مجله کودک 318 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 318 صفحه 8

قصه ها ی پیامبران (حضرت نوح (ع) - قسمت اول) بُت ها ی شیطان مجید ملامحمدی پایین کوه بلند پر از آدم بود . دسته ای بالا می رفتند و عده ای هم پایین می آمدند . بر بالای کوه ، یک بت بزرگ قرار داشت . آن بت یکی از پنج بت بلند قامتی بود که خدای مردم به شمار می آمد . پیرمردی استخوانی و دراز که از کوه با سرعت زیاد پایین می آمد داد زد : « عجله کنید . از کار و کسب دست بردارید . امروز روز دعا و بُت پرستی است . » مردها ایستادند و با تعجب او را تماشا کردند . او به سرعت باد از کوه پایین می آمد . جوانی گفت : « چه توانی دارد آن پیرمرد ! از ما جوان ها هم زرنگ تر است . » مرد سیاه سوخته ای گفت : « پاهایش مثل باد حرکت می کنند . » سومی که لنگ لنگان راه می رفت گفت : « من او را تا به حال ندیده بودم . چه لباس ها یی دارد . انگار از قوم ما نیست ! » پیرمرد عصایی سیاه در دست داشت . شال زردی بر سر بسته بود و لباس سرخ و بلندی تنش را می پوشاند . فقط می شد چشم ها یش را دید که خیلی درشت بود . او به میان مردم آمد و نعره زد : « از نوح و یارانش نترسید . او از یک خدای خیالی که خودش ساخته حرف می زند . به بت ها یتان که خدایان بزرگی هستند احترام بگذارید . » از میان مردم یک نفر پرسید : « ای پیرمرد خوش سخن ، من بزغاله ام را گم کرده ام . آیا « وَد » بیشتر کارهای هنری فلزی بر روی فلز برنز انجام می شود . برای این کار ابتدا قالب فلزی ساخته می شود . سپس برنز مذاب در کارگاه ذوب ، درون قالب ریخته می شود . در مرحله ی آخر ، پس از سرد شدن برنز ، هنرمند با استفاده از ابزار تراش و پولیش ، زواید فلز را برطرف می کند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 318صفحه 8