مجله کودک 471 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 471 صفحه 8

قصّههای زندگی امام خمینی گناهِ بینظمی خانم زهرا اشراقی، یکی از نوههای امام، تعریف میکند: من در اوایل پیروزی انقلاب دانشجو بودم و درس میخواندم. یک روز از دانشگاه به خانه آمدم و همین که رسیدم، یکراست پیش امام رفتم. سر و وضع مرتبی نداشتم. لباسهایم سیاه بود و کفشهایم خاکی و کهنه. امام در حیاط قدم میزد. تا چشمش به من افتاد، اخم کرد و از من پرسید: «زهرا، کجا بودی؟» گفتم: «دانشگاه!» امام دوباره گفت: «چرا با این ریخت و قیافه به دانشگاه میروی؟» من یکدفعه شوخیام گرفت و گفتم: «آقا، خودروهای اولیه بسیار سنگین وزن بودند و موتور آنها نیز با نیروی بخار آب که در یک منبع به جوش میآمد، حرکت میکرد. «الیور ایوانس» از اولین کسانی بود که از نیروی بخار با فشار زیاد برای حرکت خودرو استفاده کرد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 471صفحه 8