مجله کودک 305 صفحه 40

لطیفه : پدری که سعی داشت به پسرش ادب بیاموزد رو به پسرش کرد و گفت : "من راهمه در این محله می شناسند . وقتی مهمان به خانه ی ما آمد تو می گویی بفرمایید بیایید داخل یا شام بخورید . ولی همیشه باید بگویی بفرمایید . تشریف بیاورید داخل یا شام میل کنید . پس از حرف های پدر ، پسر که بازی می کرد ، زخمی شد ، پدر پرسید : چه شده؟ پسر گفت : داشتم بازی می کردم ، ناگهانزین میل کردم واز دماغم خون تشریف آورد؟ چیستان خرطوم داره ولی جاروبرقی وفیل نیست . زمین داره ولی منظومه ی شمسی نیست . تو آفریقاست ولی جنگل و حیوان نیست آن چیست؟ جواب :کشور سودان امیر حسین علیزاده 10 ساله از رشت کارخیر دو نفر درباره ی کارخیری که در زندگیشان انجام داده بودند ، با هم صحبت می کردند یکی زا آن دوگفت : من زندگی یک انسان را نجات داده ام ! دومی پرسید : چگونه این کار را کردی؟ اولی گفت : روزی به بخیلی برخوردم ، به او گفتم : اگر ده هزار تومان به تو بدهم چه می کنی . گفت : از خوشحالی می میرم ! من هم ندادم تا نمیرد . و به این ترتیب جانش را نجات دادم ! سکوت شخصی که عاشق سکوت و آرامش بود یک نوار ضبط صوت خالی خرید ، دوستش که از او بیشتر عاشق سکوت بود نوار را از او گرفت تا برای خودش ضبط کند ! آخرین حرف دو مرده باهم صحبت می کردند ، اولی پرسید : آخرین حرفی که در آن دنیا شنیدی چه بود؟ دومی گفت : این بود که زنم گفت : "لطفا برای چند دقیقه فرمان ماشین را به من بده ." بهاره کنجکافرد 15 ساله از تهران لطیفه یه نفر می ره خواستگاری ، بهش جواب رد می دن و می گن : دخترمون داره درس می خونه ! خواستگار جواب می ده : اشکال نداره می رم و ساعت دیگه می یام ! ** شخصی را به اتهام قتل دردادگاه محاکمه می کنند . قاضی از متهم می پرسد : شما چه طور با یک مشت او را به قتل رساندید . متهم می گوید : تشریف بیارید جلو تا به شما نشان بدهم ! ** به دیوانه ای گفتند : یک پرنده نام ببر . دیوانه گفت : خر ازاو پرسیدند : مگر خر هم پرنده است؟ دیوانه گفت : خر است دیگر یکدفعه دیدی پرید ! امیر حسین قربانی 13 ساله و فاطمه قربانی 8 ساله ازتهران سجاد ایمانی 12 ساله از تبریز فاطمه داودآبادی فراهانی از اراک سارا جلالی فراهانی از تهران در طول قرن ها ، افراد زیادی به دنیای پزشکی خدمت کرده اند ، "وسلیوس" اولین پزشکی بود که نقشه ی بدن انسان را قرن ها پیش ، رسم کرد .