مجله کودک 290 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 290 صفحه 8

قصه های من و پدر بزرگ نماز سریع افشین علاء قسمت اول توی مسجد خیلی شلوغ بود . خانم ها با چادرهای سفید و قشنگ ، به صف نشسته بودند و منتظر شروع نماز بودند . من و عمه زهرا که وارد شدیم ، خیلی ها برای ما از جایشان بلند شدند و سلام و علیک و روبوسی کردند . خانم هایی که در صف اول بودند ، اصرار کرند که ما برویم پیش آنها بنشینیم . اما عمه زهرا دست مرا گرفت و برد توی یکی از صف های وسط ، بین یک خانم پیر و یک خانم جوان نشستیم . همین که نشستیم . از بالای پرده ای که قسمت زنانه را از مردانه جدا می کرد . چشمم افتاد به پارچه ای که روی دیوار قسمت مردانه نصب شده بود با کمی زحمت ، نوشته ی روی پارچه را خواندم . روی آن ، خطاب به پدربزرگ نوشته شده بود : "درگذشت همسر با تقوا وفدارکارتان را به جنابعالی تسلیت عرض می کنم . برای آن عزیز تازه گذشته ، رحمت الهی برای بازماندگان محترم ، صبر و اجز مسئلت داریم ." خواستم پارچه را به عمه زهرا هم نشان بدهم . که دیدم خودش دارد آن را می بیند چشم های عمه زهرا باز هم پر از اشک شده بود . خانم پیری که کنار عمه زهرا نشسته بود . دست او را گرفت وبا مهربانی گفت : "خدا رحمتش کنه مادر ، او حقّ بزرگی به گردن همه ی زن های این شهر داشت ." عمه زهرا اشک هایش را پاک کرد و به صورت خانم پیر لبخند زد . من داشتم معنی جمله ی آخر روی پارچه را از عمه زهرا می پرسیدم که از بلندگو ، صدای "قد قامت الصّلوة" به گوش رسید . همه از جا بلند شدند ، عمه زهرا هم در حالی که چادرش را درست می کرد ، گفت : "اَجر مسئلت داریم" یعنی این که امیدواریم به خاطر مصیبتی که دیده اید ، خدا به شما پاداش بدهد . . . بعضی از سدها در کنار خود حو ضچه های بزرگ پرورش ماهی هم دارند . در کنار سد "آسوان" مصر که بر روی رود نیل بسته شده است ، حوضچه های بزرگ پرورش ماهی "سالمون" احداث شده است .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 290صفحه 8