مجله کودک 258 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 258 صفحه 32

احمد از بس به ساعت روی دیوار نگاه کرده بود، خودش هم خسته شده بود. عقربه­های ساعت هم انگار آن روز تنبل­تر و خسته­تر از روزهای دیگر بودند، آنقدر یواش یواش دور می­زدند که مورچه­ها هم می­توانستند از آنها جلو بزنند. بالاخره هوا تاریک شد و احمد از مادر خواست که شامش را بدهد تا بتواند زود بخوابد و صبح زود جا نماند. احمد شامش را حتی زودتر از سارا کوچولو خورد و زودتر از او هم به رختخواب رفت، از آنجایی که بعد از ظهر هم نخوابیده بود ، زود خوابش برد. هوا هنوز تاریکِ تاریک بود که احمد از خواب بیدار شد . همه جا ساکت و خاموش بود و به جز چراغ کم نوری که مادر شبها برای احمد روشن می­گذاشت، هیچ چیزی نور نداشت. چشم احمد داشت یواش یواش به آن نور کم عادت می­کرد که یادش آمد چه قراری با پدرش دارد. بلافاصله نگاهش به نام خودرو : آلفارومئو GTV کشور سازنده: ایتالیا حداکثر سرعت : 242کیلومتر در ساعت انتقال نیرو: 6 دنده - دستی مشخصات کلی بدنه : دو در - کوپه

مجلات دوست کودکانمجله کودک 258صفحه 32