مجله کودک 412 صفحه 10

دنیا چرخ تو چرخه قسمت اول امیر محمد لاجورد چهل سال پیش ا به یاد می آورم، منطقه چراغ برق تهران، مرکزی که برای فروش و تعمیر لوازم اتومبیل محسوب می شد ( و البته هنوز هم) در آن حوالی، سر کوچه ما یک دکان تعمیر کلاج بود و هر روز در جلوی آن دکان صفحات غیرقابل تعمیر کلاج ها، کافی بود خم شوی و یکی را به رایگان انتخاب کنی. برای آنانی که داشتن دوچرخه یک حسرت بود آنچه به دست می آمد دیگر یک صفحه کلاج کهنه نبود، یک چرخ بود. حالا فقط باید یک میله برای یه حرکت انداختنش داشته باشی، آویزان شدن به مادر و گرفتن یک گیره لباس سه گوش فلزی، باز کردن و صاف کردن آن و خم کردن سرش به گونه ای که مثل یک قلاب ، چرخ را در خود بگیرد و هلش دهد. روزگاری بود. ردیفی از بچه هایی با یک صفحه کلاج و یک گیره باز شده لباس در دست. بعد از مدتی کلی مهارت در هدایت این وسیله نقلیه از روی دست اندازها، چاله ها، پله ها، چوب ها و ... پیدا می کردید. اگر چه از طرفی به جای اینکه این وسیله ما را با خود ببرد این ما بودیم که به او سواری می دادیم اما از طرفی دیگر، شما که می دانید، کافی است به غیر از نیروی دست، کمی هم نیروی خیال را همراه کنیم، و در این حالت به کجاها نمی توان سفر کرد؟ این هفته قسمت دوم دیدار با آقای حسین صالحی، فروشنده دوچرخه را می خوانید: نام: لدلی کینگ سن: 29 ساله ملیت: انگلستان باشگاه قلبی: تاتنهام باشگاه فعلی: تاتنهام