مجله کودک 305 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 305 صفحه 34

منتظر می شد و همین که یکی توی گودال می افتاد ، با صدای بلند می خندید و فرار می کرد . این بار هم پشمکی تا موش کوچولو را دید ، بلندبلند خندید و پرید و دوید و از آنجا دور شد . موش کوچولو گریان و نالان ، با پای لنگان راه افتاد . کمی جلوتر زیر سایه ی درختی نشست . سنجابک موش کوچولو را دید و پرسید : "چی شده؟" موش کوچولو همه چیز را برایش گفت : "سنجابک از درخت پایین پرید و کنار موش کوچولو نشست . دستش را نشان داد و گفت : "ببین یک روز من هم توییکی از این گودالها افتادم و دستم درد گرفت ." موش کوچولو گفت : "چند روز پیش هم پای برّه آهو توی یک گودال دیگر گیر کرد و زمین خورد ." سنجابک گفت : "باید فکری بکنیم . همه از دست بازیگوشی پشمکی خسته شده اند . هیچ کس نمی تواند با خیال راحت توی دشت راه برود ." موش کوچولو گفت : "پشمکی خیلی تند می دود ، باید یک "پزشکی گیاهی" یکی از قدیمی ترین شاخه های پزشکی است . استفاده از برخی گیاهان در درمان بیماران کاربردی قدیمی و تاریخی دارد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 305صفحه 34