه 10