مجله کودک 258 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 258 صفحه 8

یک قصه­ی آسمانی عباس قدیر محسنی ابرهای سیاه تمام آسمان را گرفتند. همه جا تاریک شد . باران بارید. تند و سریع. آدم­ها فکر کردند رگبار است، زود بند می­آید. بند نیامد. یک روز بارید، دو روز بارید، سه روز بارید. چهل روز باران بارید و بند نیامد. آن همه جا را گرفت. آدم­ها توی آب فریاد می­زدند، کمک می­خواستند و یکی­یکی غرق می­شدند. هیچکس به هیچکس کمک نمی­کرد. فقط تعداد کمی از آدم­ها توانستند با زحمت روی یک جزیره کوچک بروند. تنها جزیره کوچک وسط آبها، که بین سیاهی­ها آرام آرام تاب می­خورد و می­چرخید. آدمها روی جزیره با ترس و وحشت به یکدیگر و به اطراف نگاه کردند همه جا پر از آب بود. یکی از مردها دست­هایش را دور دهانش گذاشت. فریاد زد کمک خواست. بقیه هم مثل او داد کشیدند. زن­ها و بچه­ها جیغ زدند. هیچکس صدای آنها را نشنید. آن قدر فریاد زدند که بی­حال شدند و روی جزیره افتادند. نام خودرو: لوتوس الیزه کشور سازنده: انگلستان حداکثر سرعت: 202 کیلومتر در ساعت انتقال نیرو: 5 دنده - دستی مشخصات کلی بدنه: بدنه­ی آلومینیومی و کامپوزیت - دو در

مجلات دوست کودکانمجله کودک 258صفحه 8